جستجوی سوال
متن سوال:

گروه مربوط به سوال:

خودتان سوال بپرسید!
همچنین می توانید با تکمیل فرم عضویت ، ازین پس سوال های خود را در سامانه ثبت کنید تا کارشناسان و سایر کاربران به آنها پاسخ دهند.

مشاهده سوال ها بر حسب گروه آنها

به منظور انتخاب دقیق تر، دامنه سوال را محدودتر نمایید، اگر تنها گروه اصلی را انتخاب کرده باشید، تمامی سوال های موجود در این گروه به نمایش در خواهد آمد.
پیشنهاد می شود حتما گروه تخصصی تر را برگزینید.

گروه سوال را انتخاب نمایید:
گروه تخصصی تر را برگزینید:
تعداد جواب برای نمایش در هر صفحه:

يك سوال روانشناسي (بي انگيزگي )
باسلام
يك سوال روانشناسي (بي انگيزگي )
من امسال مي خوام كنكور تجربي بدهم من سردر گم شدم من هم فیزیک را دوست
دارم هم پزشکی مغز واعصاب در کل عاشق پژوهشم... ولی امسال کنکور تجربی
ميدم مشکل اوليه من اين بود وهست که درس می خونم کلا در مطالب درسی مثل فیزیک
و...فرو می روم مثلا دارم امواج میخونم در فکر فرو می روم كه چه استفاده
هايي دارد وآيا ميتونم در پروژه هاي شكفت انگيز زمان وفيزيك استفاده كرد سرعت سياهچاله ها ...چقدر است
ميتونم سياهچاه در زمين بسازم در ذهن بسيار اين پژوهش ها رو انجام ميدم و.....و
بعد از مدتی به ساعت نگاه می کنم می بینم وای نزدیک
بعد ظهره وبه درسی نرسیدم و ...واگر به اشتباهات كتاب پي ببرم دلم
ميخواهد درستش رابيابم ومثل بقيه دنبال حفظ كردن نيستم ....به دروس عمومی
علاقه ای ندارم به جز معارف عاشق كه به دنبال آیات وتفسیرو فلسفه هاي
جالبی که به آن میرسم هستم ولی گاهی دوباره آیه ای من را به فکر فرو مي
برد تا شب ممکن است بدون آنکه متوجه شوم به آن فکر کنم آيا من هم ميتوانم
مثل پروردگارم خلق كنم يك زمين كوچك با آدم هاي كوچك بسازم پرندگان كوچك .............
.بسازم كه باز خداوند مالك آنهاست و مراقب آنهاست من وسيله ساختن وآفرينش آنها شوم
خداوند در سوره بقره فرمو به انسان اسما الله را تعليم دايم پس ميتوانم تقليد كنم ومثل خدايم بسازم
كه در واقع انگار من همه آموزشها را ميدانم فقط بايد يادآوري بشه من ميخوام از خالق خودم تقليد كنم ..........ولي چکاااااار کنم
؟؟؟؟؟لطفا به من کمک کنید؟؟؟نوشتن افكار... بود را امتحان كردم جز سوالات
جديد تر وپر كردن برگه هاو باز شدن قضيه ها چيزي نصيبم نشد خواستم جواب
سوالاتم را در اينترنت جست و جو كنم ولي درسته به جواب ميرسيدم از گيجي
ام كم ميشدوباعثه رسيدن به پاسخ ميشد ولي بازم زمانم را از دست مي دادم
وباخود ميگويم اي كاش زمان به جاي 24ساعت 72 ساعت بود آن وقت به نتايج
خوبي ميرسم ولي با 24 ساعت نميشود اينكه در موضوع فرو ميروم كاملا
ناخواسته است نمي دانم چه كار كنم وزماني كه اينگونهاوضاع درهم وآشفته رو ميبينم
و زمان كم ومحدود از خواندن وتلاش كردن خسته ميشم و رهايشان ميكنم بدتر اينكه زماني
كه فك ميكنم براي چي بايد تلاش كنم كه مثلا پزشك اعصاب شوم يا هرچيز ديگه كه بعد
به روزمرگي دچار بشم مثل بقيه چون بااين زمان محدود هيچكار جز زندگي كردن وروزمرگي
چيزي نمي ماند خسته ميشم جديدا متوجه سفر در زمان شدم كه تا حدودي امكان پذير است
و در آيات قرآن هم سخني از آن به ميان آمده يكم اميدوار شدم ولي باوجود درسهاي كنكور نميتونم
به اين موضوع برسم وجالب تر اين كه ساختن جسم جديدوعبور از زمان كه به تازگي در آيات قرآن
مطالبي يافتم كه خيلي برام جالب بود اگه وارد دانشگاه بشم اصلا وقتي براي فيزيك نميماند .........
چيكار كنم اين موضوع داره اشكمو در مياره دلم به درس وپژوهش و اصلا دلم نميخواد هيچكاري بكنم
آخه اصلا اصلا هدف مشخصي ندارم فقط ميخوام ياد بگيرم بايد راهي يافت كه به صرفه تر و بهتر از خواندن با لب ودهان يا چشم
باشد مثلا انتقال داده ها با امواج و...كه اينكار امكان پذير است ولي نه با تجهيزات امروز ....من دليل يادگيري رو نميفهمم
اوايل از همه چيز لذت ميبردم ولي حالا دليل وجود اين همه قدرت در جسم آدمي رونميفهمم و........................
گيجم و خسته وبي انگيزه ............
افسردگی
سلام من ی دختر 29 سالم. مشکلات زیادی مثل مشکلات خونوادگی,برشکستگی، فوت پدرم و به هم خوردن ارتباطات فامیلیو شکستای عشقیو اینا رو پشت سر گذاشتم.تقریبا تا همین یک سال پیش روحیه بهتری تو تحمل این مشکلات داشتم اما ازاونجایی که هنوزم با یکسری از این مشکلا درگیرم یک ساله که خیلی روحیمو باختم خیلی بی انگیزه و بی حوصلم.سعی کردم برای خودم هدفایی مث شرکت کردن تو آزمون نظام مهندسی تعریف کنم تا بتونم موفق شمو روحیه بگیرم اما هربار با قبول نشدن بیشتر ضربه خوردم و اونم الان برام به ی شکل دیگه نا امیدی درومده.جنبه منفیه مسائلو بیشتر میبینم و بعضی وقتا بخاطر ی حرف یا مسئله کوچیک تا چندروز ذهنم درگیره و خودخوری میکنم. احساس میکنم به جای پیشرفت توی زندگیم پسرفت کردم و الانم به جلو حرکت کردن خیلی برام سخته.تمرکز ندارمو دائم ذهنم تو گذشته ها میچرخه و همیشه ام مسائلی که ناراحتم میکنه میاد جلو نظرم و بعد دائم بهش فک میکنم بعضی از این مسائلو تا همین یک سال پیش که بهش فک میکردم انقد برام بزرگو ناراحت کننده نبود اما همونا الان خیلی ناراحتم میکنن.قبلنا میل جنسیه زیادی داشتم اما الان اصلا علاقه ای ندارم حتی در حین رابطه ام این فکرا میاد توذهنم و نمیتونم لذت ببرم.گاهی وقتا نصفه شب از خواب بیدار میشم و انقد فکرای منفی میاد تو ذهنم که کلا اون شبو بی خواب میشم. ترس و نگرانی و استرس در مورد آینده دارم.لطفا راهنماییم کنین و بگین چیکار باید بکنم.مرسی



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.