سوال و جواب ها با برچسب آدم كلاهبردار بوده




سلام من 25 سالمه و دانشجو هستم ، سال پيش بواسطه يكي از دوستام آقايي رو به من براي ازدواج معرفي كردن. اين آقا اول به همراه پدرشوون اومدن خونه ما ( ايشوون در يكي از شهرهاي استان چهارمحال زندگي مي كنن) همونجا پدرشوون گفتن كه براي زندگي حتما پسرم مياد تهران و با وجود مخالفت خانوادم من از اين آقا خوشم اومد و قرار شد براي شناخت بيشتر با هم در ارتباط باشيم ، اما اتفاقاتي كه افتاد
1- ايشوون به عناوين مختلف مبلغي حدود 6 ميليون از من گرفتن
2- يكباره سرد شدن و وقتي من اعتراض كردم جواب قانع كننده اي نگرفتم و پاسخ هايي از قبيل من گرفتاري مالي دارم ، ذهنم درگير يا حتي فكر كردن به عشق سابقشوون و در نهاين جمله همينه كه هست
3-اين اواخر هم فقط وقتي اس ام اس مي دادن كه پول مي خواستن
قبل از عيد به من گفتن من دارم ميام تهران ببينمت منم كه حسابي كفري بودم نرفتم ديدنش و تقريبا الان نزديك 2 ماهه كاملا ازش بيخبرم و حتي ايشوون يك پيام هم نداده
چيزي كه منو ناراحت مي كنه اينه نمي تونم باور كنم اين آدم كلاهبردار بوده چيكار كنم بپذيرم
همش منتظرم برگرده حالشئ بگيرم

سلام من 25 سالمه و دانشجو هستم ، سال پيش بواسطه يكي از دوستام آقايي رو به من براي ازدواج معرفي كردن. اين آقا اول به همراه پدرشوون اومدن خونه ما ( ايشوون در يكي از شهرهاي استان چهارمحال زندگي مي كنن) همونجا پدرشوون گفتن كه براي زندگي حتما پسرم مياد تهران و با وجود مخالفت خانوادم من از اين آقا خوشم اومد و قرار شد براي شناخت بيشتر با هم در ارتباط باشيم ، اما اتفاقاتي كه افتاد
1- ايشوون به عناوين مختلف مبلغي حدود 6 ميليون از من گرفتن
2- يكباره سرد شدن و وقتي من اعتراض كردم جواب قانع كننده اي نگرفتم و پاسخ هايي از قبيل من گرفتاري مالي دارم ، ذهنم درگير يا حتي فكر كردن به عشق سابقشوون و در نهاين جمله همينه كه هست
3-اين اواخر هم فقط وقتي اس ام اس مي دادن كه پول مي خواستن
قبل از عيد به من گفتن من دارم ميام تهران ببينمت منم كه حسابي كفري بودم نرفتم ديدنش و تقريبا الان نزديك 2 ماهه كاملا ازش بيخبرم و حتي ايشوون يك پيام هم نداده
چيزي كه منو ناراحت مي كنه اينه نمي تونم باور كنم اين آدم كلاهبردار بوده چيكار كنم بپذيرم
همش منتظرم برگرده حالشئ بگيرم
سلام من 25 سالمه و دانشجو هستم ، سال پيش بواسطه يكي از دوستام آقايي رو به من براي ازدواج معرفي كردن. اين آقا اول به همراه پدرشوون اومدن خونه ما ( ايشوون در يكي از شهرهاي استان چهارمحال زندگي مي كنن) همونجا پدرشوون گفتن كه براي زندگي حتما پسرم مياد تهران و با وجود مخالفت خانوادم من از اين آقا خوشم اومد و قرار شد براي شناخت بيشتر با هم در ارتباط باشيم ، اما اتفاقاتي كه افتاد
1- ايشوون به عناوين مختلف مبلغي حدود 6 ميليون از من گرفتن
2- يكباره سرد شدن و وقتي من اعتراض كردم جواب قانع كننده اي نگرفتم و پاسخ هايي از قبيل من گرفتاري مالي دارم ، ذهنم درگير يا حتي فكر كردن به عشق سابقشوون و در نهاين جمله همينه كه هست
3-اين اواخر هم فقط وقتي اس ام اس مي دادن كه پول مي خواستن
قبل از عيد به من گفتن من دارم ميام تهران ببينمت منم كه حسابي كفري بودم نرفتم ديدنش و تقريبا الان نزديك 2 ماهه كاملا ازش بيخبرم و حتي ايشوون يك پيام هم نداده
چيزي كه منو ناراحت مي كنه اينه نمي تونم باور كنم اين آدم كلاهبردار بوده چيكار كنم بپذيرم
همش منتظرم برگرده حالشئ بگيرم
سلام من 25 سالمه و دانشجو هستم ، سال پيش بواسطه يكي از دوستام آقايي رو به من براي ازدواج معرفي كردن. اين آقا اول به همراه پدرشوون اومدن خونه ما ( ايشوون در يكي از شهرهاي استان چهارمحال زندگي مي كنن) همونجا پدرشوون گفتن كه براي زندگي حتما پسرم مياد تهران و با وجود مخالفت خانوادم من از اين آقا خوشم اومد و قرار شد براي شناخت بيشتر با هم در ارتباط باشيم ، اما اتفاقاتي كه افتاد
1- ايشوون به عناوين مختلف مبلغي حدود 6 ميليون از من گرفتن
2- يكباره سرد شدن و وقتي من اعتراض كردم جواب قانع كننده اي نگرفتم و پاسخ هايي از قبيل من گرفتاري مالي دارم ، ذهنم درگير يا حتي فكر كردن به عشق سابقشوون و در نهاين جمله همينه كه هست
3-اين اواخر هم فقط وقتي اس ام اس مي دادن كه پول مي خواستن
قبل از عيد به من گفتن من دارم ميام تهران ببينمت منم كه حسابي كفري بودم نرفتم ديدنش و تقريبا الان نزديك 2 ماهه كاملا ازش بيخبرم و حتي ايشوون يك پيام هم نداده
چيزي كه منو ناراحت مي كنه اينه نمي تونم باور كنم اين آدم كلاهبردار بوده چيكار كنم بپذيرم
همش منتظرم برگرده حالشئ بگيرم


