سوالات با برچسب عذاب

سوال

جواب

ابر برچسب های مرتبط

سوال های تصادفی با این برچسب

سلام و خسته نباشید دختری 26 ساله هستم از نظر عاطفی و احساس امنیت بسیار وابسته به والدینم می باشم.این مسئله از دوران کودکی با من بوده من بدون پدر مادرم هیجا نمی رفتم و شب را هیج جا نمی ماندم یعنی نمی توانستم بمانم دلدرد شدیدی پیدا میکردم این روند رفته رفته کمتر شد تا اینکه بعد از یه مزاحمت خیابانی که باعث ترس شدید من شد پدرم مرا به دانشگاه میبرد و این باعث از دست رفتن اعتماد به نقسم شد به طوریکه وقتی 22 ساله بودم و دانشگاه شهر دیگری قبول شده بودم انصراف داده و مجددا در آزمون شرکت کردم تا در شهر خودم قبول شوم . اما در شهر خودم سعی کردم بیشتر روی پای خود بایستم و با این مشکل بجنگم جنگیدم و موفق شدم حالا دختری که در شهر خود به هیج جایی تنها نمی رفت همه جا تنها میرود. اما حالا... چندی پیش در مقطع ارشد دانشگاه تهران پذیرفته شدم و باید در هفته 2 روز به تهران سفر کنم.و دوباره همان استرس و دلهره به سراغم آمده با اینکه تا به حال پدر مادرم مرا تنها نگذاشته و همراهم بودند اما در هر سری رفتن دچار استرس شدید میشوم.مدام ذهنم درگیر جزئیات است اگر ماشین خراب شود، اگر در راه ماندم ،اگر خانوادم همراهم نیایند و اگرهای بسیار دیگر.البته وقتی شهر خود هستم بسیار راحت به هرجایی می روم اما در شهر دیگر خیلی میترسم این استرس و دلهره عذابم میدهد خواب و خوراک را ازم گرفته.حتی با وجود اینکه میدانم مادرم همراهم خواهم آمد اما باز استرس دارم و متاسفانه وقتی دچار دلهره میشوم دلدرد شدید میگیرم کل مغزم معطوف به استرسم میشود و نمیتوانم به درسم برسم اصلا متوجه حرفهای استاد نمی شوم و فقط میخواهم به شهرم برگردم. میخواهم کمکم کنید این شرایط مرا عذاب میدهد.ترسم از این است که در هنگام تشکیل زندگی این مسئله به معزلی بزرگ تبدیل شود. بازدید: 3372 از گروه : سلامت روحی و جسمی
سلام من یک دختر 25 ساله هستم فوق لیسانس دار م وهنوز ازدواج نکردم.پدرم خیلی آدم بداخلاقیه همیشه همین طور بوده با اینکه پولداره اما خیلی خسیسه و ما همیشه زندگی عذاب اوری داشتیم اما باز تحمل کردیم ولی حالا با داییم مشکل مالی پیدا کرده و زندگی رو به مادرم سیاه کرده مدام بددهنی می کنه و فحش میده من هم خیلی عذاب می کشم واقعا نمی دونم باید چی کار کنم همه اش تهدید می کنه که داییم و میکشه و انقدر بدخصلت هست که فکر کنم این کارو بکنه دلم می خواهد خودم و بکشم. بازدید: 3925 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام. من یه دختر شونزده سالم. پدرم تا این سن همچنان اجبار کرده که هر شب باید موقع شب به خیر گفتن هر دو همو ببوسیم که من از این کار متنفرم و بزرگگترین عذاب منه. اصلا پدرم متوجه نمیشه من بزرگ شدم و همش روز شب بهم میگه بیا مثل بچگیات رو تختم بخواب. مشکل اینجاس من مطمئن نیستم پدرم اصلا دید جنسی به من نداشته باشه. مثلا قبلا پیش اومده بود موقع بوس شب به خیر لبامون به هم بخوره و اون خوشش اومد و گفت بازم همچین کاری کنیم یا چیزایی از این قبیل. به نظرتون من چی کار کنم اگه بخوام این کارو تمومش کنم قیامتی به پا میشه چون اجبارش کرده. به نظرتون تا چه سنی آدم باید به والد جنس مخالفش بوس شب به خیر بده و اگه به نظرتون من باید این کارو متوقف کنم چه جوری؟ چون واقعا نمیتونم بازدید: 2236 از گروه : جوانان و ارتباطات

