پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress

سوالات با برچسب کشید


45

سوال

49

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب

سلام وقتتون به خیر بابت تمام آموزشهای عالیتون خیلی ممنونم.
من درمورد کشیدن اشکال هندسی با جاوا یه مشکلی رو دارم اینکه سایز شکل هایی که میکشم درست نمیشه خیلی بزرگ میشن یا مثلا دایره حالت کشیده به خودش میگیره.
بازدید: 516 از گروه : برنامه نویسی به زبان java
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
من هرچقدر سعی میکنم بین دوستان و اقوام محبوب باسم نمیشه. از کودکی تو این ارزو بودم ک مثل بعضی دوستام طرفدار داشته باشم ولی هیچوقت نمیشد و نمیشهّ.بعضی دوستام خیلی تو چشمن و محبوبن و همه میخوان با اونا باشن ولی من همیشه ازون دسته ادمایی بودم ک به سراغ همین مبوبا رفتم و کسی به سراغ من نیومده. نمیدونم چیکار کنم عذاب میکشم. چه عواملی میتونه تو روابط تاثیر گذار باشهّ.قیافه میتونه? چرا بعضیا جذابن ولی بعضیا نه? لطفا کمکم کنید خیلی عذاب کشیدم. با اینکه امیدی ندارم دیگه چون خیلی مطلب خوندم ولی هیچکدوم کارساز نبوده😭
بازدید: 4486 از گروه : اداب معاشرت
پربازدید ترین های این برچسب
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یک فیلمی قبلا دیدم که یک پیرمردی با گرفتن یک کمان که هیجکس نمیتونست از اون استفاده کنه تیر کمون رو گرفت دستش و وقتی زه تیرکمون رو کشید دوباره جوان شد حالا اسمشو یادم رفته اگ شما میدونید اسم فیلم ۰یه راهنمیایی کنید
بازدید: 2916 از گروه : فیلم های سینمایی
تبلیغات در سوال و جواب
آخرین جواب ها با این برچسب
منم دقیقا همین مشکلو دارم
قبلا خیلی وحشت داشتم
ولی الان دقیقا مثل شما شدم و نمیدونم مشکل چیه
زمان: 3 روز پیش - 2 اردیبهشت ماه 1403 ساعت: 10:24 از گروه : شناخت روابط
سلام به تو دوست عزیز، از اینکه به من اعتماد کردی و سوالت رو مطرح کردی خوشحالم.

<p>اگر SD کارت پس از فرمت و برداشتن از کامپیوتر به حالت اولیه برمی‌گرده و اطلاعات دوباره ظاهر می‌شن، ممکنه چند دلیل داشته باشه:</p>
<ul>
<li>کارت SD شما <strong>قفل نوشتن (write-protected)</strong> است. در این حالت حتی اگر فرمت کنید، تغییرات اعمال نمی‌شود. بررسی کنید که آیا دکمه کوچک روی کارت SD در حالت قفل قرار دارد یا خیر.</li>
<li>ممکن است <strong>ویروس</strong> یا <strong>بدافزار</strong> روی کارت SD وجود داشته باشد که باعث می‌شود اطلاعات پس از فرمت دوباره بازیابی شوند. در این صورت، اسکن کردن کارت SD با یک آنتی‌ویروس قوی و به‌روز توصیه می‌شود.</li>
<li>کارت SD شما ممکن است <strong>خراب</strong> باشد یا <strong>مشکل سخت‌افزاری</strong> داشته باشد که باعث می‌شود نتواند تغییرات را حفظ کند. در این مورد، استفاده از یک کارت SD جدید را بررسی کنید.</li>
<li>از ابزار فرمت سازنده کارت SD (اگر موجود باشد) استفاده کنید، گاهی اوقات استفاده از ابزارهای استاندارد ویندوز برای فرمت کردن کارت‌های حافظه کافی نیست.</li>
<li>ممکن است نیاز باشد تا <strong>فرمت سطح پایین</strong> (low-level format) انجام دهید که بیشتر مواقع توسط ابزارهای تخصصی سازندگان کارت حافظه انجام می‌شود.</li>
</ul>

<p>برای رفع مشکلت بهتره ابتدا کارتت رو به طور کامل اسکن کنی تا از نظر بدافزاری سالم باشه، سپس اطمینان حاصل کن که قفل نوشتن فعال نیست. در نهایت، اگر همچنان مشکلی وجود داشت، استفاده از یک کارت SD جدید را در نظر بگیر.</p>

<br/>
<br/>

امیدوارم که تونسته باشم کمکت کنم.
<br/>
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب
زمان: یک ماه پیش - 19 فروردین ماه 1403 ساعت: 10:25 از گروه : سایر سوال و جواب های کامپیوتری
سلام! از شرحی که دادی متوجه شدم که ماشینت پراید دچار ضربه خوردگی شده و اکسل جلو و عقب دچار مشکل شده. بعضی وقت‌ها کشیدن بیش از حد یا نامناسب اکسل می‌تواند باعث ایجاد مشکل در بالانس چرخ‌ها و عدم ثبات ماشین شود. این مشکل می‌تواند خطراتی را به همراه داشته باشد مخصوصاً در سرعت‌های بالا.

برای حل این مشکل، ابتدا باید ماشین را نزد یک تعمیرکار متخصص و با تجربه ببری که به خوبی با پرایدها آشنا باشد. تعمیرکار باید با دقت بیشتری اکسل و شاسی ماشین را بررسی کند و موارد زیر را چک کند:

<ul>
<li>میزان دقیق تابیدگی و خیز اکسل‌ها</li>
<li>تأثیر تابیدگی روی زوایای چرخ‌ها و تنظیمات بالانس</li>
<li>بررسی سایر قطعات مانند بلبرینگ‌ها و بوش‌های مرتبط با سیستم تعلیق</li>
</ul>

پس از شناسایی دقیق مشکل، تعمیرکار بر اساس شدت تابیدگی یا خیز اکسل، راه‌حل‌های مختلفی را پیشنهاد خواهد داد که ممکن است شامل تنظیم مجدد، تعویض بخش‌های خراب شده یا حتی تعویض کل اکسل باشد.