چند سوال تصادفی

سلام دختری هستم 28 ساله که پدر و مادرم را در کودکی از دست دادم و زندگیمو در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر . مادری گذراندم . وقتی سنم بالا رفت در دانشگاه با شخصی آشنا شدم اوائل خوب بودیم ولی بدلایلی که او همیشه شکاک بود ازش جدا شدم . بعدا بعضی از اقوام مثل شوهر عمه ها و بعضی دیگر میخواستند ازم سوء استفاده کنند و بناچار با شخصی که دلم نمی خواست مجبور به ازدواج شدم ولی او در همان اوایل شروع کرد به خیانت کردن به من و جلو چشمهای خودم با خیلی از ذخترها رابطه برقرار میکرد و میکنه . از نظر سنی هم 10 سال از من بزرگتره و این ازدواج رو بنا بدلایلی که تحت فشار خانواده بخصوص مادر بزرگ پدری و مادر جونم بودم انجام دادم . بعد از اینکه مشاهده کردم داره بهم خیانت میکنه با هم دعواهای زیادی داشتم و او به من گفت که من با تو ازدواج نمیکنم ولی بزار تا پدرم که سن بالایی داره فوت کنه و من صاحب میراثش بشم و به تو هم کاری ندارم . بعد اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم . منم برای اینکه تو خانواده چیزی بهم نگویند این نظرشو پذیرفتم و در عید امسال هم رسمس عقد کردیم . اما بعد از اینکه توافق کردیم که به من کاری نداشته باشه و حتی فقط به صورت صوری به هم در جمع هستیم . بین صحبتها و رسمی شدن با فردی آشنا شدم که خیلی بهش بدلایل مختلف دلبسته شدم و شرایط من را هم پذیرفته که بعد از رفع مشکلم با فرد قبلی با هم ازدواج کنیم . البته من اوائل این موضوع را از این فرد پنهان کردم ولی بعدا چون فهمید برایش توضیح دادم . اوایل او نارحتیهای زیادی داشت ومیگفت از اینکه این کار اجباری رو انجتم داده ای ناراحت نیست ولی از اینکه ازش پنهان کرده بودم ناراحت بود .
ولی بلاخره قبول کرده که تا شرایط من با اون فرد قطع بشود . این فرد هم برای اینکه با من مشکل نداشته باشه به طریقی رابطه محرمیت را با من از طریق باسلامی حل .
حالا من مانده ام که اگر اون فردی که اسم من در شناسنامه اش وجود داره زیر قولش بزنه و بخواد منو اذیت کنه این آزارم میده که این فرد دومم که خیلی خیلی دوستش دارم و اون هم دوستم داره را از دست بدم . خواهش میکنم اگر میتوانید به من کمک کنید که چیکار کنم .



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.