سلام و خسته نباشید
دختری 26 ساله هستم از نظر عاطفی و احساس امنیت بسیار وابسته به والدینم می باشم.این مسئله از دوران کودکی با من بوده من بدون پدر مادرم هیجا نمی رفتم و شب را هیج جا نمی ماندم یعنی نمی توانستم بمانم دلدرد شدیدی پیدا میکردم این روند رفته رفته کمتر شد تا اینکه بعد از یه مزاحمت خیابانی که باعث ترس شدید من شد پدرم مرا به دانشگاه میبرد و این باعث از دست رفتن اعتماد به نقسم شد به طوریکه وقتی 22 ساله بودم و دانشگاه شهر دیگری قبول شده بودم انصراف داده و مجددا در آزمون شرکت کردم تا در شهر خودم قبول شوم . اما در شهر خودم سعی کردم بیشتر روی پای خود بایستم و با این مشکل بجنگم جنگیدم و موفق شدم حالا دختری که در شهر خود به هیج جایی تنها نمی رفت همه جا تنها میرود. اما حالا...
چندی پیش در مقطع ارشد دانشگاه تهران پذیرفته شدم و باید در هفته 2 روز به تهران سفر کنم.و دوباره همان استرس و دلهره به سراغم آمده با اینکه تا به حال پدر مادرم مرا تنها نگذاشته و همراهم بودند اما در هر سری رفتن دچار استرس شدید میشوم.مدام ذهنم درگیر جزئیات است اگر ماشین خراب شود، اگر در راه ماندم ،اگر خانوادم همراهم نیایند و اگرهای بسیار دیگر.البته وقتی شهر خود هستم بسیار راحت به هرجایی می روم اما در شهر دیگر خیلی میترسم این استرس و دلهره عذابم میدهد خواب و خوراک را ازم گرفته.حتی با وجود اینکه میدانم مادرم همراهم خواهم آمد اما باز استرس دارم و متاسفانه وقتی دچار دلهره میشوم دلدرد شدید میگیرم کل مغزم معطوف به استرسم میشود و نمیتوانم به درسم برسم اصلا متوجه حرفهای استاد نمی شوم و فقط میخواهم به شهرم برگردم.
میخواهم کمکم کنید این شرایط مرا عذاب میدهد.ترسم از این است که در هنگام تشکیل زندگی این مسئله به معزلی بزرگ تبدیل شود.

بازدید: 3372 از گروه : سلامت روحی و جسمی

سلام من یک دختر 25 ساله هستم فوق لیسانس دار م وهنوز ازدواج نکردم.پدرم خیلی آدم بداخلاقیه همیشه همین طور بوده با اینکه پولداره اما خیلی خسیسه و ما همیشه زندگی عذاب اوری داشتیم اما باز تحمل کردیم ولی حالا با داییم مشکل مالی پیدا کرده و زندگی رو به مادرم سیاه کرده مدام بددهنی می کنه و فحش میده من هم خیلی عذاب می کشم واقعا نمی دونم باید چی کار کنم همه اش تهدید می کنه که داییم و میکشه و انقدر بدخصلت هست که فکر کنم این کارو بکنه دلم می خواهد خودم و بکشم.

بازدید: 3925 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام. من یه دختر شونزده سالم. پدرم تا این سن همچنان اجبار کرده که هر شب باید موقع شب به خیر گفتن هر دو همو ببوسیم که من از این کار متنفرم و بزرگگترین عذاب منه. اصلا پدرم متوجه نمیشه من بزرگ شدم و همش روز شب بهم میگه بیا مثل بچگیات رو تختم بخواب. مشکل اینجاس من مطمئن نیستم پدرم اصلا دید جنسی به من نداشته باشه. مثلا قبلا پیش اومده بود موقع بوس شب به خیر لبامون به هم بخوره و اون خوشش اومد و گفت بازم همچین کاری کنیم یا چیزایی از این قبیل. به نظرتون من چی کار کنم اگه بخوام این کارو تمومش کنم قیامتی به پا میشه چون اجبارش کرده. به نظرتون تا چه سنی آدم باید به والد جنس مخالفش بوس شب به خیر بده و اگه به نظرتون من باید این کارو متوقف کنم چه جوری؟ چون واقعا نمیتونم

