سوالات با برچسب van


55

سوال


83

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
16 سالمه پدرم بازنشسته شده مادرمم کارمنده. تا 10-11 سالگی پیش مادر بزرگم بودم. حدودا 10-11 سال از مادر بزرگم مراقبت کردیم. یه نفرو میاوردیم پیشش می خوابید. 4 ساله پیش خالم زندگی می کنه. مشکل منم از همین جا شروع شد. از وقتی که روابطمون با خالم زیاد شد. مادرم به شدت تحت تاثیر خالم هست. خالمم به مادر بزرگم گیر میده. تا حالا نشده پیش هم برسیم این مشکل نباشه. خالم بهم گیر میده شدید! قبلا می گفتم اشکال نداره ولی الآن داره رو مادرمم تاثیر می زاره. فقط لازمه خالم یه چیزی بگه مادرمم پی اون رو می گیره. حدودا یک ساله جلو خالم وایمیستم حتی باهاش دعوا می گیرم ولی حاظرم قسم بخورم همیشه خالم شروع کرده دعوا رو هرچیم به مادرم می گم من نیام پیش خالشون میگه نه باید بیای. راستشو بخواین سرم رو کلاه میزاره هر دفعه میگه اگه خوب رفتار کنی این کارو می کنم اون کارو می کنم منم قبول می کنم. به طور مثال همین شب جمعه خالم به همه چیزم گیر داد از وقت بیدار شدنم بگیر تا حرف هایی که میزنم منم هر چی گفت گفتم چشم این قدر خالم ادامه داد تا دعوا بشه تا جایی که دختر خالمم باهاش دعوا گرفت گفت مامان ول کن امشب می خوای دعوا کنی. اومدیم خونه مادرم بهم آفرین گفت. قراره بود فردا یکشنبه بریم دریا. اما از بدشانسی امروز مادرم با مامانم قرار گذاشت بریم جنگل. طبق معمول از اول خوب بود ولی از وسط ها شروع شد. میگم خاله آتیش داره خاموش میشه مسخرم میکنه میگه برو کنار نسوزی(دفعه های قبلم بهم الدنگ و این شلوارشم نمیتونه بکشه بالاهم گفته عادی داره میشه) مامانم شنید و هیچی بهش نگفت. از جنگل رفتیم خونه مادربزرگم اون جا هرچی خالم گفت گوش دادم که خالم و مادرم ناراحت نشن ولی باز با مادر بزرگم دعواش شد. این قدر ادامه داد که از مادرم بگیر تا دختر خودش بهش گیر داد. ولی گوش نداد این قدر ادامه داد ادامه داد تا منم دخالت کردم و به مادم گفتم بریم خونه که خالم گفت مگه بچه ای خودت برو خونه بزرگ شدی البته با لحن مسخره کننده منم زدم بیرون اومدم خونه.
حالا مادرم اومده خونه با من قهره کرده؟
بنظرتون چی کار کنم اگه مشکلم رو بتونین حل کین تا عمر دارم سر نماز و هر جایی که می خواستم دعا کنم اول شما رو دعا می کنم.
آخرین جواب ها با این برچسب
سلام به تو! از شرح مسأله‌ای که به اشتراک گذاشتی متوجه ناراحتی و دغدغه‌ات شدم. برای کمک به تو چند پیشنهاد دارم:

1. **گفتگوی صریح و شفاف**: بار دیگر و با جدیت بیشتری با نامزدت در مورد احساساتت صحبت کن. تأکید کن که رفتارها و حرف‌های او تأثیر منفی روی تو می‌گذارد و برای یک رابطه سالم و پایدار، حس امنیت عاطفی و احترام متقابل اهمیت دارد.

2. **توجه به ارزش‌های مشترک**: در مورد ارزش‌ها و اهدافی که هر دوی شما در یک رابطه به دنبال آن هستید صحبت کنید. بررسی کنید آیا این ارزش‌ها با هم همخوانی دارند یا نه. اگر تفاوت نگرش و ارزش‌ها بیش از حد باشد، شاید لازم باشد در مورد ادامه رابطه تجدید نظر کنید.

3. **مرزهای شخصی**: مرزهای خود را معین کن و به او بگو چه رفتارهایی را نمی‌توانی تحمل کنی. گاهی اوقات افراد ممکن است ندانند رفتارشان تا چه حد ناخوشایند است، پس تعیین مرزها می‌تواند در شفاف‌سازی کمک کند.

4. **مشاوره زوجین**: اگر احساس می‌کنی که خودتان به تنهایی نمی‌توانید به راه حل برسید، مراجعه به یک مشاور متخصص در امور زوجین می‌تواند راهگشا باشد.

5. **ارزیابی رابطه**: به خودت زمان بده و به طور جدی رابطه‌تان را ارزیابی کن. آیا این رفتارها تنها بخشی از شخصیت او هستند که شاید در آینده نیز تغییر نکنند؟ آیا تو می‌توانی با چنین رفتارهایی کنار بیایی یا خیر؟

به یاد داشته باش که روابط سالم بر پایه احترام متقابل، اعتماد و صداقت بنا می‌شوند. اگر این اصول پایه ای در رابطه تو و نامزدت وجود نداشته باشد، لازم است جدی‌تر به این مسائل فکر کنی.

<br><br>
امیدوارم راهنمایی‌های بالا مفید واقع شده باشه و بتونی بهترین تصمیم رو برای آینده‌ات بگیری. اگه

سوال و جواب ها با برچسب van





چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.