سوال و جواب ها با برچسب سوم دبیرستان


برچسب "سوم دبیرستان" به سوال‌ها، مشکلات، و نکات مربوط به دانش‌آموزان سال سوم دبیرستان اشاره دارد. این دوره تحصیلی مهم در زندگی دانش‌آموزان است و می‌تواند با چالش‌ها و سوالات مختلفی همراه باشد. از مشکلات دانش‌آموزان سوم دبیرستان می‌توان به امتحانات و آمادگی برای کنکور، انتخاب رشته تحصیلی، و مسائل روانی و اجتماعی اشاره کرد. این برچسب مکانی برای بحث و گفتگو درباره تجربیات، راهکارها و سوالات مرتبط با این دوره زمانی از تحصیل است که درک و فهم آن برای دانش‌آموزان، والدین و مربیان بسیار اهمیت دارد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره سوم دبیرستان سوال بپرس!



سلام خسته نباشید.....من 17 سالمه کلاس سوم دبیرستان رشته ی ریاضی من یه دانش آموز متوسط رو بالام یعنی اگه کم کاری نکنم میتونم خیلی خوب درس بخونم و نمره های خوبی بگیریم و این کارو هم میکنم ولی یه مشکلی که دارم اینه که بی دقتم یعنی حتی اگه یه درسو خوب بخونم سر جلسه ی امتحان نمیدونم چی میشه بی دقتی میکنم اما امسال بی دقتی هام خیلی شدید تر شده همه چیزو میخونم ولی اونجا میبینی 2 رو 3 دیدم نه اینکه چشام ضعیف باشه ها نه از اون آدمایی هم نیستم که زیاد استرس داشته باشم و همه چی یادم بره اینا نیس مثلا تو امتحان هندسه واسه پیدا کردن x جواب پنجاه منهای شش رو به جای اینکه بنویسم 44 نوشتم 54 با اینکه تمام راه حل هام درست بود کلا 3 نمرم رفت یا مثلا 3.999 رو به جای اینکه بگم تقریبا 4 میشه نوشتم تقریبا 3 خب همه ی اینا رو بلدم ولی نمیدونم چی میشه اینجوری مینویسم تازه اون روز به مامانم میگم حالا خوبه که تو زبان فارسی و از این درسا عدد نیس که بی دقتی کنم و غلط بنویسم ولی اونروز تو امتحان زبان فارسی تو تعریف یه چیزی مفهوم جمله رو میدونستم چیه ولی نمیدونم چرا به جای باید نباید نوشنم به جای میتواند باشد نمیتواند نوشتم یه نمرم هم از اون جا رفت میدونین من واسه خاطر نمره درس نمیخونم ولی امسال که نهایی هستیم و تاثیر نهایی تو کنکور بیشتر از 25 درصده اگه من بازم از این بی دقتی ها بکنم که دیگه واویلاااا میبینی به خاطر چن تا عدد آیندم نابود میشه به نظرتون دارم خل میشم یا عقلمو از دست میدم؟؟؟؟
موقع تمرین حل کردن تو کلاس دوستم برمیگرده میگه چجور نوشتی میبینم راه حلم کلا درسته هااا ولی عدد رو ی چیز دیگه نوشتم
اوه اوه اونروز تو شیمی به جای 90 درصد نوشته بودم 83 درصد آخه 90 درصد کجا 83 درصد کجاااا دیدم درصد دو سه سوال قبل که حل کرده بودیمو گذاشتم!!!!!!!
لطفا بگین مشکل من چیه؟؟؟ نه از اون آدمام که عاشق بشم و فکرم جای دیگه باشه نه از اونایی که همش اس ام اس بازیو اینا میکنه در حال حاضر دغدغه ی من فقط درسه دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم حل یه تست یه ربع وقت میبره فقط به خاطر همون مشکل !!!!!!!