بازدید: 2236 از گروه : جوانان و ارتباطات

پربازدید ترین های این برچسب

با سلام دختري ٢٢ ساله با تحصيلات ليسانس هستم.خواهرم ٤ سال هست كه ازدواج كرده.من دختر با اعتقادات مذهبى بودم و اصلا اهل دوستي با جنس مهالف نبودم ولي هميشه به شوهر خواهرم علاقه داشتم فقد در حد برادر به مرور رابطمون صميمي تر شد تا دو سال پيش كه پيام دادن هامون شروع شد.شوهر خواهرم شروع كرد به دادن جوك هاي نامشروغ.من هم ممانعت نكردم تا روزي كه از من پرسيد خودت ميخاي حجاب داشته باشى در مقابل من يا بخاطر خانوادت هست.ازونجايي كه به شدت علاقه مند شده بودم بهش گفتم بهاطر خانوادمه.خب به ذهن خودم هم فكرهايي زده شده بود ولي فقط در حد رويا بود.فكر ميكردم آرزوم داره برآورده ميشه.انقدر رابطه پيش رفت كه در حال حاظر به شدت عاشقش شدم و رابطه ي جنسي هم داريم.ولي زندگيم خيلي سخت شده.اوايل نگران خواهرم و رابطش بودم ولي الان ددن رابطه ي شوهر خواهرم با خواهرم سخته.رابطشون خيلي خوبه و اصلا مشكلي ندارن.ولي متاسفانه من دلم ميخاد فقط براي من باشه و حس حسادت زنانه داره اذيتم ميكنه.از طرفي چون ديدم با من رابطه داره فكر ميكنم پس با افراد ديگه هم ممكنه رابطه برقرار كنه و هميشه ترس دارم ازين بابت.دعواهامون خيلي زياد شده.خب اون بخاطر كارش كمتر براي من وقت داره و چون قبلا خيلي بيشتر باهم بوديم فكر ميكنم ديگه دوسم نداره.همش در حال دعوا هستيم و ميدونم اون ازم داره خسته ميشه ولي باز هم با مهربوني كوتاه مياد.مشكل اصلي بي توجهيش به منه.البته خودش ميگه خيلي بهم توجه ميكنه و بيشت. ازين بقيه شك ميكنن ولي من دائم درحال شكايت هستم كه چرا به همه توجه داري جز من.وقتي هم كه باهم خوبيم عذاب وجدان دارم.شب ها خاب ميبينم يا داره بهم خيانت ميكنه يا با خاهرم تو رابطس يا دارم ميميرمو توبه ميكنم كه خدا ببخشتم.چند بار خودم رو زخمي كردم بخاطر مشكلي كه برام وجود داره.خواهشا كمكم كنين .اين موضوع رو با كسي نميتونم درميون بزارم جز مشاور.با تشكر بازدید: 6641 از گروه : عشق
سلام دختري ٢٨ ساله هستم كه ٣ ساله ازدواج كردم. همسرم پزشك متخصص است و من دانشجوي دكتراي مهندسي شريف هستم. از اين موضوع كه هرجا ميرم همسرم و اقاي دكتر خطاب ميكنن و من رو نه، واقعا عذاب ميكشم. طوريكه بارها به جدايي فكر كردم. تا قبل از ازدواج رو اين مسئله اصلا حساس نبودم. بلدم نيستم خودم و همه جا معرفي كنم تا من رو هم دكتر خطاب كنن. چه راه حلي و به من پيشنهاد ميكنيد تا از اين وضعيت راحت شم!؟ از اينكه خيليا بخاطر اينكه همسرم پزشك هست صرفا به من خانم دكتر ميگويند واقعا ناراحت ميشوم. ميگن فقط پزشكا و دندونپزشكا رو دكتر خطاب ميكنن و من نميتونم اين رو قبول كنم بعد از اينهمه زحمتي كه براي درس خوندن كشيدم حتي لقب دكتر هم نداشته باشم. بازدید: 3312 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

با سلام
دختري ٢٢ ساله با تحصيلات ليسانس هستم.خواهرم ٤ سال هست كه ازدواج كرده.من دختر با اعتقادات مذهبى بودم و اصلا اهل دوستي با جنس مهالف نبودم ولي هميشه به شوهر خواهرم علاقه داشتم فقد در حد برادر به مرور رابطمون صميمي تر شد تا دو سال پيش كه پيام دادن هامون شروع شد.شوهر خواهرم شروع كرد به دادن جوك هاي نامشروغ.من هم ممانعت نكردم تا روزي كه از من پرسيد خودت ميخاي حجاب داشته باشى در مقابل من يا بخاطر خانوادت هست.ازونجايي كه به شدت علاقه مند شده بودم بهش گفتم بهاطر خانوادمه.خب به ذهن خودم هم فكرهايي زده شده بود ولي فقط در حد رويا بود.فكر ميكردم آرزوم داره برآورده ميشه.انقدر رابطه پيش رفت كه در حال حاظر به شدت عاشقش شدم و رابطه ي جنسي هم داريم.ولي زندگيم خيلي سخت شده.اوايل نگران خواهرم و رابطش بودم ولي الان ددن رابطه ي شوهر خواهرم با خواهرم سخته.رابطشون خيلي خوبه و اصلا مشكلي ندارن.ولي متاسفانه من دلم ميخاد فقط براي من باشه و حس حسادت زنانه داره اذيتم ميكنه.از طرفي چون ديدم با من رابطه داره فكر ميكنم پس با افراد ديگه هم ممكنه رابطه برقرار كنه و هميشه ترس دارم ازين بابت.دعواهامون خيلي زياد شده.خب اون بخاطر كارش كمتر براي من وقت داره و چون قبلا خيلي بيشتر باهم بوديم فكر ميكنم ديگه دوسم نداره.همش در حال دعوا هستيم و ميدونم اون ازم داره خسته ميشه ولي باز هم با مهربوني كوتاه مياد.مشكل اصلي بي توجهيش به منه.البته خودش ميگه خيلي بهم توجه ميكنه و بيشت. ازين بقيه شك ميكنن ولي من دائم درحال شكايت هستم كه چرا به همه توجه داري جز من.وقتي هم كه باهم خوبيم عذاب وجدان دارم.شب ها خاب ميبينم يا داره بهم خيانت ميكنه يا با خاهرم تو رابطس يا دارم ميميرمو توبه ميكنم كه خدا ببخشتم.چند بار خودم رو زخمي كردم بخاطر مشكلي كه برام وجود داره.خواهشا كمكم كنين .اين موضوع رو با كسي نميتونم درميون بزارم جز مشاور.با تشكر

