پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress

سوالات با برچسب میزد


21

سوال

17

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
سلام من تازه یه کامبیوتر خریدم و تا 1 ماه پیش وقتی فلش میزدم کار میکرد ..اما الان هیچ فلشی کار نمیکنه حتی کال مبایل میزنم اصلا نشون نمیده فقط مال موس رو میشناسه .کمکم کنید ..چکار کنم ؟
بازدید: 3742 از گروه : مشکلات نرم افزار
سلام من 14سالمه از کودکی مادرم همش مرا کتک میزدو دعوایم میکرد یا بهم فحش میداد حتی الانم همین کارو میکنه جوری باهام کرده که جرعت ندارم به کسی دردودل کنم رفتم از مشاور مدرسه وقت بگیرم اما میترسم راجع به مادرم باو حرف بزنم چون اگر بفهمد مرا میکشد مادرم خیلی عذاب کشیده من بهش حق میدم اما دیگه خسته شدم همش حقیرم میکنه توروخدا چکارکنم همش گریه میکنم سردرد گرفتم زیر چشمام سیاه شده
بازدید: 2636 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام من مدتی جوش میزدم و الان بعد خوب شدن جوشام جاش رو صورتم مونده و واقعا آزاردهنده هست کسی کلینیکی میشناسه به من معرفی کنه که جای جوشام از بین بره؟
بازدید: 548 از گروه : سوالات گوناگون
پربازدید ترین های این برچسب
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3061 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
من دختری 20ساله ام و تا حالا عاشق هیچ پسری نشده بودم تا اینکه دوماه پیش با یک پسر اشنا شدم این پسره اوایل دوستی مرتب بهم زنگ میزد و بعد یک مدت باهام اصلا تماس نمیگرفت منم که دیدم اون زنگ نمیزنه من بهش زنگ زدم و دوسه بار که تماس گرفتم دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده دیگه منم باهاش تماس نگرفتم تا اینکه بعد 11روز بهم پی ام داد و گفت که میخوام ببینمت منم باهاش روز شنبه قرار گذاشتم،تا شنبه همش پی ام میداد و زنگ میزد ولی از وقتی که برگشتیم نه زنگ زده نه پی ام داده.موقعی که پیششم رفتارش باهام خیلی عاشقانس ولی یبار که داشتیم پشت تلفن باهم حرف میزدیم بهم گفت که من یبار عاشق یک دختر شدم دیگه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم که کسیو دوست نداشته باشم و عاشقش نشم رابطه ما دوست پسر دوست دختره و من دوست دارم ولی دیگه دوست داشتن عشقی نیست.منم عاشقش شدم یعنی شب و روز فکرم پیششه نمیدونم باید چیکار کنم خودمم نمیدونم چرا یهو اینطوری شد میشه کمکم کنین باید چیکار کنم؟نمیخوام عشقم یکطرفه باشه!🙏
بازدید: 2904 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یه دوست داشتم قبلا فقط و فقط انرژی منفی بود و داشت! حالا من میگم شاید بدبین بودم! ولی چند ویژگی میگم ازش شما بگید حسود و انرژی منفی بوده؟ تمام چیزایی که بقیه پشت سرم ازم بد میگفتن بهم میگفت و بعضی مواقع توجه کردم که حتی دروغم میگفت یا پیاز داغشو زیاد میکرد. بیشتر انتقاد هاشم منفی بود که تو احمقی یا یکی رو مثال میزد که مثل من بود و ازش بد میگفت! با اینکه میدونستم اون ادم اصلا وجود نداره. ولی جلوی دیگران معمولا پزم رو میداد جلوی کسایی که نمیشناختیم خوب و باهاشون زیاد خوب نبود ولی با کسایی که خوب بود منو جلوشون خراب میکرد. وقتی کسی ازم یه تعریف میکرد شروع به انکار میکرد و یا هیچ حرفی نمیزد. همیشه به من گفت تو به من حسودی میکنی یا نمیدونم تو دروغ زیاد میگی تمام صفاتشو به من میچسبوند ولی یادمه با اون که میگشتم دروغ خیلی بیشتر میگفتم. بدترین سالهای عمرم با اون گذشت
بازدید: 2834 از گروه : جوانان و ارتباطات
تبلیغات در سوال و جواب
آخرین جواب ها با این برچسب
سوالی که می‌توان از صحبت شما استخراج کرد این است: اسم سازی که پسر بچه فقیر دارد و در داستان شما نام بردید چیست؟

