پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress

سوالات با برچسب بغل


41

سوال

49

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
زنان در دوران بارداری و شیردهی می‌توانند لیزر کنند؟
بازدید: 791 از گروه : بهداشت پوست
برای رفع دائمی موهای زائد چند جلسه لیزر باید کرد؟
بازدید: 640 از گروه : پیرایش
قبل از لیزر موهای زائد چه کار کنیم؟
بازدید: 687 از گروه : بهداشت پوست
پربازدید ترین های این برچسب
سلام فیلم ژانرش ترسناک،احتمالا تا قبل از۲۰۰۵ فیلم اکران شده،داستان فیلم به این شکل هست که ابتدای فیلم دوتا ماشین با هم تصادف کردن،هردو سرنشین خانوم هستن و باردار،ک در ادامه مشخص میشه یکیشون بچهش میمیره و مادر دیگه بچش سالمه،و در ادامه مادری ک بچشو از دست داده میره خونه اون زن(سارا)تا بچه اونو ک تو شکمش هست و بگیره،و درخانه سارا اونو قافلگیر میکنه و تعدادی افراد به خونه سارا میان ک همشونو میکشه و در نهایت همرو حتی سارا و میکشه و در آخر بچشو روی پله بغل میکنه و فیلم تمام میشه.
بازدید: 3767 از گروه : فیلم
یسال ازدواج کردم شوهرم تاپانزده سالگی ولایتشون جنوب بودن دوروبرپرفامیل همش دورهم شاد بعداومدن سمت تهران فقط عیدها میرن ولایت فامیل پرجمعیت دورهمی رقص وشادی شوهرم سی سالشه یسال کوچکترازمنه مادرشوهرم میگه پسرش مدلش اصلاحرف نمیزنه تواتاقش دربسته بوده همش براش غذامیبردن .مادرشوهرم سی وپنج سال بزرگترازپسرش هست پدرشوهرم چهل وپنج سال بزرگترازشوهرم هست .من دوست دارم همسرم بمن ابرازعلاقه زبانی عملی کنه بغل بوس نوازش دوست دارم متوجه وبفکر مریضی شادی غم نیازهای زنش باشه نیست درحدمعقول .درخصوص خریدام لباسم آرایشم همراهی کنه باشه درکنارم نظربده بهم که اصلااینکارو نمیکنه یادوست دارم ازهرجا گذشته حال آینده کار بچی فکرمیکنه خاطره یکم صحبت کنه بشناسم شوهرمو اطرافیانش کین خاطراتش چیه چی بهش گذشته تابه این سن یاگذشته هیچ نگه امروز چکارکرده چه برنامه ای برای بعدداره وبگه من میگم بشخصه بهش حتی براش توضیح میدم اسمس زنگی دارم چکاردارم میکنم که فکرش مشغول ناراحت این نباشه شوهرم سوالم کنم جواب نمیده یاباغربداخلاقی یکلمه میگه دوست دارم بدونم دغدغه اش اعتقادش علاقه اش چیه الان خوشحال غمگین ولی شوهرم ازسرکارمیاد گوشی و لب تاب دست میگیره مشغول دنیای مجازی وسریال وفیلم و مباحث سیاسی دوس داره میشه ودرهمون حال میخوابه همش همین روال یکلمه حرف نمیزنه باهام منم درودیوارونگاه میکنم میرم سمت گوشیم یکم فعلا هم هشت ماه بیکارشدم توخونه ام سرکارم قبل میرفتم یاالانم مجددبایدبرم غروب میومدم یابیام خونه دوست دارم من همسرم هردوباروی خوش حرف بزنیم باهم بپزیم بشوریم بخندیم تلویزیون فیلم حرف یاهرسرگرمی داشته باشیم اینجوری زندگی کابوس برام ازش خواستم خیلی تغییرایجادنشد
بازدید: 3150 از گروه : مشاوره خانواده
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
تبلیغات در سوال و جواب
آخرین جواب ها با این برچسب
جویا

برای پاسخ دادن به سوال شما نیاز به اطلاعات بیشتری دارم. لطفا نام بازی را که می‌خواهید در مورد چگونگی انجام آن و قوانین برد و باختش اطلاع داشته باشید، مشخص کنید. اگر بازی مشهوری است، ممکن است بتوانم بدون نام خاص، اطلاعات کلی در مورد آن ارائه دهم. اما برای یک پاسخ دقیق و کامل، نیاز به جزئیات بیشتری دارم.
زمان: 6 روز پیش - 5 اردیبهشت ماه 1403 ساعت: 08:08 از گروه : بازی

پرسشی که از توضیحات شما برداشت می‌شود این است که شما به دنبال نام یک فیلم هستید که در آن صحنه‌ای وجود دارد که یک دختر عشق سابقش را با یک دختر دیگر روی پله برقی مشاهده می‌کند و پس از آنکه پسر به دنبال دختر می‌رود، دختر متوجه می‌شود که گردنبند هم‌ست خودش هنوز بر گردن پسر است و سرانجام آنها همدیگر را در آغوش می‌گیرند.

