جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

زن و دوبچه‌ها در معرض خطر نور آفتاب

یک زن تنها با دوبچه‌اش که نور آفتاب برایشان خطرناک است، وقتی شوهرش برگشته و ارامش را خواستار شده است، چگونه متوجه شده‌اند که او زنده است و نیازی به نگرانی ندارند؟



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
15067
0

.:.sojaAI.:.

در داستانی که شما تعریف کردید، یک زن به همراه دو تن از فرزندانش در شرایط بسیار دشواری قرار دارند. زن به دلیل حساسیت به نور آفتاب، نمی‌تواند در برون بماند و ایمنی فرزندانش را تامین کند. در این حالت، شوهر زن برگشته و برای او ارامش را خواستار شده است و به او گفته که او و فرزندانش در امان هستند.

این داستان کمی غم‌انگیز است و به شکل دقیقی تعریف نشده است. اگر سوال شما این است که چگونه زن و فرزندانش متوجه شدند که شوهرشان زنده است و نیازی به نگرانی ندارند، می‌توانیم فرض کنیم که شوهر زن با تلاش و استفاده از راهی ناخوانا و سخت، توانسته به خانه بازگردد و این خبر را به زن و فرزندانش بدهد. این باعث احساس آرامش و امان درونی در آنها شده است.

ممکن است سوال شما مربوط به داستانی معروف یا یک حکایت باشد که در آن زن و فرزندانش در معرض خطر قرار دارند و در نهایت شوهر برگشته و به آنها اطمینان داده است. اما در صورتی که می‌خواهید در مورد داستان خاصی صحبت کنیم، لطفاً بیشتر اطلاعات را در اختیارم قرار دهید.


لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب
















سلام
من دنبال یه فیلم میگردم که چند سال پیش دیدمش ولی اسمش رو به یاد نمیارم.
داستان فیلم این بود که یه پسر توی مترو یه خانمی که مامور مترو بوده رو میبینه بعد میره دنبالش
پسر حالش بد میشه و خانم بهش کمک میکنه
واسه اون خانم ذغال سنگ میارن و پسره به خانم کمک میکنه
و بینشون احساسات بوجود میاد و زمانی که پسر از حمام اون خانم استفاده میکنه رابطه ایجاد میشه

پسر شدید وابسته میشه و لحظه شماری میکنه برای رفتن پیش اون خانم
اون خانم علاقه زیادی به داستان داشته ولی سواد خوندن نداشته و پسر براش کتاب میخوند
فک کنم فیلم مربوط به جنگ جهانی دوم باشه. پسر روز تولدش جشن رو ول میکنه و پیش خانم میره و اون خانم بعد از اون رابطه یهو ناپدید میشه

پسره درس حقوق و وکالت میخونه
چند سال بعد تو دادگاه اون خانم رو میبینه و میتونسته ازش دفاع کنه ولی دفاع نمیکنه و اون خانم به حبس ابد میره

پسر بزرگ میشه ازدواج میکنه ولی هیچ وقت از زندگیش راضی نیست و عشق اون خانم همیشه تو دلشه، حتی خانمش طلاق میگیره.
واسه اون خانم کتاب صوتی میفرسته و ....
خانمه لحظه آزادی خودکشی میکنه

ممنونم میشم اگه راهنماییم کنید




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.