با توجه به شرحی که از داستان دادید، به نظر می‌رسد پسربچه ابزار موسیقی‌ای شبیه به گیتار دارد. اگر این ساز دارای بدنه‌ای توخالی و شکلی شبیه به گیتار ولی کوچک‌تر است، ممکن است یک <strong>اوکولله</strong> باشد که نوعی ساز زهی و شبیه به گیتار اما کوچک‌تر است و در فرهنگ‌های مختلف محبوبیت دارد. اما اگر ساز دارای صدای عمیق‌تری است و شکلی بزرگ‌تر از گیتار دارد، ممکن است یک <strong>گیتار باس</strong> باشد. البته بدون دیدن ساز و شنیدن صدای آن، نمی‌توان به طور قطعی اسم ساز را مشخص کرد.

داستانی که تعریف کردید، داستانی احساسی و نمونه‌ای از داستان‌هایی است که گره‌های عاطفی بین شخصیت‌ها ایجاد می‌کند و نشان‌دهنده عمق درونی کاراکترها می‌باشد. اینکه پسربچه با وجود نیاز خود تصمیم می‌گیرد که سوپ را به دختر بدهد و در ادامه با نواختن موسیقی، احترام و علاقه دختر را جلب کرده و نهایتا تلاش می‌کند با خرید النگوی قرمز رابطه‌شان را تقویت کند، تصویرگر محبت و ایثارگری است.

امیدوارم پاسخم برای شما مفید بوده باشد.

جویا
زمان: 6 بهمن ماه 1402 ساعت: 10:04 از گروه : فیلم های سینمایی
سلام دوست عزیز، ناراحتیت رو درک می‌کنم. سوالت در مورد چگونگی مقابله با تمسخر و اذیت و آزار همکلاسی‌ها و ایجاد حس احترام در بین آن‌هاست. خب بیا دست به کار شیم و چند راهکار ساده ولی موثر رو با هم بررسی کنیم:

<ul>
<li>اعتماد به نفس خودت رو تقویت کن: ورزش کن، کتاب بخون، و در فعالیت‌هایی شرکت کن که باعث می‌شوند احساس خوبی نسبت به خودت داشته باشی.</li>
<li>ثابت قدم باش و با قاطعیت برخورد کن: وقتی کسی شروع به مسخره کردنت می‌کنه، با آرامش ولی با قاطعیت به او بگو که رفتارش ناپسنده است و تو از این کار خوشت نمی‌آید.</li>
<li>از مهارت‌های ارتباطی خود استفاده کن: گاهی اوقات صحبت کردن با همکلاسی‌ها و بیان اینکه چقدر از این رفتارها ناراحت هستی، می‌تواند تأثیر مثبتی داشته باشد.</li>
<li>دوستان حمایتگر پیدا کن: سعی کن با افرادی دوستی کنی که ازت حمایت می‌کنند و باعث می‌شوند احساس قوی‌تری داشته باشی.</li>
<li>مشاوره: گاهی اوقات صحبت با یک مشاور یا روانشناس مدرسه می‌تواند راه‌حل‌های خوبی برای مدیریت این موقعیت‌ها به دست بدهد.</li>
<li>فنون دفاع شخصی یاد بگیر: این کار نه تنها بهت کمک می‌کنه در موقعیت‌های خطرناک از خودت دفاع کنی، بلکه به افزایش اعتماد به نفس تو هم کمک می‌کنه.</li>
</ul>

به یاد داشته باش که هیچ‌کس حق نداره تو رو مسخره کنه یا بهت اذیت برسونه. تو ارزشمندی و حق داری با احترام برخورد بشی.

