سوالات با برچسب شدیدی

سوال

جواب

ابر برچسب های مرتبط

سوال های تصادفی با این برچسب

باسلام دخترا جوانی هستم که هنگام صحبت باافرادغریبه به خصوص نامحرم دچاراضطراب شدیدی می شوم وگوشهایم ازشدت اضطراب وخجالت نمیشنود وکل صورتم منقبض می شود لطفا راهنمایی کنید بازدید: 4008 از گروه : بهود روابط اجتماعی
با سلام.دختری ۳۱ ساله هستم و دو سال پیش عقد کردم.همسر بسیار مهربانی دارم که مرا بسیار درک میکند.در زندگی مشترکمان مشکلی ندارم. اما از زمانی که به یاد دارم مادر پدرم اختلافات شدیدی داستند.پدرم مرد خوبی است که به خاطر آرامش من و برادرم بیشتر اوقات سکوت کرده است. مادرم زن بد دهن خودخواه خودشیفته است که فقط خودش و خانواده اش را قبول دارد. در جمع فامیل به من و برادرم و پدرم توهین میکند فحشهای جنسی میدهد.پدرم را کتک زده از خانه بیرون میکند.حتی سر بی اهمیت ترین مسائل دعوا راه میاندازد و ما هرلحظه استرس داشتیم که الان جنگی در راه است.من به احترام اینکه مادر است در برابر این رفتارها سکوت میکردم تا اینکه دوماه پیش که پدرم را از خانه بیرون کرد و برادرم را کتک زد برای اولین بار اعتراض کردم.جنگ بزرگی راه افتاد.به فامیل زنگ زد و آبرویم را برد.جلوی همسرم میخواست مرا کتک بزند و فحشهای بدی بهم داد.از همسرم خواست مرا طلاق دهد میگفت من دختر پاکی نیستم. الانم دوماه است که قهر کرده. تمام خاطرات تلخ این سالها هر لحظه از ذهنم رد میشن و من هر روز افسرده تر میشم.فیط به خاطر همسرو پدرم زنده ام.همه چیزو از دست دادم.چند وقت دیگه عروسیم بود که بهم خورد مادرم میدونه من خیلی روی آبروم پیش خانواده همسرم حساسم نمیخواد بیاد.اعصابم بهم ریخته کمتر با خانواده همسرم رفتو آمد میکنم چون دستانم میلرزد هرچی ب میدارم از دستم میریزد مشکل قلبی پیدا کردم و تحت نظر پزشک هستم.وظایف زناشویی را انجام نمیدهم.به کمک شما نیاز دارم.میخواهم به زندگی برگردم اما نمیشود.تورو خدا کمکم کنید بازدید: 2546 از گروه : پوچی در زندگی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام من رستم 24 سال دارم...برادر کوچکترم 22سال دارد...10 سال پیش ساعت 2:30صبح وقتی برادر کوچکترم خواب بود من در حال ضبط یک کاست نوار بودم..من و برادرم در یک اتاق بودیم ..بلندگوی ضبط را نزدیک خودم که کنار برادرم بودم گذاشته بودم...که ناگهان ناخواسته صدای بلندگوی با اخرین ولوم پخش شد ...بمدت 6ثانیه ..برادرم در حالت خواب از جایش پرید و بعد از قطع صدای بلندگو سر جایش افتاد ....واز خواب بیدار نشد...وقتی از خواب بیدار شد من ماجرا را برایش گفتم اما او حتی این قضیه یادش نمیامد... از امان موقع مدتی بعد حدوداا 7ماه بعد ..در هفته یکباردر خواب میترسید و با صدای بلند از خواب بیدار میشد ...پیش دکتر هم نمیرفت....این وضعیت سال به سال بدتر میشد...تا جایی که دوسال پیش برای مدتی کاملا دچار اختلال روانی شد..یعنی هر شب از خواب با فریاد های بسیار وحشتناک بیدار میشد و کاملا افسردگی شدیدی گرفت ...ب لطف خدا بعد از 6 ماه وضعیتش بهتر شد..اما حالا دومرتبه مثل سابق در خواب فریاد میزند بسیار وحشتناکتر از گذشته ...وقتی بیدار است حالش خوب است اما چند روز پیش با هم بحثمان شد و برادرم بهم گفت که زود عصبی میشم کنترلم رو از دست میدم اونقدری که قلبم میخواد منفجر بشه ...و بیش از چندین دفعه در خیابان بیرون از منزل بدون اینکه متوجه چیزی بشم بیهوش میشم و وقتی بهوش میام تنها چیزی که میدونم اینکه روی زمین توی یک کوچه افتاده ام و حالت بیهوشی من زمان کوتاهی دارد حدوداا 1یا2 دقیقه...و در اخر برادرم گریه کرد و بهم گفت که من پیش یک روانشناس بدون اینکه خانواده با خبر بشه رفته ام و روانشناس بهم گفته که همه اتفاق هایی که برات پیش امده دلیلش تنها میتونه یک شوک به مغزت در زمان استراحت باشه...و بعدش برادرم بهم گفت که من مسول همه این رنج و درد و عذابی که میکشه....از اون لحظه تا حالا من کلا اعصابم بهم ریخته..تازه میخواستم ازدواج کنم که همه چیز را بهم زدم..کلی احساس گناه میکنم ..قلبم خیلی بدرد میاد و میسوزه خیلی گریه میکنم ..من برادرم را خیلی دوست دارم ..تنها دعای من بعد نمازم اینه>>خدایا منو زودتر از این دنیا ببر و حال داداشمو خوب کن..هر شب میرم بیرون بین اونایی که ادعاشون میشه عمدا با شمشیر بهشون حمله میکنم که شایید یکی منو از این دنیا مرخصم کنه اما متاسفانه همچین اتفاقی تا حالا نیوفتاده و چند نفر بیگناه را هم بشدت مجروع کردم..کلا دارم دیونه میشم همین الان هم گریه کردم ..خیلی دارم عذاب میکشم اما نه به اندازه برادرم..لطفا کسی میتونه یک راه برای بهبودی وضعیت برادرم پیشنهاد بده..هرکی کمکم کنه من تا روزی که زنده ام برای خودش و نسلش دعای خیر میکنم>>و در ضمن داداشم توی خواب که جیغ میکشه هر بار یا یکی از اعضای خانوادمون رو میبینه که میخواد بهش اسیب بزنه یا یک پیرمرد که شمشیر بدست بسمتش حمله میکنه و میخواد بکشدش>>همین موضوع باعث شده من از دست روانشناسی که به برادرم مشاوره داده بسیار ناراحت بشم..یک روانشناس برای رضای خدا نظر کاملا علمی را بمن پیشنهاد بده ..من منتظر جوابتان هستم ..و من الله توفیق.. بازدید: 3038 از گروه : ترس