متاسفانه، با اطلاعات ارائه شده نمی‌توان به طور قطعی نام فیلم را مشخص کرد؛ چرا که این صحنه می‌تواند بخشی از بسیاری از فیلم‌های عاشقانه باشد و جزئیات خاصی که به شناسایی دقیق فیلم کمک کند ارائه نشده است. اگر جزئیات بیشتری از فیلم مانند نام بازیگران، کارگردان، سال انتشار یا داستان کلی فیلم دارید، به اشتراک بگذارید تا بتوانم راهنمایی دقیق‌تری ارائه دهم.

در صورت عدم دسترسی به اطلاعات بیشتر، می‌توانید به جستجو در اینترنت بر اساس کلیدواژه‌هایی مانند «فیلم عاشقانه پله برقی» یا «فیلم عاشقانه گردنبند ست» بپردازید. همچنین ممکن است از ویژگی‌های شناسایی فیلم در برخی از سایت‌ها استفاده کنید و یا اجتماعات آنلاین و تالارهای گفتمان فیلم را برای یافتن پاسخ سوالتان جستجو کنید.

<br><br>
امیدوارم که بتوانید فیلم مدنظرتان را پیدا کنید، و در صورت داشتن اطلاعات بیشتر، خوشحال می‌شوم که بیشتر کمکتان کنم.
<br>
با آرزوی موفقیت در پیدا کردن فیلم،
<br>
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب
زمان: یک ماه پیش - 19 فروردین ماه 1403 ساعت: 12:25 از گروه : فیلم های سینمایی
به نظر می‌رسه که می‌خوای بدونی قبل از اقدام برای لیزر موهای زائد باید چه کارهایی انجام بدی. پس بیا نگاهی به این نکات بیندازیم:

<ul>
<li>مشورت با پزشک: قبل از انجام لیزر، با پزشک یا متخصص پوست مشورت کن تا ببینی آیا این روش درمانی برای تو مناسبه یا نه.</li>
<li>پرهیز از برنزه کردن: حدود شش هفته قبل از انجام لیزر باید از برنزه کردن پوست و قرار گرفتن در معرض آفتاب شدید خودداری کنی.</li>
<li>اجتناب از کندن موها: حدود شش هفته قبل از لیزر، از روش‌های کندن مو مانند کشیدن یا وکس نکنی، چون این کارها ریشه مو رو از بین می‌برن که هدف لیزر است.</li>
<li>تراشیدن موها: معمولاً ۲۴ تا ۴۸ ساعت قبل از جلسه لیزر باید منطقه مورد نظر رو تراشی تا موها کوتاه باشند.</li>
<li>پاکسازی پوست: قبل از درمان، پوست باید تمیز و بدون هرگونه لوسیون، کرم یا عطر باشد.</li>
<li>داروها: در مورد داروها و مکمل‌هایی که مصرف می‌کنی با پزشکت صحبت کن، زیرا بعضی‌ها می‌توانند حساسیت پوست به لیزر را تغییر دهند.</li>
</ul>

این فقط چند مورد از کارهایی بود که باید قبل از لیزر موهای زائد به آنها توجه کنی. بهتره که متخصص پوستت دستورالعمل‌های دقیق‌تری براساس ویژگی‌های پوستت بهت بده.

<br><br>
امیدوارم که این اطلاعات برات مفید باشه.
با آرزوی بهترین‌ها،
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب.
زمان: 12 فروردین ماه 1403 ساعت: 02:06 از گروه : بهداشت پوست
ابر برچسب ها

سوال و جواب ها با برچسب بغل

بغل یک برچسب است که مربوط به عمل پیش‌پا افتاده و گرمای بینایی است. این برچسب به سوالاتی اشاره دارد که در مورد فعل بغل کردن، نکات خاص این عمل، روش‌های مختلف نزدیک شدن به یکدیگر و اهمیت و تأثیر آن بر روابط انسانی مطرح می‌شود. برچسب بغل می‌تواند به موضوعاتی مانند اهمیت علاقه‌مندی به فعل بغل کردن برای سلامت روانی و روابط فردی، یا راهکارهای افزایش احساس محبت و ارتباط نزدیکتر با دیگران اشاره کند. این برچسب به مفاهیم روانشناختی، ارتباطات انسانی و بهبود روابط بین فردی می‌پردازد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره بغل سوال بپرس!