بازدید: 6641 از گروه : عشق

سلام
دختري ٢٨ ساله هستم كه ٣ ساله ازدواج كردم. همسرم پزشك متخصص است و من دانشجوي دكتراي مهندسي شريف هستم.
از اين موضوع كه هرجا ميرم همسرم و اقاي دكتر خطاب ميكنن و من رو نه، واقعا عذاب ميكشم. طوريكه بارها به جدايي فكر كردم. تا قبل از ازدواج رو اين مسئله اصلا حساس نبودم. بلدم نيستم خودم و همه جا معرفي كنم تا من رو هم دكتر خطاب كنن. چه راه حلي و به من پيشنهاد ميكنيد تا از اين وضعيت راحت شم!؟ از اينكه خيليا بخاطر اينكه همسرم پزشك هست صرفا به من خانم دكتر ميگويند واقعا ناراحت ميشوم.
ميگن فقط پزشكا و دندونپزشكا رو دكتر خطاب ميكنن و من نميتونم اين رو قبول كنم بعد از اينهمه زحمتي كه براي درس خوندن كشيدم حتي لقب دكتر هم نداشته باشم.

بازدید: 3312 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو

بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

تبلیغات در سوال و جواب

آخرین جواب ها با این برچسب

سوال شما در مورد شناسایی یک فیلم خاص سینمایی است که متاسفانه با توضیحات ارائه شده نمی‌توانم به طور قطع به شناسایی آن بپردازم. با این حال، تفصیلاتی که شما ذکر کرده‌اید شباهت‌هایی به فیلم «شهر گناهان» (Sin City) دارد که مضمونی نوآر و وسترن دارد و داستان‌های مرتبط با مرگ و گناه را درون خود جای داده است. باز هم، این توضیح دقیقاً مطابق با آنچه شما توضیح داده‌اید نیست. فیلم‌های وسترن در ژانرهای مختلف و با ایده‌های متفاوتی تولید شده‌اند و برخی از آنها ممکن است ویژگی‌های فانتزی و ماوراءطبیعی داشته باشند. برای دسترسی به اطلاعات دقیق‌تر، شاید لازم باشد جزئیات بیشتری از فیلم مورد نظر ارائه دهید، مانند اسم بازیگران، کارگردان یا سال ساخت فیلم. در صورتی که بتوانید اطلاعات بیشتری به من بدهید، ممکن است بتوانم در شناسایی دقیق فیلم به شما کمک کنم. امیدوارم اطلاعات ارائه شده کمک‌کننده باشد. <br/><br/> با آرزوی موفقیت، زمان: یک ماه پیش - 24 فروردین ماه 1403 ساعت: 16:08 از گروه : فیلم
این سریال ایرانی که داستانی از دخترانی به نام مرین ویلا را روایت می‌کند، به نام "دروغ‌های بزرگ" است. در این سریال، دو دختر به نام مرین و ویلا که در حال تبدیل شدن به زندگی جدیدی هستند، با مشکلات و موانع مختلفی روبرو می‌شوند. یکی از شخصیت‌های این سریال یک پسر به نام ماهان است که برای تلاش برای صبر و صبر با دختر عمه‌اش، ماهده، تصمیم به اقدامی نادرست می‌گیرد و در اثر یک حادثه تلخ جان خود را از دست می‌دهد. ماهده سپس برای جلوگیری از احساس عذاب و وجدان، تصمیم می‌گیرد روح پسر جوان خود را احضار کند. این داستان پر از راز و رمز است و باعث جذابیت بیشتر این سریال می‌شود. زمان: 7 فروردین ماه 1403 ساعت: 16:23 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلمی که توضیح می‌دهید، به نظر می‌رسد «شهر گمشده زد» (Lost City of Z) باشد، که البته به طور مستقیم در ژانر وسترن قرار نمی‌گیرد و بیشتر به ماجراجویی و کشف تمدن‌ها مرتبط است. اما، توضیحاتی که داده‌اید کمی به فیلم‌های متافیزیکی و فلسفی نزدیک‌تر هستند. متاسفانه با توجه به توضیحات داده شده، هیچ فیلم وسترن دقیقی که مطابق با تمام جزئیات باشد به ذهن نمی‌رسد. اگر اطلاعات بیشتری در اختیار دارید یا جزئیاتی دیگری از داستان فیلم به خاطر دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم. در غیر این صورت، پیشنهاد می‌کنم توضیحات بیشتری در مورد پلات، بازیگران یا سکانس‌های خاصی از فیلم ارائه دهید تا امکان پیدا کردن فیلم دقیق‌تر باشد. زمان: 23 دی ماه 1402 ساعت: 10:00 از گروه : سوالات گوناگون

