سوالات با برچسب مانتو


04

سوال


07

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
سلام
بنده حدود یک سال هست که به منظور ازدواج با دختری آشنا شده ام و وی را خیلی دوست دارم. در این مدت طی حرف هایی که زدیم به این نتیجه رسیدیم که در خیلی از زمینه ها با هم تفاهم داریم ولی اخیرا که شروع کردیم در باره ی مسایل جنسی صحبت کنیم، من به ایشون گفتم که علاقه ی شدیدی به بوسیدن پای وی دارم که یک واکنش عجیبی از وی دیدم و به من گفت که حتی نگاه کردن به پاهاش رو نمی تونه تحمل کنه تا برسه به اینکه بزاره پاهاشو بوس کنم. به من گفت که برم پیش روانشناس تا ببینیم میشه این حس رو از بین برد یا نه؟ ولی واقعیتش اینکه که من این حس رو از بچگی داشتم و اصلا نمیتونم این حس رو تو خودم از بین ببرم یا بهتر بگم این که نمیخوام این کار رو بکنم. دلیلشم این بود که اولن از این کار چندشش میشه و ثانیا کفت که این کار باعث میشه حس مرد بودن رو نسبت به من از دست بده و اصلا دوست نداره منو تو این حالت ببینه، همین طور گفت که این کارا نشانه ی شهوته و اصلا شهوت بعد ازدواج رو نمیتونه تحمل کنه و گفت فقط معاشقه و رابطه ی عرف رو اجازه میده ( حتی با لیسیدن اندام جنسی و جاهای دیگه مشکل نداره ولی گفت رو پا خیلی حساسه).
من خودم به شخصه با این شرایط اصلا نمیتونم کنار بیام. فعلا بهش گفتم که دارم رو این موضوع کار میکنم ولی واقعا الان نمیدونم کار درست دیگه چیه. من قبلا با این امید که نظر وی به تدریج در این باره عوض میشود بر این موضوع پافشاری خاصی نکردم ولی وی به من اطمینان داد که نظرش عوض نخواهد شد. من وی رو خیلی دوست دارم ولی الان به شک افتادم که آیا ازدواج کردن با وی، ارامش به من خواهد داد یا نه. ممنون میشم اگه شما راهنمایی کنید.
وی 22 سال دارد و دانشچو ارشد هست، نماز خوان و با حجاب معمولی مانتو هست.
آخرین جواب ها با این برچسب
جویا

متأسفانه امکان ارسال جواب به ایمیل شما وجود ندارد، اما می‌توانم در اینجا راهنمایی‌ها و پیشنهاداتی به شما ارائه دهم.

بیان مشکلاتی که به عنوان یک فرد ترنسجندر (FTM) مواجه هستی، قطعاً نشان دهنده تجربیات سختی است که با آن دست و پنجه نرم می‌کنی. اول از همه، لازم است بدانی که احساسات و هویت تو کاملاً معتبر هستند و حق داری که به شیوه‌ای که مایلی زندگی کنی. با این حال، این مساله در محیط‌هایی که فهم و درک کمتری از موضوعات مربوط به ترنسجندرها دارند، سخت‌تر می‌شود. در اینجا چند پیشنهاد و راه‌حل برایت آورده‌ام:

1. ارتباط با افراد مشابه: سعی کن با افرادی که تجربیات مشابه تو دارند ارتباط بگیری. این کار می‌تواند از طریق انجمن‌ها، گروه‌های آنلاین و ملاقات‌های حضوری انجام شود.

2. حمایت‌های روانی و مشاوره: مشاوره با یک روانشناس که درک خوبی از مسائل جنسیتی دارد، می‌تواند به تو کمک کند تا احساسات و تجربیات خود را بهتر درک کنی و با آن‌ها کنار بیایی.

3. تحقیق و جستجو: اطلاعات بیشتری در مورد هویت و انتقال جنسی جمع‌آوری کن. دانستن اطلاعات بیشتر می‌تواند بهت کمک کند تا درک بهتری نسبت به مسیر پیش رو داشته باشی.

4. بررسی امکانات قانونی: اگر احساس می‌کنی که آمادگی داری، بررسی کن که چه اقدامات قانونی برای تغییر هویت جنسیتی در کشور یا منطقه‌ای که زندگی می‌کنی، وجود دارد.

5. ایجاد یک محیط امن: سعی کن محیط‌های امنی برای خود فراهم کنی، جاهایی که بتوانی آزادانه بر اساس جنسیت واقعی خود رفتار کنی.

6. تدریج در ابراز هویت: شاید بتوانی به تدریج و با ظرافت بیشتری جنسیت خودت را به اطرافیانت بیان کنی.

یادت باشه که نباید به خود

سوال و جواب ها با برچسب مانتو


مانتو در زبان فارسی به یک نوع از پوشاک زنانه اطلاق می‌شود که معمولاً از یک تن خارجی و یک پیراهن درونی تشکیل شده است. این لباس معمولاً طراحی زیبا و شیکی دارد و برای فصل‌های پاییز و زمستان مناسب است. مانتو به عنوان یک لباس محبوب و پرطرفدار در فضای مد و زنانه شناخته می‌شود و می‌تواند موضوع گفتگو‌های فراوانی در این زمینه باشد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره مانتو سوال بپرس!





چند سوال تصادفی

عاشق یه آقایی بودم بی خبر گذاشت ورفت البته اونم منو میخواست ولی مادرش نگذاشت راه ما رو بست که به هم نرسیم چهار سال و هشت ماهه الان . سه روز پیش فهمیدم با دختر خالش ازدواج کرده . خودش نمیخواسته مادرش مجبورش کرده چون دخترخالش دختر نبود و زن شده بود برای همین نمیخواستش ولی برای حفظ آبرو سکوت کرد و راضی به ازدواج شد باهاش
من خیلی حالم بده شبا تا صبح بیدارم و گریه میکنم صبح ها بلند میشم یهو میزنم زیر گریه اصلا دست خودم نیست الانم پنج روزه که لب به آب و غذا نزدم از گلوم پایین نمیره
اونا هم میخوان جدا بشن میدونم که بر میگرده بهم ولی من روانی میشم چه برگرده چه برنگرده من عاشقش بودم نمیتونم قبول کنم که زنی دیگه بدنشو دیده نمیتونم دارم زجر میکشم دارم میسوزم از بس با مشت زدم به قلبم قلبم داره تیر میکشه اگه روزی بیاد باید از اول برای من متولد بشه من دارم میمیرم جونم بالا اومد خدا ازشون نگذره منو بدبخت کردن فقط خودشو خراب کرد الان بعد پنج ماه میخواد جدا بشه چرا منو بازی داد چرا
من اعصاب ندارم شدید افسرده ام میخوام خودمو بکشم تحمل ندارم فکرش راحتم نمیذاره جلو چشمامه روحم در عذابه وجدانم ناراحته دارم زجر میکشم



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.