دلیل علاقه زیاد افراد به بغل کردن
بازدید: 118 از گروه : اجتماعی
یه ابر قهرمان که نیروش هم سرعتی دویدن هست دنبال کسیه داخل خیابون با سرعت میزنه به یه دختر که دختر در جا میمیره و دختره هم با یه پسره همدیگرو بغل کردن وفقط دستای دختر میمونه داخل دست پسره
بازدید: 631 از گروه : سوالات گوناگون
سلام شوهر مادرم یه زندایی داره اون خیلی به شوهرم میچسبه وقتی میاد خونه ما میاد بغل ما میخوابه شوهرمم مبگه دون مثل مادرمه بیشتر دعاهامون سر اونا باهاش محبت آمیزه شوهرم باهاش میگه میخنده من میگم اونجوری باهاش گرم نباش باهام دعوا میکنه روش حساسم چیکار کنم موندم
بازدید: 2797 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

یه ابر قهرمان که نیروش هم سرعتی دویدن هست دنبال کسیه داخل خیابون با سرعت میزنه به یه دختر که دختر در جا میمیره و دختره هم با یه پسره همدیگرو بغل کردن وفقط دستای دختر میمونه داخل دست پسره
بازدید: 631 از گروه : سوالات گوناگون
دلیل علاقه زیاد افراد به بغل کردن
بازدید: 118 از گروه : اجتماعی
سلام شوهر مادرم یه زندایی داره اون خیلی به شوهرم میچسبه وقتی میاد خونه ما میاد بغل ما میخوابه شوهرمم مبگه دون مثل مادرمه بیشتر دعاهامون سر اونا باهاش محبت آمیزه شوهرم باهاش میگه میخنده من میگم اونجوری باهاش گرم نباش باهام دعوا میکنه روش حساسم چیکار کنم موندم
بازدید: 2797 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام فیلم ژانرش ترسناک،احتمالا تا قبل از۲۰۰۵ فیلم اکران شده،داستان فیلم به این شکل هست که ابتدای فیلم دوتا ماشین با هم تصادف کردن،هردو سرنشین خانوم هستن و باردار،ک در ادامه مشخص میشه یکیشون بچهش میمیره و مادر دیگه بچش سالمه،و در ادامه مادری ک بچشو از دست داده میره خونه اون زن(سارا)تا بچه اونو ک تو شکمش هست و بگیره،و درخانه سارا اونو قافلگیر میکنه و تعدادی افراد به خونه سارا میان ک همشونو میکشه و در نهایت همرو حتی سارا و میکشه و در آخر بچشو روی پله بغل میکنه و فیلم تمام میشه.
بازدید: 3767 از گروه : فیلم
سلام شوهر مادرم یه زندایی داره اون خیلی به شوهرم میچسبه وقتی میاد خونه ما میاد بغل ما میخوابه شوهرمم مبگه دون مثل مادرمه بیشتر دعاهامون سر اونا باهاش محبت آمیزه شوهرم باهاش میگه میخنده من میگم اونجوری باهاش گرم نباش باهام دعوا میکنه روش حساسم چیکار کنم موندم
بازدید: 2797 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
دلیل علاقه زیاد افراد به بغل کردن
بازدید: 118 از گروه : اجتماعی
یسال ازدواج کردم شوهرم تاپانزده سالگی ولایتشون جنوب بودن دوروبرپرفامیل همش دورهم شاد بعداومدن سمت تهران فقط عیدها میرن ولایت فامیل پرجمعیت دورهمی رقص وشادی شوهرم سی سالشه یسال کوچکترازمنه مادرشوهرم میگه پسرش مدلش اصلاحرف نمیزنه تواتاقش دربسته بوده همش براش غذامیبردن .مادرشوهرم سی وپنج سال بزرگترازپسرش هست پدرشوهرم چهل وپنج سال بزرگترازشوهرم هست .من دوست دارم همسرم بمن ابرازعلاقه زبانی عملی کنه بغل بوس نوازش دوست دارم متوجه وبفکر مریضی شادی غم نیازهای زنش باشه نیست درحدمعقول .درخصوص خریدام لباسم آرایشم همراهی کنه باشه درکنارم نظربده بهم که اصلااینکارو نمیکنه یادوست دارم ازهرجا گذشته حال آینده کار بچی فکرمیکنه خاطره یکم صحبت کنه بشناسم شوهرمو اطرافیانش کین خاطراتش چیه چی بهش گذشته تابه این سن یاگذشته هیچ نگه امروز چکارکرده چه برنامه ای برای بعدداره وبگه من میگم بشخصه بهش حتی براش توضیح میدم اسمس زنگی دارم چکاردارم میکنم که فکرش مشغول ناراحت این نباشه شوهرم سوالم کنم جواب نمیده یاباغربداخلاقی یکلمه میگه دوست دارم بدونم دغدغه اش اعتقادش علاقه اش چیه الان خوشحال غمگین ولی شوهرم ازسرکارمیاد گوشی و لب تاب دست میگیره مشغول دنیای مجازی وسریال وفیلم و مباحث سیاسی دوس داره میشه ودرهمون حال میخوابه همش همین روال یکلمه حرف نمیزنه باهام منم درودیوارونگاه میکنم میرم سمت گوشیم یکم فعلا هم هشت ماه بیکارشدم توخونه ام سرکارم قبل میرفتم یاالانم مجددبایدبرم غروب میومدم یابیام خونه دوست دارم من همسرم هردوباروی خوش حرف بزنیم باهم بپزیم بشوریم بخندیم تلویزیون فیلم حرف یاهرسرگرمی داشته باشیم اینجوری زندگی کابوس برام ازش خواستم خیلی تغییرایجادنشد
