سوالات با برچسب پرورشگاهي


01

سوال


00

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
پربازدید ترین های این برچسب
سلام
بنده مربي يك مركز پرورشگاهي هستم. كودكي 8 ساله دختر در اين مركز حضور دارد كه هر از چند گاهي سراغ مادر مي گيرد. وي از يك سالگي با توجه به اعتياد مادر و متواري بودن پدر به مركز پرورشگاهي تحويل شده. بهانه هاي دختر براي ملاقات با مادر باعث شد اين مركز استعلامات لازم را به عمل آورد و پاسخ اين استعلامات اين بود كه مادر شش ماه قبل فوت كرده است.
حال سوال اينجاست كه:
- با توجه به اينكه كودك، تاكنون والدين خود را نديده اما بهانه پدر و مادر را مي گيرد لزومي دارد كه حقيقت ماجرا و فوت مادر برايش بازگو شود يا خير؟
- آيا گفتن حقيقت به وي در نهايت براي او مفيد خواهد بود يا تالمات روحي او لطمه جبران ناپذيري به وي خواهد بود؟
- آيا مي توان فردي را به عنوان مادر يا حتي خاله و ... براي ايشان جايگزين كرد؟
- در مقابل ديگر كودكان، چگونه بايد فراغ مادر و نديدن او را برايش توجيه كرد؟
ضمنا قبلا يك فرد را به عنوان خاله براي وي معرفي نموديم كه به دليل مشغله، ارتباط عاطفي كافي با اين كودك برقرار نكرده است.
لطفا شفاف و كامل راهنمايي فرماييد.
تسريع در پاسخگويي مزيد امتنان خواهد بود.
آخرین جواب ها با این برچسب

سوال و جواب ها با برچسب پرورشگاهي


"پرورشگاهی" یک برچسب معمول در این سایت است که به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان در محیط‌های مختلف، از جمله خانه و مدرسه، اشاره دارد. این بفرمایید بحث‌های گسترده‌ای را در زمینه‌هایی همچون تربیت فرزندان، توسعه کودکان، مشکلات روانی و رفتاری کودکان، روش‌های تربیتی موثر، تعلیم و تربیت در مدارس، نکات مهم برای رشد سالم کودکان و موارد مرتبط دیگر به بحث می‌گذارد. این بوسیله، کاربران می‌توانند پرسش‌های خود را مطرح کرده و از تجربیات دیگران بهره‌مند شوند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره پرورشگاهي سوال بپرس!


سلام
بنده مربي يك مركز پرورشگاهي هستم. كودكي 8 ساله دختر در اين مركز حضور دارد كه هر از چند گاهي سراغ مادر مي گيرد. وي از يك سالگي با توجه به اعتياد مادر و متواري بودن پدر به مركز پرورشگاهي تحويل شده. بهانه هاي دختر براي ملاقات با مادر باعث شد اين مركز استعلامات لازم را به عمل آورد و پاسخ اين استعلامات اين بود كه مادر شش ماه قبل فوت كرده است.
حال سوال اينجاست كه:
- با توجه به اينكه كودك، تاكنون والدين خود را نديده اما بهانه پدر و مادر را مي گيرد لزومي دارد كه حقيقت ماجرا و فوت مادر برايش بازگو شود يا خير؟
- آيا گفتن حقيقت به وي در نهايت براي او مفيد خواهد بود يا تالمات روحي او لطمه جبران ناپذيري به وي خواهد بود؟
- آيا مي توان فردي را به عنوان مادر يا حتي خاله و ... براي ايشان جايگزين كرد؟
- در مقابل ديگر كودكان، چگونه بايد فراغ مادر و نديدن او را برايش توجيه كرد؟
ضمنا قبلا يك فرد را به عنوان خاله براي وي معرفي نموديم كه به دليل مشغله، ارتباط عاطفي كافي با اين كودك برقرار نكرده است.
لطفا شفاف و كامل راهنمايي فرماييد.
تسريع در پاسخگويي مزيد امتنان خواهد بود.

