سوال و جواب ها با برچسب خیلی اروم بودم

ترکیب "خیلی اروم بودم" به معنای وضعیتی است که فرد در آن احساس ارامش بسیاری داشته است. این وضعیت معمولاً به موقعیت‌هایی که فرد را به آرامش و آرامبخشی می‌برد، اشاره دارد. این تجربه می‌تواند نتیجه فعالیت‌های آرام و متعادل، استراحت کافی یا حتی حضور در محیط‌هایی با انرژی مثبت باشد. این مفهوم در اینجا بر روی این پلتفرم ممکن است به بحث در مورد راهکارها برای دستیابی به آرامش، تجربه‌ها یا مشکلاتی که ممکن است باعث تنش و نگرانی شوند، مراقبت از سلامت روانی، و موضوعات مشابه اشاره دارد. این تجربه می‌تواند موضوع بسیار جذابی برای بحث و تبادل نظر با دیگر کاربران باشد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره خیلی اروم بودم سوال بپرس!

سلام م ن دختری22 ساله هستم چندسالی هست که یه حس خاصی به پسرعمم دارم که6ماه ازم بزرگتره دو سه سال احساسم خیلی بیشتر شد خیلی زیاد خوابشو میبینم.الکی بغض دارم همش گریه میکنم .نمیدونم چیکارکنم نمیدونم اون اصلا من و دوست داره بعضی اوقات احساس میکنم بهم توجه میکنه اما گاهی هم ن.یکم مبهمه احساس میکنم دوسم داره اما اصلا بروز نمیده واقعا حالم بده هر روز بدترهم میشم.بچه که بودیم همیشه ازم حمایت میکردحالا وقتی جایی باشیم همیشه اون سلام میکنه یا گاهی باهام شوخی میکنه.گاهی که رمان زیادی باشه که ندیدمش یا ببینمش و باهام نحرفیم شک میکنم که اصلا عاشقش هستم یا ن امابه معنی واقعی تمام زندگیم و احاطه کرده خیالم خوابم فکرم.توی خیابون که میرم چشمم به آدماشاید ببینمش یا به پلاک موتورها و ماشین ها نگاه میکنم بلکه ببینمش.وفتی تنها باشم تود خیابون احساس میکنم کنارمه و مواظبمه دارم نگام مبکنه.امسال رفتم مشهد بعد از چند ماه توی حرم دیدمش خیلی اروم بودم دوس داشتم باهاش حرف بزنم اما نمیشد البته نمیدونم چرا حس کردم اون ازم نفرت داره .خیلی دیر به دیر میبینمش مثلا توی مشهد که دیدمش بعد از 5 ماه بود حتی برای عید نوروز هم ندیدمش چون تعطیلات فر بودلطفا بهم کمک کنید خیلی ممنون.

بازدید: 2788 از گروه : ازدواج

سلام م ن دختری22 ساله هستم چندسالی هست که یه حس خاصی به پسرعمم دارم که6ماه ازم بزرگتره دو سه سال احساسم خیلی بیشتر شد خیلی زیاد خوابشو میبینم.الکی بغض دارم همش گریه میکنم .نمیدونم چیکارکنم نمیدونم اون اصلا من و دوست داره بعضی اوقات احساس میکنم بهم توجه میکنه اما گاهی هم ن.یکم مبهمه احساس میکنم دوسم داره اما اصلا بروز نمیده واقعا حالم بده هر روز بدترهم میشم.بچه که بودیم همیشه ازم حمایت میکردحالا وقتی جایی باشیم همیشه اون سلام میکنه یا گاهی باهام شوخی میکنه.گاهی که رمان زیادی باشه که ندیدمش یا ببینمش و باهام نحرفیم شک میکنم که اصلا عاشقش هستم یا ن امابه معنی واقعی تمام زندگیم و احاطه کرده خیالم خوابم فکرم.توی خیابون که میرم چشمم به آدماشاید ببینمش یا به پلاک موتورها و ماشین ها نگاه میکنم بلکه ببینمش.وفتی تنها باشم تود خیابون احساس میکنم کنارمه و مواظبمه دارم نگام مبکنه.امسال رفتم مشهد بعد از چند ماه توی حرم دیدمش خیلی اروم بودم دوس داشتم باهاش حرف بزنم اما نمیشد البته نمیدونم چرا حس کردم اون ازم نفرت داره .خیلی دیر به دیر میبینمش مثلا توی مشهد که دیدمش بعد از 5 ماه بود حتی برای عید نوروز هم ندیدمش چون تعطیلات فر بودلطفا بهم کمک کنید خیلی ممنون. بازدید: 2788 از گروه : ازدواج