<br>
<br>
امیدوارم که این نکات بتونه کمکی بهت کرده باشه. با قدرت و اعتماد به نفس جلو برو و به خاطر داشته باش که تو قوی‌تر از چیزی هستی که فکر می‌کنی.
<br>
<br>
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب
زمان: 28 دی ماه 1402 ساعت: 09:44 از گروه : ترس
ظاهراً شما درباره‌ی فیلم خاصی سوال کرده‌اید، اما اطلاعات داده شده کافی نیست که به طور قطعی اسم فیلم را تشخیص دهم. با این حال، بر اساس توصیفی که از فیلم داده‌اید، ممکن است به فیلم‌هایی اشاره کنید که در آن‌ها نقش‌های اصلی درگیر مسائلی نظیر اعتیاد و تلاش برای ترک هستند. اما بدون جزئیات بیشتر مانند نام بازیگران، کارگردان، سال ساخت یا حتی یک صحنه خاص، نمی‌توانم اسم دقیق فیلم را مشخص کنم.

با توجه به اینکه اطلاعات داده شده مبهم است، پیشنهاد می‌کنم که جزئیات بیشتری را ارائه دهید تا بتوانم به طور دقیق‌تر به سوال شما پاسخ دهم. اگر تکه‌ای از دیالوگ، نام یکی از بازیگران یا سال تولید را به خاطر دارید، این اطلاعات می‌توانند کمک فراوانی به شناسایی فیلم کنند.

جویا امیدواره پاسخش به شما کمک کرده باشه. اگر اطلاعات بیشتری داشتید، حتماً به اشتراک بگذارید تا بتوانم کمک بیشتری انجام بدم.
زمان: 13 دی ماه 1402 ساعت: 08:30 از گروه : فیلم های سینمایی
ابر برچسب ها

سوال و جواب ها با برچسب میزد

تگ "میزد" در این پلتفرم به معنای دسته‌بندی سوالات و مطالب مربوط به میزد و استفاده از آن در ایران می‌باشد. میزد، یک ابزار سنتی است که در ایران برای پوشش میز، مبلمان، و غیره استفاده می‌شود. این تگ می‌تواند محتوایی در مورد تاریخچه، فرآیند ساخت، انواع میزد‌ها، مواد اولیه استفاده شده در ساخت آن، و یا روش‌های مراقبت و نگهداری ارائه کند. از طریق این تگ، کاربران می‌توانند سوالات و مباحث مربوط به میزد را مطرح کرده و اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب نمایند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره میزد سوال بپرس!

اسم فیلمی که وقتی دختره اون پسره رو میزد پسره از لباش بوسش میکرد رو می خوام
بازدید: 2410 از گروه : سینما
ی فیلمی دیدم اول چکش میزد بعد رفت بجنگه وسطاشم مادرشو با ی دختر بستع بودن ب ی تیر اهن و دوتا سنگ میخاست لهشون کنه بعد این با یکی دیگه امد جلوشو گرفت اخراشم یکی میزنه ب تیر اهن برق اگ کسی میدونه
بازدید: 2595 از گروه : شبکه خانگی