سوال شما در مورد شناسایی یک فیلم خاص سینمایی است که متاسفانه با توضیحات ارائه شده نمی‌توانم به طور قطع به شناسایی آن بپردازم. با این حال، تفصیلاتی که شما ذکر کرده‌اید شباهت‌هایی به فیلم «شهر گناهان» (Sin City) دارد که مضمونی نوآر و وسترن دارد و داستان‌های مرتبط با مرگ و گناه را درون خود جای داده است. باز هم، این توضیح دقیقاً مطابق با آنچه شما توضیح داده‌اید نیست.

فیلم‌های وسترن در ژانرهای مختلف و با ایده‌های متفاوتی تولید شده‌اند و برخی از آنها ممکن است ویژگی‌های فانتزی و ماوراءطبیعی داشته باشند. برای دسترسی به اطلاعات دقیق‌تر، شاید لازم باشد جزئیات بیشتری از فیلم مورد نظر ارائه دهید، مانند اسم بازیگران، کارگردان یا سال ساخت فیلم.

در صورتی که بتوانید اطلاعات بیشتری به من بدهید، ممکن است بتوانم در شناسایی دقیق فیلم به شما کمک کنم. امیدوارم اطلاعات ارائه شده کمک‌کننده باشد.

<br/><br/>
با آرزوی موفقیت،

زمان: یک ماه پیش - 24 فروردین ماه 1403 ساعت: 16:08 از گروه : فیلم

این سریال ایرانی که داستانی از دخترانی به نام مرین ویلا را روایت می‌کند، به نام "دروغ‌های بزرگ" است. در این سریال، دو دختر به نام مرین و ویلا که در حال تبدیل شدن به زندگی جدیدی هستند، با مشکلات و موانع مختلفی روبرو می‌شوند. یکی از شخصیت‌های این سریال یک پسر به نام ماهان است که برای تلاش برای صبر و صبر با دختر عمه‌اش، ماهده، تصمیم به اقدامی نادرست می‌گیرد و در اثر یک حادثه تلخ جان خود را از دست می‌دهد. ماهده سپس برای جلوگیری از احساس عذاب و وجدان، تصمیم می‌گیرد روح پسر جوان خود را احضار کند. این داستان پر از راز و رمز است و باعث جذابیت بیشتر این سریال می‌شود.

زمان: 7 فروردین ماه 1403 ساعت: 16:23 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

فیلمی که توضیح می‌دهید، به نظر می‌رسد «شهر گمشده زد» (Lost City of Z) باشد، که البته به طور مستقیم در ژانر وسترن قرار نمی‌گیرد و بیشتر به ماجراجویی و کشف تمدن‌ها مرتبط است. اما، توضیحاتی که داده‌اید کمی به فیلم‌های متافیزیکی و فلسفی نزدیک‌تر هستند. متاسفانه با توجه به توضیحات داده شده، هیچ فیلم وسترن دقیقی که مطابق با تمام جزئیات باشد به ذهن نمی‌رسد.

اگر اطلاعات بیشتری در اختیار دارید یا جزئیاتی دیگری از داستان فیلم به خاطر دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم. در غیر این صورت، پیشنهاد می‌کنم توضیحات بیشتری در مورد پلات، بازیگران یا سکانس‌های خاصی از فیلم ارائه دهید تا امکان پیدا کردن فیلم دقیق‌تر باشد.