خیلی میترسم لطفا یه راه حل پیشنهاد کنین که عملی باشه من بتونم مشکلمو رفع کنم........با تشکر
سلام خسته نباشید.....من 17 سالمه کلاس سوم دبیرستان رشته ی ریاضی من یه دانش آموز متوسط رو بالام یعنی اگه کم کاری نکنم میتونم خیلی خوب درس بخونم و نمره های خوبی بگیریم و این کارو هم میکنم ولی یه مشکلی که دارم اینه که بی دقتم یعنی حتی اگه یه درسو خوب بخونم سر جلسه ی امتحان نمیدونم چی میشه بی دقتی میکنم اما امسال بی دقتی هام خیلی شدید تر شده همه چیزو میخونم ولی اونجا میبینی 2 رو 3 دیدم نه اینکه چشام ضعیف باشه ها نه از اون آدمایی هم نیستم که زیاد استرس داشته باشم و همه چی یادم بره اینا نیس مثلا تو امتحان هندسه واسه پیدا کردن x جواب پنجاه منهای شش رو به جای اینکه بنویسم 44 نوشتم 54 با اینکه تمام راه حل هام درست بود کلا 3 نمرم رفت یا مثلا 3.999 رو به جای اینکه بگم تقریبا 4 میشه نوشتم تقریبا 3 خب همه ی اینا رو بلدم ولی نمیدونم چی میشه اینجوری مینویسم تازه اون روز به مامانم میگم حالا خوبه که تو زبان فارسی و از این درسا عدد نیس که بی دقتی کنم و غلط بنویسم ولی اونروز تو امتحان زبان فارسی تو تعریف یه چیزی مفهوم جمله رو میدونستم چیه ولی نمیدونم چرا به جای باید نباید نوشنم به جای میتواند باشد نمیتواند نوشتم یه نمرم هم از اون جا رفت میدونین من واسه خاطر نمره درس نمیخونم ولی امسال که نهایی هستیم و تاثیر نهایی تو کنکور بیشتر از 25 درصده اگه من بازم از این بی دقتی ها بکنم که دیگه واویلاااا میبینی به خاطر چن تا عدد آیندم نابود میشه به نظرتون دارم خل میشم یا عقلمو از دست میدم؟؟؟؟
موقع تمرین حل کردن تو کلاس دوستم برمیگرده میگه چجور نوشتی میبینم راه حلم کلا درسته هااا ولی عدد رو ی چیز دیگه نوشتم
اوه اوه اونروز تو شیمی به جای 90 درصد نوشته بودم 83 درصد آخه 90 درصد کجا 83 درصد کجاااا دیدم درصد دو سه سوال قبل که حل کرده بودیمو گذاشتم!!!!!!!
لطفا بگین مشکل من چیه؟؟؟ نه از اون آدمام که عاشق بشم و فکرم جای دیگه باشه نه از اونایی که همش اس ام اس بازیو اینا میکنه در حال حاضر دغدغه ی من فقط درسه دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم حل یه تست یه ربع وقت میبره فقط به خاطر همون مشکل !!!!!!!

خیلی میترسم لطفا یه راه حل پیشنهاد کنین که عملی باشه من بتونم مشکلمو رفع کنم........با تشکر


چند سوال تصادفی

سلام.خسته نباشید.
من دوساله و نیمه که با یه آقا که یک سال ازم بزرگتره عقد کردم.فعلا هم به دلیل مشغول بودن ایشون به درس نداشتن کار و سربازی نرفتن امکان رفتن سر زندگیمونو نداریم.مشکل من در رابطه با رابطه ایشون با خانوادمه.چون با اینکه اونا هیچ کاری بهش ندارن و هیچ توقع و فشارو بی احترامی بهش نکردن تاحالا ولی باز هم اونارو مثل دشمن خودش میدونه.شاید علتش اینه که قبل از ازدواج من با این پسر دوست بودم و یه سری رازهای زندگیمو از رو بچگی بهش گفتم که مثلا بابام معتاد بوده و ترک کرده اینا باعث شده که روش به خانواده من باز بشه.اون اصلا به دیدن من نمیاد ولی اگه سه ماهی یه بار یه شبم بیاد انجا همش پشت سر به خانوادم فحش میده بی دلیل.مثلا مامانم داره با بابام حرف خودشونو میزنه اگه صداش بیاد تا اتاق فحشای بد بهشون میده جلو من.جلو خودشونم همش بهشون بی ادبی میکنه و سر هر حرفی تیکه های بی ادبانه بهشون میندازه.تازگی ها هم تا کوچکترین دعوامون میشه زنگ میزنه به خانوادم و هرچی از دهنش در میاد بهشون میگه.ولی من برعکس اونم خانواده اون خیلی به من تیکه می ندازن و تو مراسم عقدم آبرومو بردن و سکه های عقدمو جلوی فامیلام از چنگ من کشیدن با اخم بیرون و بعد اونم با اینکه من همش مهربونی کردم همش بهم تیکه های بد میندازن ولی من همش به خاطر همسرم و اینکه کلا آدم صبوریم همیشه حرفاشونو گوش دادم و از دخترشون بیشتر بهشون محبت کردم.ولی چند وقته به همسرم میگم که فکر نکن به منم تو این دوران خوش میگذره منم از این حرف و اون حرف مامانت ناراحت شدم ولی اصلا به روشون نیاروردم و باهاشون مهربونم به خاطر تو.ولی شوهرم جری تر شده و جلو خانواده خودش داد و بیداد راه انداخت که تو به خانواده من بی احترامی کردی و فحششون میدی و دیگه علنا به خانوادم فحش می ده و گذشته رو که من مثل یه راز بهش گفتم وقتی عصبانی میشه بلند بلند جلوی خانوادم داد میکشه و همه رازهامونو میگه و فحششون میده.نمی دونم چیکار کنم.
ما جفتمون فوق می خونیم.اون خیلی دوستم داره ولی موقع عصبانیت یا کوچکترین ناملایمت دیگه هیچی هالیش نیست.با خانواده منم که کلا چه تو شادی و چه تو عصبانیت دشمن خونیه.به خدا موندم چیکار کنم.منم خیلی دوسش داشتم ولی کم کم دارم ازش سرد میشم.توقع ندارم که بی دلیل اینجوری دشمن خانوادم باشه.منم میخوام مثل همه آروم باشم نه اینکه تو همه مهمونیا خون خونمو بخوره که شوهرم فقط نشسته که از خانوادم ایراد بگیره و به فامیلام تیکه بندازه.توروخدا راهنماییم کنید.



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.