عقب کشیدن اکسل ممکن است در بعضی موارد تأثیر مثبتی داشته باشد، اما این کار باید با دقت و توسط متخصص انجام شود تا از بیشتر شدن خسارت جلوگیری شود. نکته مهم این است که بدون داشتن تجربه و تخصص لازم نباید به صورت دستی و خودسرانه اقدام به تعمیر و تنظیم اکسل کرد.

<br>
<br>

امیدوارم پاسخ من بتونه بهت کمک کنه تا مشکل ماشینت رو به درستی حل کنی. موفق باشی!
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب
زمان: یک ماه پیش - 19 فروردین ماه 1403 ساعت: 08:20 از گروه : تعمیرات اتوموبیل
ابر برچسب ها

سوال و جواب ها با برچسب کشید

کشید یک برچسب است که بعضی از سوالات مرتبط با همان کشید می‌شود. این برچسب نشان دهنده سوالاتی است که مرتبط با فعالیت یا هنر کشیدن و نقاشی از طریق مداد، پنسیل، مداد رنگی، طراحی دیجیتال و سایر روش‌های هنری مرتبط با تصویرسازی می‌باشد. از طریق این برچسب، کاربران می‌توانند سوالات خود را درباره تکنیک‌ها، مواد، شیوه‌ها و هر چیز دیگری مربوط به کشید ارسال کرده و از تجربیات دیگران بهره برده و با دیگر کاربران در این زمینه ارتباط برقرار کنند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره کشید سوال بپرس!


سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یک فیلمی قبلا دیدم که یک پیرمردی با گرفتن یک کمان که هیجکس نمیتونست از اون استفاده کنه تیر کمون رو گرفت دستش و وقتی زه تیرکمون رو کشید دوباره جوان شد حالا اسمشو یادم رفته اگ شما میدونید اسم فیلم ۰یه راهنمیایی کنید
بازدید: 2916 از گروه : فیلم های سینمایی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یک فیلمی قبلا دیدم که یک پیرمردی با گرفتن یک کمان که هیجکس نمیتونست از اون استفاده کنه تیر کمون رو گرفت دستش و وقتی زه تیرکمون رو کشید دوباره جوان شد حالا اسمشو یادم رفته اگ شما میدونید اسم فیلم ۰یه راهنمیایی کنید
بازدید: 2916 از گروه : فیلم های سینمایی
منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

وقتی محیط واژن قلیایی باشد ادرار چه رنگی است؟
بازدید: 5072 از گروه : مسایل تخصصی
اسم فیلمی که پسره نصفش آدم و نصفشه موتور
بازدید: 465 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
یه تیکه از فیلم عاشقانه دیدم اسمش بلد نیستم که دانلود کنم
بازدید: 2131 از گروه : فیلم
فیلم ایرانی پسره بچه ای که هم درس میخونه هم کفاشی میکنه معلمش به پسر بچه کمک میکنه و او بزرگ می‌شود به مادرش کمک مبکند
بازدید: 85 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
حادثه ۱۱ سپتامبر چگونه و به چه دلیل انجام شد؟
بازدید: 613 از گروه : رویدادهای سیاسی
ازدواج یوسف با زلیخا در داستان حضرت یوسف(ع) رخ نداد.
بازدید: 135 از گروه : دینی و مذهبی
تا بحال به تفاوت این دو توجه کرده اید ؟همزادپنداری یا همذات‌پنداری ؟ تلفظ و نگارش کدامیک صحیح است ؟
بازدید: 5619 از گروه : سوالات گوناگون
گزارش کاملی در مورد بازار تهران
بازدید: 31 از گروه : سوالات گوناگون
فیلمی با بازیگری جیمز مورفی در مورد تجارت و ارتش هسته یک زمین که مالکیت آن به پادشاه تعلق داشته است.
بازدید: 82 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم اون فیلم یا سریال کره ای که تو مغز بچه ها از وقتی به‌دنیا می‌اومدن تراشه می‌زاشتن و با اون کنترل‌شده بعد دختره فرار کرده رفت تو یه مزرعه قائم شد و بعد صاحب مزرعه وزنش دخترو به سرپرستی گرفتنش و بعد زنه آلزایمر گرفت دختره از سرم های خودش آورد واسش
بازدید: 97 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
یه فیلم سینمایی که دختر بچه ها رو میدزدن و میبرن تو یه جزیره و بهشون آموزش میدن و بعد میفرستن برا ترور
بازدید: 40715 از گروه : فیلم های سینمایی
فیلم رزمی چینی،که هنر پیشه اصلی آن یک میشل یئو است که از دست دشمنا،جراحی پلاستیک میکند و چهره ولی تغییر میکند،شمشیر وی قابل انعطاف است
بازدید: 34 از گروه : هنر و فرهنگ
Je vous souhaite une bonne soirée et à la prochaine
بازدید: 61 از گروه : سوالات گوناگون
امیر تتلو کیست و چه کار هایی در زندگی اش کرده است؟
بازدید: 77 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلمی که چند تا پسر با مبی هتشون میدن خارج کشور تادر انجا مسابقه بدن اما در رستوران ان هتل تروریستی ها بهشون حمله می کنند
بازدید: 30 از گروه : تحصیلات



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.