سوالات با برچسب موسیقی_محلی


01

سوال


05

جواب

آخرین جواب ها با این برچسب
سلام
این خیلی قدیمیه
فکر کنم آهنگ هم باشه


لالا لالا گل زیره بابات رفته نبات گیره
لالا لالا لالا لالایی
لالا لالا گلم باشی تو آروم دلم باشی
نشینی تو در کنار من نمیری دلبرم باشی
لالالایی لالالایی لالا
الا لالا گل سمبل جهان شد پر بلبل
بیا و رو روی صحرا برای هم بچینیم گل
لالا لایی لالا لایی لا لا لا
لالا لالا گل لاله درخت سیب یکساله
لالا لالا گل سوسن سرت بر دور لب کوسن
لبت کوسن که بو داره که با گل بلبل تو بو داره
لالا لایی لالا لایی لا لا لا

لالالالا گل پونه بابات رفته در خونه
لالالالا گلم باشی همیشه در برم باشی
لالالالا گل آلو درخت سیب و زرد آلو
لالالالا گلی دارم به گاچو بلبلی دارم
لالالالا گل خشخاش بابات رفته خدا همراش
لالالالا گل زیره بابات دستاش به زنجیره
لالالالا گلم لالا بخواب ای بلبلم
لالا لالالالا گل لاله دوست داریم من و خاله
لالالالا گل دشتی همه رفتن تو برگشتی خداوندا تو پیرش کن خط قرآن نصیبش کن
لالالالاگلم باشی بزرگ شی همدمم باشی
لالالا لا گل پسته / شدم از گریه هات خسته ...
لالالالا گل چایی / برو لولوی صحرایی / تو از بچه ام چه می خواهی ؟
لالالا لا گل گردو / بابات رفته توی اردو
لالالالا گل نعنا / بابات رفته شدم تنها

سوال و جواب ها با برچسب موسیقی_محلی





چند سوال تصادفی

با سلام
دختري ٢٢ ساله با تحصيلات ليسانس هستم.خواهرم ٤ سال هست كه ازدواج كرده.من دختر با اعتقادات مذهبى بودم و اصلا اهل دوستي با جنس مهالف نبودم ولي هميشه به شوهر خواهرم علاقه داشتم فقد در حد برادر به مرور رابطمون صميمي تر شد تا دو سال پيش كه پيام دادن هامون شروع شد.شوهر خواهرم شروع كرد به دادن جوك هاي نامشروغ.من هم ممانعت نكردم تا روزي كه از من پرسيد خودت ميخاي حجاب داشته باشى در مقابل من يا بخاطر خانوادت هست.ازونجايي كه به شدت علاقه مند شده بودم بهش گفتم بهاطر خانوادمه.خب به ذهن خودم هم فكرهايي زده شده بود ولي فقط در حد رويا بود.فكر ميكردم آرزوم داره برآورده ميشه.انقدر رابطه پيش رفت كه در حال حاظر به شدت عاشقش شدم و رابطه ي جنسي هم داريم.ولي زندگيم خيلي سخت شده.اوايل نگران خواهرم و رابطش بودم ولي الان ددن رابطه ي شوهر خواهرم با خواهرم سخته.رابطشون خيلي خوبه و اصلا مشكلي ندارن.ولي متاسفانه من دلم ميخاد فقط براي من باشه و حس حسادت زنانه داره اذيتم ميكنه.از طرفي چون ديدم با من رابطه داره فكر ميكنم پس با افراد ديگه هم ممكنه رابطه برقرار كنه و هميشه ترس دارم ازين بابت.دعواهامون خيلي زياد شده.خب اون بخاطر كارش كمتر براي من وقت داره و چون قبلا خيلي بيشتر باهم بوديم فكر ميكنم ديگه دوسم نداره.همش در حال دعوا هستيم و ميدونم اون ازم داره خسته ميشه ولي باز هم با مهربوني كوتاه مياد.مشكل اصلي بي توجهيش به منه.البته خودش ميگه خيلي بهم توجه ميكنه و بيشت. ازين بقيه شك ميكنن ولي من دائم درحال شكايت هستم كه چرا به همه توجه داري جز من.وقتي هم كه باهم خوبيم عذاب وجدان دارم.شب ها خاب ميبينم يا داره بهم خيانت ميكنه يا با خاهرم تو رابطس يا دارم ميميرمو توبه ميكنم كه خدا ببخشتم.چند بار خودم رو زخمي كردم بخاطر مشكلي كه برام وجود داره.خواهشا كمكم كنين .اين موضوع رو با كسي نميتونم درميون بزارم جز مشاور.با تشكر



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.