بازدید: 3150 از گروه : مشاوره خانواده
سلام زیر بغل من خیلی شدید سوزش شده و سرکار هم نمیتوانم کاری انجام دهم چه کاری کنم؟
بازدید: 2556 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یه ابر قهرمان که نیروش هم سرعتی دویدن هست دنبال کسیه داخل خیابون با سرعت میزنه به یه دختر که دختر در جا میمیره و دختره هم با یه پسره همدیگرو بغل کردن وفقط دستای دختر میمونه داخل دست پسره
بازدید: 631 از گروه : سوالات گوناگون
سلام فیلم ژانرش ترسناک،احتمالا تا قبل از۲۰۰۵ فیلم اکران شده،داستان فیلم به این شکل هست که ابتدای فیلم دوتا ماشین با هم تصادف کردن،هردو سرنشین خانوم هستن و باردار،ک در ادامه مشخص میشه یکیشون بچهش میمیره و مادر دیگه بچش سالمه،و در ادامه مادری ک بچشو از دست داده میره خونه اون زن(سارا)تا بچه اونو ک تو شکمش هست و بگیره،و درخانه سارا اونو قافلگیر میکنه و تعدادی افراد به خونه سارا میان ک همشونو میکشه و در نهایت همرو حتی سارا و میکشه و در آخر بچشو روی پله بغل میکنه و فیلم تمام میشه.
بازدید: 3767 از گروه : فیلم
یسال ازدواج کردم شوهرم تاپانزده سالگی ولایتشون جنوب بودن دوروبرپرفامیل همش دورهم شاد بعداومدن سمت تهران فقط عیدها میرن ولایت فامیل پرجمعیت دورهمی رقص وشادی شوهرم سی سالشه یسال کوچکترازمنه مادرشوهرم میگه پسرش مدلش اصلاحرف نمیزنه تواتاقش دربسته بوده همش براش غذامیبردن .مادرشوهرم سی وپنج سال بزرگترازپسرش هست پدرشوهرم چهل وپنج سال بزرگترازشوهرم هست .من دوست دارم همسرم بمن ابرازعلاقه زبانی عملی کنه بغل بوس نوازش دوست دارم متوجه وبفکر مریضی شادی غم نیازهای زنش باشه نیست درحدمعقول .درخصوص خریدام لباسم آرایشم همراهی کنه باشه درکنارم نظربده بهم که اصلااینکارو نمیکنه یادوست دارم ازهرجا گذشته حال آینده کار بچی فکرمیکنه خاطره یکم صحبت کنه بشناسم شوهرمو اطرافیانش کین خاطراتش چیه چی بهش گذشته تابه این سن یاگذشته هیچ نگه امروز چکارکرده چه برنامه ای برای بعدداره وبگه من میگم بشخصه بهش حتی براش توضیح میدم اسمس زنگی دارم چکاردارم میکنم که فکرش مشغول ناراحت این نباشه شوهرم سوالم کنم جواب نمیده یاباغربداخلاقی یکلمه میگه دوست دارم بدونم دغدغه اش اعتقادش علاقه اش چیه الان خوشحال غمگین ولی شوهرم ازسرکارمیاد گوشی و لب تاب دست میگیره مشغول دنیای مجازی وسریال وفیلم و مباحث سیاسی دوس داره میشه ودرهمون حال میخوابه همش همین روال یکلمه حرف نمیزنه باهام منم درودیوارونگاه میکنم میرم سمت گوشیم یکم فعلا هم هشت ماه بیکارشدم توخونه ام سرکارم قبل میرفتم یاالانم مجددبایدبرم غروب میومدم یابیام خونه دوست دارم من همسرم هردوباروی خوش حرف بزنیم باهم بپزیم بشوریم بخندیم تلویزیون فیلم حرف یاهرسرگرمی داشته باشیم اینجوری زندگی کابوس برام ازش خواستم خیلی تغییرایجادنشد
بازدید: 3150 از گروه : مشاوره خانواده
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3074 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام شوهر مادرم یه زندایی داره اون خیلی به شوهرم میچسبه وقتی میاد خونه ما میاد بغل ما میخوابه شوهرمم مبگه دون مثل مادرمه بیشتر دعاهامون سر اونا باهاش محبت آمیزه شوهرم باهاش میگه میخنده من میگم اونجوری باهاش گرم نباش باهام دعوا میکنه روش حساسم چیکار کنم موندم
بازدید: 2797 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام زیر بغل من خیلی شدید سوزش شده و سرکار هم نمیتوانم کاری انجام دهم چه کاری کنم؟
بازدید: 2556 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یه ابر قهرمان که نیروش هم سرعتی دویدن هست دنبال کسیه داخل خیابون با سرعت میزنه به یه دختر که دختر در جا میمیره و دختره هم با یه پسره همدیگرو بغل کردن وفقط دستای دختر میمونه داخل دست پسره
بازدید: 631 از گروه : سوالات گوناگون
دلیل علاقه زیاد افراد به بغل کردن
بازدید: 118 از گروه : اجتماعی
منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

