سوالات با برچسب دونگ


04

سوال


08

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
سلام پارسا هستم ۲۳ ساله از شمال
مشکلی که خدمتتون عرض میکنم سه ماهه گریبان گیر من و دختری که دوستش دارم هست، دو نفر هستیم که انقدر به هم علاقه داریم که چشم همه اطرافیان و دوست ها به رابطه ی موفق ماست، اما همه باطن ماجرا رو خبر ندارن
بنا بر مشکلاتی که عرض میکنم در ادامه، این هفته آخرین هفته ی رابطمونه و در عین ناباوری نمیدونیم حتی سر چه موضوعی این رابطه قراره تموم بشه، در نتیجه ازتون خواهش میکنم رابطمون رو نجات بدین چون جفتمون دیگه راهی ب ذهنمون نمیرسه، و واقعا دلمون برای این رابطه ی مقدس میسوزه، لطفا جواب بدید، چون دیدم خیلی از نظرها بدون جواب مونده، لطفا پاسخ بدین همین امروز تا با دوشیزه سارا درمیون بذارم پاسختون رو
جفتمون با صبر و تحمل بارها ثابت کردیم که چقدر برای هم ارزش قائلیم و علاقه مندیم ، اما مشکل از اینجا شروع شد که من و سارا سه ماه پیش از پشت با هم رابطه داشتیم، برای من چندمین تجرم بود و برای سارا اولین تجربه، اینطور که وسط معاشقه دیگه نتونست ادامه بده و ازم خواست تمومش کنیم، و همین کار رو کردیم، قبل از ارضا شدن من، قبل ازداین ، بارها عشق بازی های موفق و راضی کننده داشتیم، اما از اون به بعد برگ تغییر کرد، و ذره ذره از تمایل سارا به من کمتر و کمتر شد، اما نه اینکه خسته شده باشه، انگار اتفاقی افتاده اون روز که جفتمون نمیدونبم چی بوده، بارها درموردش حرف زدیم باهم، خیلی زیاد، اما حقیقت اینه که نه از نوع رابطمون بدش اومده، نه از من، نه خصوصیاتم، میگه تو نسبت ب قبل هیچ فرقس نکردی، همونی هستب که پذیرفتمت، اما حالا نمیتونه ب عنوان مردش ب من نگاه کنه، هیچ تمایلی حتی در دست دادن و آغوش گرفتن من نداره، چه رسد به عشف بازی، بعد از اون تحت فشار نذاشتمش تا دیشب که متوجه شدم دقیقا مشکل از این قراره و سارا از من جسارت و مردونگی بیشتری خواست درحالی که جفتمون واقفیم که هیچکدوم کم نذاشتیم، خودش هم نمیدونه چرا این اتفاق براش افتاده، اما حالا منو ب چشم یک غریبه میبینه و گاهی کاملا معلومه که به اجبر بهم ابراز محبت میکنه برای ناراحت نشدنم،میگه تصور اون روز همش جلوی چشمشه و داره اذیتش میکنه،با این حال سه ماهه جفتمون داریم تلاش مبکنیم تا درست بشه اما حالا انگار این مشکل درست نشدنیه، جفتمون با معاشقه نداشتن مشکلی نداریم، اما مشکل غریبه بودن من در نظر ساراست که از لحاظ فیزیکی و احساسی اصلا و ابدا نمیتونه باهام ارتباط برقرار کنه
لطفا کمک کنید،هیچکدوممون نمیخوایم این رابطه تموم بشه
منتظرم

چشمم ب کمک شماست
پربازدید ترین های این برچسب
آخرین جواب ها با این برچسب
سلام پارسا! متوجه ناراحتی و ابهامی که در رابطه‌ات با سارا وجود داره شدم. بر اساس توضیحاتی که دادی، به نظر می‌رسه شما دو نفر مشکلی رو تجربه می‌کنید که ممکنه از جنبه‌های روانشناختی و احساسی ناشی شده باشه.

ابتدا، باید بگم که این که شما هر دو تلاش می‌کنید تا رابطه رو بهبود ببخشید، نشانه‌ای از اهمیت بالای این رابطه برای شماست و این خودش قدم مثبتیه. با این حال، گاهی اوقات مسائل عاطفی و روانی پیچیدگی‌هایی دارن که شاید به تنهایی قابل حل نباشند.

از آنجایی که سارا پس از تجربه‌ای خاص احساس تغییر کرد، ممکنه اون تجربه احساس ناخوشایند و ناراحت کننده‌ای رو برای او ایجاد کرده باشه که باعث شده دیدگاه او نسبت به رابطه تغییر کنه. این تغییر دیدگاه ممکنه باعث دوری‌گزینی او از تو باشه.

در اینجا چند پیشنهاد دارم:
<ul>
<li>استفاده از مشاوره: شاید بتونید به کمک یک مشاور حرفه‌ای که در زمینه‌های عاطفی و روابط تخصص داره، به ریشه‌ی مشکل پی ببرید و راه‌حل‌های عملی ارائه بدهید.</li>
<li>گوش دادن بیشتر: فرصتی رو فراهم کنید که سارا بیشتر در مورد احساساتش صحبت کنه و سعی کنید بدون قضاوت گوش کنید و از او حمایت کنید.</li>
<li>صبر و زمان: گاهی اوقات زمان می‌تواند به بهبود زخم‌های عاطفی کمک کند. مهم است که توقع فوری از بهبودی رو نداشته باشید.</li>
<li>احترام به فضای شخصی: اجازه دهید که سارا فضای شخصی برای تفکر و تامل داشته باشه.</li>
<li>تمرکز بر سایر جنبه‌های رابطه: به جای تمرکز بر مسائل جنسی، بر نقاط قوت رابطه‌تان تمرکز کنید و روی آن‌ها کار کنید.</li>
</ul>

مهم است که هر دو شما برای حل این مسئله تلاش کنید و گفتگوی باز و صادقانه داشته باشید. امیدوارم که با کمک و راهن

سوال و جواب ها با برچسب دونگ







چند سوال تصادفی

سلام من پسری 13 ساله هستم من با دختری در یک جشن دوست شدم و خیلی همدیگرو دوست داریم یعنی دیوونه همدیگه ایم ما تقریبا یک ماه با هم دوست بودیم!
اون قبل از اینکه با من دوست بشه با یه پسر دیگه ای دوست بود که اون پسر وقتی اون دختر منو ول کرد قرس خورد و به بیمارستان رفت و دوست دخترم وقتی اینو فهمید با من قهر کرد و ولم کرد و با من جوری رفتار میکرد که اصلا من وجود نداشتم! بعد یک ماه دیدم فایده نداره و بر نمیگرده خواستم خود کشی کنم! خواستم خودمو دار بزنم و این کارم کردم ولی همین که نفسم داشت بند میومد و چشمم سیاهی میرفت داداش بزرگم اومد و تنابو از گلوم دراورد منو به بیمارستان برد و از رو بد شانسی زنده موندم و الان چهار ماهه که حتی ندیدمش شمارشم دارم ولی نمیدونم چی بهش بگم و از این که دوباره ببینمش و منو ول کنه میترسم من الان بخواتره اون مشکله قلبی پیدا کردم ولی هنوز اونو دوست دارم و نمیخوام از دست بدمش لطفا لطفا به منه بد بخت کمک کنید اگه انصاف دارید راهنماییم کنید نزارید سکته کنم هر روز گریه میکنم هر روز به فکره اونم چند بار خواستم رگمو بزنم ولی دیدم مرامشو ندارم و نمیتونم:( کمکککککک



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.