زمان: 23 دی ماه 1402 ساعت: 10:00 از گروه : سوالات گوناگون

سوال و جواب ها با برچسب عذاب

عذاب به معنای درد، رنج و شکنجه است. در این پلتفرم، تگ "عذاب" برای سوالات و موضوعاتی موردنظر استفاده می‌شود که مرتبط با درد، رنج، مشکلات و معضلات زندگی انسانی باشند. ممکن است این سوالات درباره روانشناسی، روابط بین فردی، مشکلات روزمره یا حتی مسائل جامعه‌شناسی باشند. این تگ می‌تواند به کاربران کمک کند تا مسائل خود را به اشتراک بگذارند، راه‌حل‌های مختلفی را برای مواجهه با چالش‌های زندگی ارائه کنند و با دیگران ارتباط برقرار کنند تجربه‌هایی مشابه را به اشتراک بگذارند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره عذاب سوال بپرس!

اسم فیلم هالیوودی در ژانر وسترن که درمورد مردی است که بطور اتفاقی وارد جایی میشود که مانند عالم برزخ است و یک عده ای درآنجا زندگی میکنن که قبلا مرده اند و اگر یک گناه انجام بدن مورد عذاب قرار میگیرند و کالسکه ای به دنبال آن میاید و به داخل دوزخ انداخته میشود.

بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

دوماه پیش صفحه کلاچ عوض کردم ماشینم پراید 131 هست. اولش نرم بود اما الان خیلی سفت شده و چون کارم با ماشین هست خیلی عذاب اور شده راهی برای نرم کردن پدال کلاچ هست ممنون میشم راهنمایی کنید

بازدید: 2994 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

دوماه پیش صفحه کلاچ عوض کردم ماشینم پراید 131 هست. اولش نرم بود اما الان خیلی سفت شده و چون کارم با ماشین هست خیلی عذاب اور شده راهی برای نرم کردن پدال کلاچ هست ممنون میشم راهنمایی کنید بازدید: 2994 از گروه : تعمیرات اتوموبیل
اسم فیلم هالیوودی در ژانر وسترن که درمورد مردی است که بطور اتفاقی وارد جایی میشود که مانند عالم برزخ است و یک عده ای درآنجا زندگی میکنن که قبلا مرده اند و اگر یک گناه انجام بدن مورد عذاب قرار میگیرند و کالسکه ای به دنبال آن میاید و به داخل دوزخ انداخته میشود. بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلم هالیوودی در ژانر وسترن که درمورد مردی است که بطور اتفاقی وارد جایی میشود که مانند عالم برزخ است و یک عده ای درآنجا زندگی میکنن که قبلا مرده اند و اگر یک گناه انجام بدن مورد عذاب قرار میگیرند و کالسکه ای به دنبال آن میاید و به داخل دوزخ انداخته میشود. بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 6641 از گروه : عشق

بازدید: 3312 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام من 14سالمه از کودکی مادرم همش مرا کتک میزدو دعوایم میکرد یا بهم فحش میداد حتی الانم همین کارو میکنه جوری باهام کرده که جرعت ندارم به کسی دردودل کنم رفتم از مشاور مدرسه وقت بگیرم اما میترسم راجع به مادرم باو حرف بزنم چون اگر بفهمد مرا میکشد مادرم خیلی عذاب کشیده من بهش حق میدم اما دیگه خسته شدم همش حقیرم میکنه توروخدا چکارکنم همش گریه میکنم سردرد گرفتم زیر چشمام سیاه شده

بازدید: 2643 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2994 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