سلام
بنده مربي يك مركز پرورشگاهي هستم. كودكي 8 ساله دختر در اين مركز حضور دارد كه هر از چند گاهي سراغ مادر مي گيرد. وي از يك سالگي با توجه به اعتياد مادر و متواري بودن پدر به مركز پرورشگاهي تحويل شده. بهانه هاي دختر براي ملاقات با مادر باعث شد اين مركز استعلامات لازم را به عمل آورد و پاسخ اين استعلامات اين بود كه مادر شش ماه قبل فوت كرده است.
حال سوال اينجاست كه:
- با توجه به اينكه كودك، تاكنون والدين خود را نديده اما بهانه پدر و مادر را مي گيرد لزومي دارد كه حقيقت ماجرا و فوت مادر برايش بازگو شود يا خير؟
- آيا گفتن حقيقت به وي در نهايت براي او مفيد خواهد بود يا تالمات روحي او لطمه جبران ناپذيري به وي خواهد بود؟
- آيا مي توان فردي را به عنوان مادر يا حتي خاله و ... براي ايشان جايگزين كرد؟
- در مقابل ديگر كودكان، چگونه بايد فراغ مادر و نديدن او را برايش توجيه كرد؟
ضمنا قبلا يك فرد را به عنوان خاله براي وي معرفي نموديم كه به دليل مشغله، ارتباط عاطفي كافي با اين كودك برقرار نكرده است.
لطفا شفاف و كامل راهنمايي فرماييد.
تسريع در پاسخگويي مزيد امتنان خواهد بود.
سلام
بنده مربي يك مركز پرورشگاهي هستم. كودكي 8 ساله دختر در اين مركز حضور دارد كه هر از چند گاهي سراغ مادر مي گيرد. وي از يك سالگي با توجه به اعتياد مادر و متواري بودن پدر به مركز پرورشگاهي تحويل شده. بهانه هاي دختر براي ملاقات با مادر باعث شد اين مركز استعلامات لازم را به عمل آورد و پاسخ اين استعلامات اين بود كه مادر شش ماه قبل فوت كرده است.
حال سوال اينجاست كه:
- با توجه به اينكه كودك، تاكنون والدين خود را نديده اما بهانه پدر و مادر را مي گيرد لزومي دارد كه حقيقت ماجرا و فوت مادر برايش بازگو شود يا خير؟
- آيا گفتن حقيقت به وي در نهايت براي او مفيد خواهد بود يا تالمات روحي او لطمه جبران ناپذيري به وي خواهد بود؟
- آيا مي توان فردي را به عنوان مادر يا حتي خاله و ... براي ايشان جايگزين كرد؟
- در مقابل ديگر كودكان، چگونه بايد فراغ مادر و نديدن او را برايش توجيه كرد؟
ضمنا قبلا يك فرد را به عنوان خاله براي وي معرفي نموديم كه به دليل مشغله، ارتباط عاطفي كافي با اين كودك برقرار نكرده است.
لطفا شفاف و كامل راهنمايي فرماييد.
تسريع در پاسخگويي مزيد امتنان خواهد بود.
سلام
بنده مربي يك مركز پرورشگاهي هستم. كودكي 8 ساله دختر در اين مركز حضور دارد كه هر از چند گاهي سراغ مادر مي گيرد. وي از يك سالگي با توجه به اعتياد مادر و متواري بودن پدر به مركز پرورشگاهي تحويل شده. بهانه هاي دختر براي ملاقات با مادر باعث شد اين مركز استعلامات لازم را به عمل آورد و پاسخ اين استعلامات اين بود كه مادر شش ماه قبل فوت كرده است.
حال سوال اينجاست كه:
- با توجه به اينكه كودك، تاكنون والدين خود را نديده اما بهانه پدر و مادر را مي گيرد لزومي دارد كه حقيقت ماجرا و فوت مادر برايش بازگو شود يا خير؟
- آيا گفتن حقيقت به وي در نهايت براي او مفيد خواهد بود يا تالمات روحي او لطمه جبران ناپذيري به وي خواهد بود؟
- آيا مي توان فردي را به عنوان مادر يا حتي خاله و ... براي ايشان جايگزين كرد؟
- در مقابل ديگر كودكان، چگونه بايد فراغ مادر و نديدن او را برايش توجيه كرد؟
ضمنا قبلا يك فرد را به عنوان خاله براي وي معرفي نموديم كه به دليل مشغله، ارتباط عاطفي كافي با اين كودك برقرار نكرده است.
لطفا شفاف و كامل راهنمايي فرماييد.
تسريع در پاسخگويي مزيد امتنان خواهد بود.


چند سوال تصادفی

سلام من ی دختر 29 سالم. مشکلات زیادی مثل مشکلات خونوادگی,برشکستگی، فوت پدرم و به هم خوردن ارتباطات فامیلیو شکستای عشقیو اینا رو پشت سر گذاشتم.تقریبا تا همین یک سال پیش روحیه بهتری تو تحمل این مشکلات داشتم اما ازاونجایی که هنوزم با یکسری از این مشکلا درگیرم یک ساله که خیلی روحیمو باختم خیلی بی انگیزه و بی حوصلم.سعی کردم برای خودم هدفایی مث شرکت کردن تو آزمون نظام مهندسی تعریف کنم تا بتونم موفق شمو روحیه بگیرم اما هربار با قبول نشدن بیشتر ضربه خوردم و اونم الان برام به ی شکل دیگه نا امیدی درومده.جنبه منفیه مسائلو بیشتر میبینم و بعضی وقتا بخاطر ی حرف یا مسئله کوچیک تا چندروز ذهنم درگیره و خودخوری میکنم. احساس میکنم به جای پیشرفت توی زندگیم پسرفت کردم و الانم به جلو حرکت کردن خیلی برام سخته.تمرکز ندارمو دائم ذهنم تو گذشته ها میچرخه و همیشه ام مسائلی که ناراحتم میکنه میاد جلو نظرم و بعد دائم بهش فک میکنم بعضی از این مسائلو تا همین یک سال پیش که بهش فک میکردم انقد برام بزرگو ناراحت کننده نبود اما همونا الان خیلی ناراحتم میکنن.قبلنا میل جنسیه زیادی داشتم اما الان اصلا علاقه ای ندارم حتی در حین رابطه ام این فکرا میاد توذهنم و نمیتونم لذت ببرم.گاهی وقتا نصفه شب از خواب بیدار میشم و انقد فکرای منفی میاد تو ذهنم که کلا اون شبو بی خواب میشم. ترس و نگرانی و استرس در مورد آینده دارم.لطفا راهنماییم کنین و بگین چیکار باید بکنم.مرسی



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.