سوال و جواب ها با برچسب کلیه دارم

سلام
جوانی 24 ساله
کاملا سالم
گروه خونی ب مثبت
به دلایلی قصد فروش کلیه دارم
فوری

بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

سلام جوانی 24 ساله کاملا سالم گروه خونی ب مثبت به دلایلی قصد فروش کلیه دارم فوری بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

سلام
جوانی 24 ساله
کاملا سالم
گروه خونی ب مثبت
به دلایلی قصد فروش کلیه دارم
فوری

بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

سلام
جوانی 24 ساله
کاملا سالم
گروه خونی ب مثبت
به دلایلی قصد فروش کلیه دارم
فوری

بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

سلام جوانی 24 ساله کاملا سالم گروه خونی ب مثبت به دلایلی قصد فروش کلیه دارم فوری بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

سلام
جوانی 24 ساله
کاملا سالم
گروه خونی ب مثبت
به دلایلی قصد فروش کلیه دارم
فوری

بازدید: 2944 از گروه : سایر سوال و جواب های پزشکی

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن بازدید: 3484 از گروه : عزاداری
اسم فیلم خانواده گلگر بازدید: 106 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
با سلام.دختری ۳۱ ساله هستم و دو سال پیش عقد کردم.همسر بسیار مهربانی دارم که مرا بسیار درک میکند.در زندگی مشترکمان مشکلی ندارم. اما از زمانی که به یاد دارم مادر پدرم اختلافات شدیدی داستند.پدرم مرد خوبی است که به خاطر آرامش من و برادرم بیشتر اوقات سکوت کرده است. مادرم زن بد دهن خودخواه خودشیفته است که فقط خودش و خانواده اش را قبول دارد. در جمع فامیل به من و برادرم و پدرم توهین میکند فحشهای جنسی میدهد.پدرم را کتک زده از خانه بیرون میکند.حتی سر بی اهمیت ترین مسائل دعوا راه میاندازد و ما هرلحظه استرس داشتیم که الان جنگی در راه است.من به احترام اینکه مادر است در برابر این رفتارها سکوت میکردم تا اینکه دوماه پیش که پدرم را از خانه بیرون کرد و برادرم را کتک زد برای اولین بار اعتراض کردم.جنگ بزرگی راه افتاد.به فامیل زنگ زد و آبرویم را برد.جلوی همسرم میخواست مرا کتک بزند و فحشهای بدی بهم داد.از همسرم خواست مرا طلاق دهد میگفت من دختر پاکی نیستم. الانم دوماه است که قهر کرده. تمام خاطرات تلخ این سالها هر لحظه از ذهنم رد میشن و من هر روز افسرده تر میشم.فیط به خاطر همسرو پدرم زنده ام.همه چیزو از دست دادم.چند وقت دیگه عروسیم بود که بهم خورد مادرم میدونه من خیلی روی آبروم پیش خانواده همسرم حساسم نمیخواد بیاد.اعصابم بهم ریخته کمتر با خانواده همسرم رفتو آمد میکنم چون دستانم میلرزد هرچی ب میدارم از دستم میریزد مشکل قلبی پیدا کردم و تحت نظر پزشک هستم.وظایف زناشویی را انجام نمیدهم.به کمک شما نیاز دارم.میخواهم به زندگی برگردم اما نمیشود.تورو خدا کمکم کنید بازدید: 2558 از گروه : پوچی در زندگی
بیوگرافی عاشقانه بازدید: 126 از گروه : هنر و فرهنگ
راجع به مسابقات بین المللی مهارت چه می دانید؟ بازدید: 3933 از گروه : سوالات گوناگون
هلال احمر یا حلال احمر؟ هلال احمر درسته یا حلال احمر؟ بازدید: 2667 از گروه : اینترنت و سایت ها
فردی 9 عدد پرتغال در اختیار دارد که وزن یکی از آنها از بقیه بیشتر است. تنها یک ترازو کفه ای داریم که وزنی را به ما نشان نمی دهد بلکه تنها می تواند وزن دو جسم را با هم مقایسه کند، حداقل با چند بار وزن کردن می شود پرتغال سنگین را با اطمینان (و نه با تکیه بر شانس و اقبال) پیدا کرد؟ بازدید: 3427 از گروه : هوش
فیلم هندی که یک دختر مشکل روانی داشت و از رنگ میترسید بازدید: 85 از گروه : زندگی
فیلم آمریکایی که دختره به شهر میره و ماشین را سوار می‌شود و پول‌های دختر را می‌گیرد و در نهایت دختره او را فریب می‌دهد بازدید: 65 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اگر کوروش کبیر در این زمان پادشاه ایران بود الان ایران چطور بود بازدید: 40 از گروه : هنر و فرهنگ
داستان پسری که در فرودگاه کار می‌کند و با دختری که سرطان دارد آشنا می‌شود و آرزوهای دختر را برآورده می‌کند بازدید: 125 از گروه : زندگی
اسم فیلمی رو میخوام دختره خواهرش رو توی یه تصادف از دست داده و دیگه سوار ماشین نمیشه اوایل فیلم دختره بالای یه پل هستش و پسره میره و اون رو پایین مییاره اونا دبیرستانی ان و یه پروژه درسی رو با هم میگیرن که آخر داستان پسره توی دریاچه غرق میشه و دختره بلاخره میتونه با آدما بگرده پسره سیاه پوسته و دختره سفید پوست بازدید: 41 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
برخی می‌گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه‌ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟ بازدید: 867 از گروه : احکام دین
به مناسبت نزدیک بودن به روز جهانی روانشناس و مشاور یه نظرسنجی کنیم ببینیم چقدر از مشاورین کمک می گیرید و چقدر راضی هستید!!!! لطفا اگر تجربه مثبت یا منفی در این زمین دارید حتما در بخش پاسخ سوال بنویسید و با دیگران به اشتراک بگذارید . بازدید: 758 از گروه : روانشناسی زناشویی
ایا میدانید تفاوت دیکته با املا چیست؟ بازدید: 1846 از گروه : سوالات گوناگون

سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن

بازدید: 3484 از گروه : عزاداری

اسم فیلم خانواده گلگر

بازدید: 106 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

با سلام.دختری ۳۱ ساله هستم و دو سال پیش عقد کردم.همسر بسیار مهربانی دارم که مرا بسیار درک میکند.در زندگی مشترکمان مشکلی ندارم.
اما از زمانی که به یاد دارم مادر پدرم اختلافات شدیدی داستند.پدرم مرد خوبی است که به خاطر آرامش من و برادرم بیشتر اوقات سکوت کرده است.
مادرم زن بد دهن خودخواه خودشیفته است که فقط خودش و خانواده اش را قبول دارد.
در جمع فامیل به من و برادرم و پدرم توهین میکند فحشهای جنسی میدهد.پدرم را کتک زده از خانه بیرون میکند.حتی سر بی اهمیت ترین مسائل دعوا راه میاندازد و ما هرلحظه استرس داشتیم که الان جنگی در راه است.من به احترام اینکه مادر است در برابر این رفتارها سکوت میکردم تا اینکه دوماه پیش که پدرم را از خانه بیرون کرد و برادرم را کتک زد برای اولین بار اعتراض کردم.جنگ بزرگی راه افتاد.به فامیل زنگ زد و آبرویم را برد.جلوی همسرم میخواست مرا کتک بزند و فحشهای بدی بهم داد.از همسرم خواست مرا طلاق دهد میگفت من دختر پاکی نیستم.
الانم دوماه است که قهر کرده.
تمام خاطرات تلخ این سالها هر لحظه از ذهنم رد میشن و من هر روز افسرده تر میشم.فیط به خاطر همسرو پدرم زنده ام.همه چیزو از دست دادم.چند وقت دیگه عروسیم بود که بهم خورد مادرم میدونه من خیلی روی آبروم پیش خانواده همسرم حساسم نمیخواد بیاد.اعصابم بهم ریخته کمتر با خانواده همسرم رفتو آمد میکنم چون دستانم میلرزد هرچی ب میدارم از دستم میریزد مشکل قلبی پیدا کردم و تحت نظر پزشک هستم.وظایف زناشویی را انجام نمیدهم.به کمک شما نیاز دارم.میخواهم به زندگی برگردم اما نمیشود.تورو خدا کمکم کنید

بازدید: 2558 از گروه : پوچی در زندگی

بیوگرافی عاشقانه

بازدید: 126 از گروه : هنر و فرهنگ

راجع به مسابقات بین المللی مهارت چه می دانید؟

بازدید: 3933 از گروه : سوالات گوناگون

هلال احمر یا حلال احمر؟ هلال احمر درسته یا حلال احمر؟

بازدید: 2667 از گروه : اینترنت و سایت ها