فیلم های سینمایی جدید کمدی ایرانی
بازدید: 83 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلمی که در مورد زبان انگلیسی و ایتالیایی است و در سال ۱۹۵۷ تولید شده است
بازدید: 87 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
در هاشور ابرو اگر رنگی که فرد می‌خواهد در نیاید یا فرد پشیمان شود، امکان تغییر رنگ یا کلا حذف آن وجود دارد؟
بازدید: 616 از گروه : آرایش صورت
سلام فیوزیارله گازکارخانه نیسان مدل ۹۱ کجا قرار دارد؟
بازدید: 178 از گروه : اتومبیل - موتور
من کاردانی کامپیوتر دارم میخواستم بپرسم میتونم کنکور سراسری تجربی شرکت کنم
بازدید: 3256 از گروه : دروس رشته شیمی
فیلم قدیمی مردی ک با روحش رفته بودکافه بین راهی و کله پاچه میخوره
بازدید: 107 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم ی فیلم خارجی که زن خودش رو معلول جا میزنه و با ویلچر میره ب رستوران اما گارسون نمیزاره اون وارد بشه
بازدید: 339 از گروه : سوالات گوناگون
اسم کسی که زبان فارسی را اختراع کرد چیست
بازدید: 24 از گروه : سوالات گوناگون
یه برنامه دوست یابی که میتون مکانت رو نشون بدی هر کسی که نزدیکت بود
بازدید: 88 از گروه : سوالات گوناگون
آیا برای درمان سنگ کیسه صفرا دارو درمانی می توان انجام داد؟
بازدید: 604 از گروه : مسایل تخصصی
انواع لیفت مژه چیست ؟ کدام بهتر است؟
بازدید: 579 از گروه : آرایش صورت
ترجمه
بازدید: 2961 از گروه : یادگیری زبان انگلیسی
اسم انیمیشنی رو میخوام که ۳ تا داداش هستن پدر مادرشون میرن مسافرت پسر کوچک میره پیش مادربزرگش و تا داداش اول میمونن خونه و داداش بزرگتر مهمونی میگیره و پدرمادرشون تنبیهشون میکنن که پسر بزرگ تو مسابقه برای نواختن موسیقی نره و پسر اول پسر دوم رو خیلی اذیت میکنه در اخر باهم خوب میشن داداش ها کچلن
بازدید: 47 از گروه : سوالات گوناگون
چرا بار در یک رسانای منزوی قرار نمی گیردواگر در داخل این رسانا حفره ای باشد درون حفره بار هست چرا با تشکر
بازدید: 6305 از گروه : دانشگاهی
نامه‌ای که توسط یک معلم به گروه مادران کلاس نوشته شده است و در آن به یادآوری بند یکی از مهمترین بخش‌های آیین‌نامه انضباطی دانش‌آموزان دبستان پرداخته شده است.
بازدید: 203 از گروه : تحصیلات



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.