ی فیلمی دیدم اول چکش میزد بعد رفت بجنگه وسطاشم مادرشو با ی دختر بستع بودن ب ی تیر اهن و دوتا سنگ میخاست لهشون کنه بعد این با یکی دیگه امد جلوشو گرفت اخراشم یکی میزنه ب تیر اهن برق اگ کسی میدونه
بازدید: 2595 از گروه : شبکه خانگی
اسم فیلمی که وقتی دختره اون پسره رو میزد پسره از لباش بوسش میکرد رو می خوام
بازدید: 2410 از گروه : سینما
ی فیلمی دیدم اول چکش میزد بعد رفت بجنگه وسطاشم مادرشو با ی دختر بستع بودن ب ی تیر اهن و دوتا سنگ میخاست لهشون کنه بعد این با یکی دیگه امد جلوشو گرفت اخراشم یکی میزنه ب تیر اهن برق اگ کسی میدونه
بازدید: 2595 از گروه : شبکه خانگی
یه دوست داشتم قبلا فقط و فقط انرژی منفی بود و داشت! حالا من میگم شاید بدبین بودم! ولی چند ویژگی میگم ازش شما بگید حسود و انرژی منفی بوده؟ تمام چیزایی که بقیه پشت سرم ازم بد میگفتن بهم میگفت و بعضی مواقع توجه کردم که حتی دروغم میگفت یا پیاز داغشو زیاد میکرد. بیشتر انتقاد هاشم منفی بود که تو احمقی یا یکی رو مثال میزد که مثل من بود و ازش بد میگفت! با اینکه میدونستم اون ادم اصلا وجود نداره. ولی جلوی دیگران معمولا پزم رو میداد جلوی کسایی که نمیشناختیم خوب و باهاشون زیاد خوب نبود ولی با کسایی که خوب بود منو جلوشون خراب میکرد. وقتی کسی ازم یه تعریف میکرد شروع به انکار میکرد و یا هیچ حرفی نمیزد. همیشه به من گفت تو به من حسودی میکنی یا نمیدونم تو دروغ زیاد میگی تمام صفاتشو به من میچسبوند ولی یادمه با اون که میگشتم دروغ خیلی بیشتر میگفتم. بدترین سالهای عمرم با اون گذشت
بازدید: 2834 از گروه : جوانان و ارتباطات
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3061 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
اسم فیلمی که وقتی دختره اون پسره رو میزد پسره از لباش بوسش میکرد رو می خوام
بازدید: 2410 از گروه : سینما
من دختری 20ساله ام و تا حالا عاشق هیچ پسری نشده بودم تا اینکه دوماه پیش با یک پسر اشنا شدم این پسره اوایل دوستی مرتب بهم زنگ میزد و بعد یک مدت باهام اصلا تماس نمیگرفت منم که دیدم اون زنگ نمیزنه من بهش زنگ زدم و دوسه بار که تماس گرفتم دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده دیگه منم باهاش تماس نگرفتم تا اینکه بعد 11روز بهم پی ام داد و گفت که میخوام ببینمت منم باهاش روز شنبه قرار گذاشتم،تا شنبه همش پی ام میداد و زنگ میزد ولی از وقتی که برگشتیم نه زنگ زده نه پی ام داده.موقعی که پیششم رفتارش باهام خیلی عاشقانس ولی یبار که داشتیم پشت تلفن باهم حرف میزدیم بهم گفت که من یبار عاشق یک دختر شدم دیگه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم که کسیو دوست نداشته باشم و عاشقش نشم رابطه ما دوست پسر دوست دختره و من دوست دارم ولی دیگه دوست داشتن عشقی نیست.منم عاشقش شدم یعنی شب و روز فکرم پیششه نمیدونم باید چیکار کنم خودمم نمیدونم چرا یهو اینطوری شد میشه کمکم کنین باید چیکار کنم؟نمیخوام عشقم یکطرفه باشه!🙏