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

فیلم هندی که مرددستش در کار قطع می‌شود یک مدت گدایی می‌کند ولی بعداً یک قطعه اختراع می‌کند و ثروتمند می‌شود و دو پسرش شرمنده پیشش برمی‌گردن بازدید: 27 از گروه : هنر و فرهنگ
فروان ترین موجودات روی کره زمین کدام است ؟ بازدید: 995 از گروه : سوالات گوناگون
در واتساپ سنجاق کردن چت Whatsapp بازدید: 1824 از گروه : واتساپ (whatsapp)
سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن بازدید: 3477 از گروه : عزاداری
آیا سنگ کیسه صفرا باعث چربی و بالا رفتن فشار خون می شود؟ بازدید: 1448 از گروه : مسایل تخصصی
آيا كسي كه يك برادر بزرگتر از خودش دارد كه سربازي رفته و ازدواج كرده و زندگي مستقلي دارد و پدرش 60 ساله است مي‌تواند از شرايط معافيت كفالت استفاده كند؟ بازدید: 3409 از گروه : اجتماعی
یک توصیه عالی برای زندگیم بگو بازدید: 354 از گروه : زندگی
بزرگترین کشور جهان چه کشوری است؟ بازدید: 121 از گروه : هنر و فرهنگ
سلام کی 0919سراغ داره دسته دوم هم باشه می خرم.؟؟ بازدید: 4307 از گروه : همراه اول
امرو اچم بو سر قرار بازدید: 112 از گروه : زندگی
محمد با خمس پولش یک دفتر به قیمت3000 تومان خرید و 4800 تومان برایش باقی ماند او چقدر پول داشته است از راه نسبت و تناسب حل کنید بازدید: 159 از گروه : پول و اعتبار
یه فیلم خارجی بود دختره و پسره باهم با ماشین در حال فرار از پلیس بودن و دختر از سقف رفته بود بیرون و می‌رقصید وپلیس هم در خیابان دنبال اونا بود بازدید: 91 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
روش‌های تشخیص رفلاکس معده چیست؟ بازدید: 510 از گروه : مسایل تخصصی
مزایای بیمه شدن از چند جای مختلف بازدید: 4227 از گروه : پول و اعتبار
میتونی سایت هارو هک کنی بازدید: 97 از گروه : سوالات گوناگون

فیلم هندی که مرددستش در کار قطع می‌شود یک مدت گدایی می‌کند ولی بعداً یک قطعه اختراع می‌کند و ثروتمند می‌شود و دو پسرش شرمنده پیشش برمی‌گردن

بازدید: 27 از گروه : هنر و فرهنگ

فروان ترین موجودات روی کره زمین کدام است ؟

بازدید: 995 از گروه : سوالات گوناگون

در واتساپ سنجاق کردن چت Whatsapp

بازدید: 1824 از گروه : واتساپ (whatsapp)

سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن

بازدید: 3477 از گروه : عزاداری

آیا سنگ کیسه صفرا باعث چربی و بالا رفتن فشار خون می شود؟

بازدید: 1448 از گروه : مسایل تخصصی

آيا كسي كه يك برادر بزرگتر از خودش دارد كه سربازي رفته و ازدواج كرده و زندگي مستقلي دارد و پدرش 60 ساله است مي‌تواند از شرايط معافيت كفالت استفاده كند؟

بازدید: 3409 از گروه : اجتماعی