با سلام دختري ٢٢ ساله با تحصيلات ليسانس هستم.خواهرم ٤ سال هست كه ازدواج كرده.من دختر با اعتقادات مذهبى بودم و اصلا اهل دوستي با جنس مهالف نبودم ولي هميشه به شوهر خواهرم علاقه داشتم فقد در حد برادر به مرور رابطمون صميمي تر شد تا دو سال پيش كه پيام دادن هامون شروع شد.شوهر خواهرم شروع كرد به دادن جوك هاي نامشروغ.من هم ممانعت نكردم تا روزي كه از من پرسيد خودت ميخاي حجاب داشته باشى در مقابل من يا بخاطر خانوادت هست.ازونجايي كه به شدت علاقه مند شده بودم بهش گفتم بهاطر خانوادمه.خب به ذهن خودم هم فكرهايي زده شده بود ولي فقط در حد رويا بود.فكر ميكردم آرزوم داره برآورده ميشه.انقدر رابطه پيش رفت كه در حال حاظر به شدت عاشقش شدم و رابطه ي جنسي هم داريم.ولي زندگيم خيلي سخت شده.اوايل نگران خواهرم و رابطش بودم ولي الان ددن رابطه ي شوهر خواهرم با خواهرم سخته.رابطشون خيلي خوبه و اصلا مشكلي ندارن.ولي متاسفانه من دلم ميخاد فقط براي من باشه و حس حسادت زنانه داره اذيتم ميكنه.از طرفي چون ديدم با من رابطه داره فكر ميكنم پس با افراد ديگه هم ممكنه رابطه برقرار كنه و هميشه ترس دارم ازين بابت.دعواهامون خيلي زياد شده.خب اون بخاطر كارش كمتر براي من وقت داره و چون قبلا خيلي بيشتر باهم بوديم فكر ميكنم ديگه دوسم نداره.همش در حال دعوا هستيم و ميدونم اون ازم داره خسته ميشه ولي باز هم با مهربوني كوتاه مياد.مشكل اصلي بي توجهيش به منه.البته خودش ميگه خيلي بهم توجه ميكنه و بيشت. ازين بقيه شك ميكنن ولي من دائم درحال شكايت هستم كه چرا به همه توجه داري جز من.وقتي هم كه باهم خوبيم عذاب وجدان دارم.شب ها خاب ميبينم يا داره بهم خيانت ميكنه يا با خاهرم تو رابطس يا دارم ميميرمو توبه ميكنم كه خدا ببخشتم.چند بار خودم رو زخمي كردم بخاطر مشكلي كه برام وجود داره.خواهشا كمكم كنين .اين موضوع رو با كسي نميتونم درميون بزارم جز مشاور.با تشكر بازدید: 6641 از گروه : عشق
سلام دختري ٢٨ ساله هستم كه ٣ ساله ازدواج كردم. همسرم پزشك متخصص است و من دانشجوي دكتراي مهندسي شريف هستم. از اين موضوع كه هرجا ميرم همسرم و اقاي دكتر خطاب ميكنن و من رو نه، واقعا عذاب ميكشم. طوريكه بارها به جدايي فكر كردم. تا قبل از ازدواج رو اين مسئله اصلا حساس نبودم. بلدم نيستم خودم و همه جا معرفي كنم تا من رو هم دكتر خطاب كنن. چه راه حلي و به من پيشنهاد ميكنيد تا از اين وضعيت راحت شم!؟ از اينكه خيليا بخاطر اينكه همسرم پزشك هست صرفا به من خانم دكتر ميگويند واقعا ناراحت ميشوم. ميگن فقط پزشكا و دندونپزشكا رو دكتر خطاب ميكنن و من نميتونم اين رو قبول كنم بعد از اينهمه زحمتي كه براي درس خوندن كشيدم حتي لقب دكتر هم نداشته باشم. بازدید: 3312 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
دوماه پیش صفحه کلاچ عوض کردم ماشینم پراید 131 هست. اولش نرم بود اما الان خیلی سفت شده و چون کارم با ماشین هست خیلی عذاب اور شده راهی برای نرم کردن پدال کلاچ هست ممنون میشم راهنمایی کنید بازدید: 2994 از گروه : تعمیرات اتوموبیل
سلام من 14سالمه از کودکی مادرم همش مرا کتک میزدو دعوایم میکرد یا بهم فحش میداد حتی الانم همین کارو میکنه جوری باهام کرده که جرعت ندارم به کسی دردودل کنم رفتم از مشاور مدرسه وقت بگیرم اما میترسم راجع به مادرم باو حرف بزنم چون اگر بفهمد مرا میکشد مادرم خیلی عذاب کشیده من بهش حق میدم اما دیگه خسته شدم همش حقیرم میکنه توروخدا چکارکنم همش گریه میکنم سردرد گرفتم زیر چشمام سیاه شده بازدید: 2643 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
اسم فیلم هالیوودی در ژانر وسترن که درمورد مردی است که بطور اتفاقی وارد جایی میشود که مانند عالم برزخ است و یک عده ای درآنجا زندگی میکنن که قبلا مرده اند و اگر یک گناه انجام بدن مورد عذاب قرار میگیرند و کالسکه ای به دنبال آن میاید و به داخل دوزخ انداخته میشود. بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلم هالیوودی در ژانر وسترن که درمورد مردی است که بطور اتفاقی وارد جایی میشود که مانند عالم برزخ است و یک عده ای درآنجا زندگی میکنن که قبلا مرده اند و اگر یک گناه انجام بدن مورد عذاب قرار میگیرند و کالسکه ای به دنبال آن میاید و به داخل دوزخ انداخته میشود. بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 6641 از گروه : عشق

بازدید: 3312 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2994 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