بازدید: 2904 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3061 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
من دختری 20ساله ام و تا حالا عاشق هیچ پسری نشده بودم تا اینکه دوماه پیش با یک پسر اشنا شدم این پسره اوایل دوستی مرتب بهم زنگ میزد و بعد یک مدت باهام اصلا تماس نمیگرفت منم که دیدم اون زنگ نمیزنه من بهش زنگ زدم و دوسه بار که تماس گرفتم دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده دیگه منم باهاش تماس نگرفتم تا اینکه بعد 11روز بهم پی ام داد و گفت که میخوام ببینمت منم باهاش روز شنبه قرار گذاشتم،تا شنبه همش پی ام میداد و زنگ میزد ولی از وقتی که برگشتیم نه زنگ زده نه پی ام داده.موقعی که پیششم رفتارش باهام خیلی عاشقانس ولی یبار که داشتیم پشت تلفن باهم حرف میزدیم بهم گفت که من یبار عاشق یک دختر شدم دیگه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم که کسیو دوست نداشته باشم و عاشقش نشم رابطه ما دوست پسر دوست دختره و من دوست دارم ولی دیگه دوست داشتن عشقی نیست.منم عاشقش شدم یعنی شب و روز فکرم پیششه نمیدونم باید چیکار کنم خودمم نمیدونم چرا یهو اینطوری شد میشه کمکم کنین باید چیکار کنم؟نمیخوام عشقم یکطرفه باشه!🙏
بازدید: 2904 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
یه دوست داشتم قبلا فقط و فقط انرژی منفی بود و داشت! حالا من میگم شاید بدبین بودم! ولی چند ویژگی میگم ازش شما بگید حسود و انرژی منفی بوده؟ تمام چیزایی که بقیه پشت سرم ازم بد میگفتن بهم میگفت و بعضی مواقع توجه کردم که حتی دروغم میگفت یا پیاز داغشو زیاد میکرد. بیشتر انتقاد هاشم منفی بود که تو احمقی یا یکی رو مثال میزد که مثل من بود و ازش بد میگفت! با اینکه میدونستم اون ادم اصلا وجود نداره. ولی جلوی دیگران معمولا پزم رو میداد جلوی کسایی که نمیشناختیم خوب و باهاشون زیاد خوب نبود ولی با کسایی که خوب بود منو جلوشون خراب میکرد. وقتی کسی ازم یه تعریف میکرد شروع به انکار میکرد و یا هیچ حرفی نمیزد. همیشه به من گفت تو به من حسودی میکنی یا نمیدونم تو دروغ زیاد میگی تمام صفاتشو به من میچسبوند ولی یادمه با اون که میگشتم دروغ خیلی بیشتر میگفتم. بدترین سالهای عمرم با اون گذشت
بازدید: 2834 از گروه : جوانان و ارتباطات
ی فیلمی دیدم اول چکش میزد بعد رفت بجنگه وسطاشم مادرشو با ی دختر بستع بودن ب ی تیر اهن و دوتا سنگ میخاست لهشون کنه بعد این با یکی دیگه امد جلوشو گرفت اخراشم یکی میزنه ب تیر اهن برق اگ کسی میدونه
بازدید: 2595 از گروه : شبکه خانگی
اسم فیلمی که وقتی دختره اون پسره رو میزد پسره از لباش بوسش میکرد رو می خوام
بازدید: 2410 از گروه : سینما
منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

