سوال و جواب ها با برچسب اینترنت سرچ


تگ "اینترنت سرچ" به موضوعات و مشکلات مرتبط با جستجوهای اینترنتی اشاره دارد. از پیدا کردن اطلاعات، راهنمایی‌ها، نکات تکنیکی تا به‌روزرسانی‌ها و تغییرات الگوریتم‌های موتورهای جستجو می‌تواند در این حوزه مطرح شود. بحث در این زمینه می‌تواند به بهبود سئو و کسب و کارهای آنلاین کمک کند و همچنین به بهبود مهارت‌های جستجوی اطلاعات برای کاربران اینترنتی کمک زیادی کند. این تگ می‌تواند فضایی برای پرسش‌ها در زمینه بهینه‌سازی محتوا، استراتژی‌های جستجو و کاربردهای متنوع جستجوهای اینترنتی ایجاد کرده و تبادل نظرات و تجارب مفید را ترویج کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره اینترنت سرچ سوال بپرس!





چند سوال تصادفی

باسلام
يك سوال روانشناسي (بي انگيزگي )
من امسال مي خوام كنكور تجربي بدهم من سردر گم شدم من هم فیزیک را دوست
دارم هم پزشکی مغز واعصاب در کل عاشق پژوهشم... ولی امسال کنکور تجربی
ميدم مشکل اوليه من اين بود وهست که درس می خونم کلا در مطالب درسی مثل فیزیک
و...فرو می روم مثلا دارم امواج میخونم در فکر فرو می روم كه چه استفاده
هايي دارد وآيا ميتونم در پروژه هاي شكفت انگيز زمان وفيزيك استفاده كرد سرعت سياهچاله ها ...چقدر است
ميتونم سياهچاه در زمين بسازم در ذهن بسيار اين پژوهش ها رو انجام ميدم و.....و
بعد از مدتی به ساعت نگاه می کنم می بینم وای نزدیک
بعد ظهره وبه درسی نرسیدم و ...واگر به اشتباهات كتاب پي ببرم دلم
ميخواهد درستش رابيابم ومثل بقيه دنبال حفظ كردن نيستم ....به دروس عمومی
علاقه ای ندارم به جز معارف عاشق كه به دنبال آیات وتفسیرو فلسفه هاي
جالبی که به آن میرسم هستم ولی گاهی دوباره آیه ای من را به فکر فرو مي
برد تا شب ممکن است بدون آنکه متوجه شوم به آن فکر کنم آيا من هم ميتوانم
مثل پروردگارم خلق كنم يك زمين كوچك با آدم هاي كوچك بسازم پرندگان كوچك .............
.بسازم كه باز خداوند مالك آنهاست و مراقب آنهاست من وسيله ساختن وآفرينش آنها شوم
خداوند در سوره بقره فرمو به انسان اسما الله را تعليم دايم پس ميتوانم تقليد كنم ومثل خدايم بسازم
كه در واقع انگار من همه آموزشها را ميدانم فقط بايد يادآوري بشه من ميخوام از خالق خودم تقليد كنم ..........ولي چکاااااار کنم
؟؟؟؟؟لطفا به من کمک کنید؟؟؟نوشتن افكار... بود را امتحان كردم جز سوالات
جديد تر وپر كردن برگه هاو باز شدن قضيه ها چيزي نصيبم نشد خواستم جواب
سوالاتم را در اينترنت جست و جو كنم ولي درسته به جواب ميرسيدم از گيجي
ام كم ميشدوباعثه رسيدن به پاسخ ميشد ولي بازم زمانم را از دست مي دادم
وباخود ميگويم اي كاش زمان به جاي 24ساعت 72 ساعت بود آن وقت به نتايج
خوبي ميرسم ولي با 24 ساعت نميشود اينكه در موضوع فرو ميروم كاملا
ناخواسته است نمي دانم چه كار كنم وزماني كه اينگونهاوضاع درهم وآشفته رو ميبينم
و زمان كم ومحدود از خواندن وتلاش كردن خسته ميشم و رهايشان ميكنم بدتر اينكه زماني
كه فك ميكنم براي چي بايد تلاش كنم كه مثلا پزشك اعصاب شوم يا هرچيز ديگه كه بعد
به روزمرگي دچار بشم مثل بقيه چون بااين زمان محدود هيچكار جز زندگي كردن وروزمرگي
چيزي نمي ماند خسته ميشم جديدا متوجه سفر در زمان شدم كه تا حدودي امكان پذير است
و در آيات قرآن هم سخني از آن به ميان آمده يكم اميدوار شدم ولي باوجود درسهاي كنكور نميتونم
به اين موضوع برسم وجالب تر اين كه ساختن جسم جديدوعبور از زمان كه به تازگي در آيات قرآن
مطالبي يافتم كه خيلي برام جالب بود اگه وارد دانشگاه بشم اصلا وقتي براي فيزيك نميماند .........
چيكار كنم اين موضوع داره اشكمو در مياره دلم به درس وپژوهش و اصلا دلم نميخواد هيچكاري بكنم
آخه اصلا اصلا هدف مشخصي ندارم فقط ميخوام ياد بگيرم بايد راهي يافت كه به صرفه تر و بهتر از خواندن با لب ودهان يا چشم
باشد مثلا انتقال داده ها با امواج و...كه اينكار امكان پذير است ولي نه با تجهيزات امروز ....من دليل يادگيري رو نميفهمم
اوايل از همه چيز لذت ميبردم ولي حالا دليل وجود اين همه قدرت در جسم آدمي رونميفهمم و........................
گيجم و خسته وبي انگيزه ............
سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.