بازدید: 2643 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

بازدید: 113 از گروه : سوالات گوناگون

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

علامت هشدار و تصفیه هوا در گوشی موبایل دیگه دیده نمی‌شود، آیا این تصمیم جدیدی است؟ بازدید: 45 از گروه : موبایل
یک فیلم ایرانی دهه ۷۰ که پسری برای تحصیل به خارج می‌رود و پس از بازگشت به کشور بیماری خونریزی دارد و در یک خانه بزرگ حیاطدار زندگی می‌کند و بسیار لوس است. بازدید: 35 از گروه : هنر و فرهنگ
دو ماده که با یکدیگر واکنش نمی‌دهند به جرم‌های یکسان و با چگالی ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم بر متر مکعب با یکدیگر ترکیب کرده و آلیاژ جدید می‌سازیم چگالی آلیاژ جدید چند کیلوگرم بر متر مکعب است بازدید: 67 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلم هندی که دختر نابینا عاشق مرد گوژپشتی میشود بازدید: 3859 از گروه : فیلم های سینمایی
به کجا مراجعه کنیم که به شبهات و سوالات دینی مان پاسخ صحیح و جامع بدهند؟ بازدید: 4159 از گروه : اجتماعی
چیکار کنم تا زود گریه کنم بازدید: 134 از گروه : روانشناسی و روابط
خب دنیا چطور تموم میشه و ما بعد مرگ کجا میریم؟ بازدید: 28 از گروه : ادیان و باورها
جمله دهم این دنبالی از اعداد 11، 101، 1001 چیست؟ بازدید: 65 از گروه : سوالات گوناگون
یک فیلم که دو کشاورز گندم کار که زن یکی از انها خواهر ان یکی است باهم به اختلاف میخورند و رقیب هم میشوند یکی از انها چند کمباین دارد که قرار بود گندم فامیلش را هم درو کند که به خاطر اختلافشان نمیکند و ان یکی مجبور میشود کمباین بخرد و یک جشن هم همه کشاورزان کمباین های فرسوده خود را به شکل عقرب و خرچنگ و جانورهای خشن تزیین کرده اند به هم میکوبند تا همدیگه را داقون کنند یک جاهم کامیون پر گندم یکی از انها در صف سیلو ایستاده که ادمهای ان یکی می ایند ودر کامیون را باز میکنند و گندم را انجا خالی میکنند بازدید: 35 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
برند ساعت balmain از چه سالی شروع به کار کرد؟ بازدید: 60 از گروه : مد و زیبایی
فیلمی موضوعات مربوط به روح‌پری‌ها و دنیای ماورایی الهام گرفته شده است. در فیلم، دو نفر از نسل قوی پسربچه‌ای به نام کول به همراه یک روانشناس کودک به نام مالکوم رو به رو می‌شوند. این دو نفر قادر به دیدن روح‌های مرده هستند و اگر با یکدیگر در تماس بوده و این حقیقت را بفهمند، قدرت خود را از دست می‌دهند. بازدید: 251 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
من با پسر 10 ساله ام میخواهم شرکت ثبت کنم. باتوجه به اینکه حداقل دو نفر برای ثبت شرکت موردنیاز هست آیا فرزند من عضو حساب می شود و آیا امکانپذیر هست؟ بازدید: 484 از گروه : تجارت و بازرگانی
سلام روبی باکس تلویزینمون گزینه مشاهده بیشتر را باز نمی‌کند باید چیکار کنم بازدید: 31 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلمی از بهروز شعیبی که پسر بچه ای مو فرفری درحرم امام رضا میدود بازدید: 25 از گروه : سوالات گوناگون
روش‌هایی برای رفع خستگی پس از یک روز سخت و طولانی بازدید: 123 از گروه : زندگی

علامت هشدار و تصفیه هوا در گوشی موبایل دیگه دیده نمی‌شود، آیا این تصمیم جدیدی است؟

بازدید: 45 از گروه : موبایل

یک فیلم ایرانی دهه ۷۰ که پسری برای تحصیل به خارج می‌رود و پس از بازگشت به کشور بیماری خونریزی دارد و در یک خانه بزرگ حیاطدار زندگی می‌کند و بسیار لوس است.

بازدید: 35 از گروه : هنر و فرهنگ

دو ماده که با یکدیگر واکنش نمی‌دهند به جرم‌های یکسان و با چگالی ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم بر متر مکعب با یکدیگر ترکیب کرده و آلیاژ جدید می‌سازیم چگالی آلیاژ جدید چند کیلوگرم بر متر مکعب است

بازدید: 67 از گروه : سوالات گوناگون

اسم فیلم هندی که دختر نابینا عاشق مرد گوژپشتی میشود

بازدید: 3859 از گروه : فیلم های سینمایی

به کجا مراجعه کنیم که به شبهات و سوالات دینی مان پاسخ صحیح و جامع بدهند؟

بازدید: 4159 از گروه : اجتماعی

چیکار کنم تا زود گریه کنم

بازدید: 134 از گروه : روانشناسی و روابط