فیلم هندی سلمان خان که دوتا دختر را در قبرستان مسیحی گم میشن و عاشق اون دختر میشه
بازدید: 48 از گروه : هنر و فرهنگ
آیا عضو گروه بی تی اس کیم سوک جین به سربازی رفته
بازدید: 141 از گروه : خدمت سربازی (نظام وظیفه)
چرا شیر یال دارد؟
بازدید: 53 از گروه : حیوانات
اسم فیلم پسره یک ایدل معروفه که می خواد با این طرفند از دست طرفتاراش فرار کنه که
بازدید: 65 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
در واتساپ درباره حساب های موقتاً مسدود شده Whatsapp
بازدید: 1402 از گروه : واتساپ (whatsapp)
ایا موهای زهار دختران بصورت مثل وارونه و به سمت پایین رشد میکند ؟
بازدید: 43 از گروه : مسائل سلامتی زنان
سلام نگارهستم 19سالمه دانشجوویکساله ازدواج فامیلی کردم ودوسال نامزدبودم -از6ماه بعدازنامزدی تاالان بین همسرم وخانوادم مشکلات زیادی هست که برای حلش راهی نمیدونم-خانوادم خیلی محبت مالی میکنن صرفابرای من ولی ازنظررفتاری به همسرم ارزش قاعل نیستن یاشایدم من اشتباه میکنم-مثلامادربزرگ من فوت کردوخونشوگذاشتن برای فروش،شوهرم بمن گفت که بریم وبابابات مشورت کنیم که مااین خونه روبرداریم بادادن پول،خلاصه مارفتیمومطرح کردیموخونوادمم گفتن کارخوبیه وتازه جوونیداول زندگی خیلی خوبه،بعدازدوروزشوهرم گفت عموت گفته بابات رفته گفته اصلانذاراین خونه رودامادم برداره وشوهرم وقتی اینوبهم گفت هردومون ناراحت ومتعجب ازدورویی پدرم شدیم ومشابه این رفتارازیادشده که چندباری همسرم قهرکردولی بازپیش قدم شدولی ایندفعه میگه دیگه میش قدم نمیشم وخونه خونوادت نمیام،شوهرمم که خونه مامان بابام نمیادازاینطرف خونوادم منوتحت فشاروسوال جواب میکنن وقضیه روهم که میگم پیش قدم نمیشن واولش میگن عموت دروغ گفته بعدش میگن چقددهن لقه عموت-حالامن چیکارکنم؟نه میتونم خونوادموول کنم نه شوهرموهردوطرفوباهم میخوام ولی متاسفانه....-اینم بگم که عموی من داییه شوهرمه تمام
بازدید: 3899 از گروه : مشاوره خانواده
اسم یه فیلم هندی رو میخوام که پسره تو کافه کار میکنه و یه دختره میاد اونجا قهوه میخوره و اون پسره لیوان قهوه هایی که اون دختره میخوره رو نگه میداره
بازدید: 107 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
علائم هشداردهنده‌ٔ بیماری مرتبط با روان بچه‌ها چیست ؟
بازدید: 799 از گروه : سلامت کودکان
۴ ماه خدمت تمام شده هنوز کارت من نیومده
بازدید: 164 از گروه : خدمت سربازی (نظام وظیفه)
همیشه میگن که ریاضی شیرینه ولی این شیرینی بین درسهای مختلف متغیره. حال شما دوست عزيز کدوم درس ریاضی را خیلی دوست داری ؟
بازدید: 4241 از گروه : سوالات گوناگون
فیلم قدیمی قبل از انقلاب که چهار تا رفیقن بعد بزرگ میشن یکیشون خلافکار میشه خلافکاره ایرج قادریه
بازدید: 40 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
من دانش آموز سوم ریاضی هستم و میخوام تابستون زیست شناسی بخونم و کنکور 95 در رشته ی تجربی شرکت کنم
به رشته های فیزیوتراپی،رادیولوژی،زیست شناسی و همچنین دبیری زیست شناسی بسییییییییار علاقه دارم
به نظرتون ارزششو داره کنکور تجربی بدم
لطفا اگه میشه ی سری روش بهم بگید که بتونم زیست رو خودم به خوبی یاد بگیرم
بازدید: 3112 از گروه : کنکور
با سلام
دوستان ببخشید آیا نوروفیدبک ضرری هم دارد یا خیر
ممنون میشم پاسخ دهید
چون لازم دارم
بازدید: 3754 از گروه : استرس و اضطراب
یه فیلم سوریه ای که اولش اینطوری شروع میشه دختر و پسری که از روستاشون فرار میکنن و دختر حامله بوده و برادرهای دختر میان و پسر رو میکشن.
بازدید: 34 از گروه : هنر و فرهنگ



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.