باسلام
دخترا جوانی هستم که هنگام صحبت باافرادغریبه به خصوص نامحرم دچاراضطراب شدیدی می شوم وگوشهایم ازشدت اضطراب وخجالت نمیشنود وکل صورتم منقبض می شود
لطفا راهنمایی کنید

بازدید: 4008 از گروه : بهود روابط اجتماعی

با سلام.دختری ۳۱ ساله هستم و دو سال پیش عقد کردم.همسر بسیار مهربانی دارم که مرا بسیار درک میکند.در زندگی مشترکمان مشکلی ندارم.
اما از زمانی که به یاد دارم مادر پدرم اختلافات شدیدی داستند.پدرم مرد خوبی است که به خاطر آرامش من و برادرم بیشتر اوقات سکوت کرده است.
مادرم زن بد دهن خودخواه خودشیفته است که فقط خودش و خانواده اش را قبول دارد.
در جمع فامیل به من و برادرم و پدرم توهین میکند فحشهای جنسی میدهد.پدرم را کتک زده از خانه بیرون میکند.حتی سر بی اهمیت ترین مسائل دعوا راه میاندازد و ما هرلحظه استرس داشتیم که الان جنگی در راه است.من به احترام اینکه مادر است در برابر این رفتارها سکوت میکردم تا اینکه دوماه پیش که پدرم را از خانه بیرون کرد و برادرم را کتک زد برای اولین بار اعتراض کردم.جنگ بزرگی راه افتاد.به فامیل زنگ زد و آبرویم را برد.جلوی همسرم میخواست مرا کتک بزند و فحشهای بدی بهم داد.از همسرم خواست مرا طلاق دهد میگفت من دختر پاکی نیستم.
الانم دوماه است که قهر کرده.
تمام خاطرات تلخ این سالها هر لحظه از ذهنم رد میشن و من هر روز افسرده تر میشم.فیط به خاطر همسرو پدرم زنده ام.همه چیزو از دست دادم.چند وقت دیگه عروسیم بود که بهم خورد مادرم میدونه من خیلی روی آبروم پیش خانواده همسرم حساسم نمیخواد بیاد.اعصابم بهم ریخته کمتر با خانواده همسرم رفتو آمد میکنم چون دستانم میلرزد هرچی ب میدارم از دستم میریزد مشکل قلبی پیدا کردم و تحت نظر پزشک هستم.وظایف زناشویی را انجام نمیدهم.به کمک شما نیاز دارم.میخواهم به زندگی برگردم اما نمیشود.تورو خدا کمکم کنید

بازدید: 2546 از گروه : پوچی در زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من رستم 24 سال دارم...برادر کوچکترم 22سال دارد...10 سال پیش ساعت 2:30صبح وقتی برادر کوچکترم خواب بود من در حال ضبط یک کاست نوار بودم..من و برادرم در یک اتاق بودیم ..بلندگوی ضبط را نزدیک خودم که کنار برادرم بودم گذاشته بودم...که ناگهان ناخواسته صدای بلندگوی با اخرین ولوم پخش شد ...بمدت 6ثانیه ..برادرم در حالت خواب از جایش پرید و بعد از قطع صدای بلندگو سر جایش افتاد ....واز خواب بیدار نشد...وقتی از خواب بیدار شد من ماجرا را برایش گفتم اما او حتی این قضیه یادش نمیامد... از امان موقع مدتی بعد حدوداا 7ماه بعد ..در هفته یکباردر خواب میترسید و با صدای بلند از خواب بیدار میشد ...پیش دکتر هم نمیرفت....این وضعیت سال به سال بدتر میشد...تا جایی که دوسال پیش برای مدتی کاملا دچار اختلال روانی شد..یعنی هر شب از خواب با فریاد های بسیار وحشتناک بیدار میشد و کاملا افسردگی شدیدی گرفت ...ب لطف خدا بعد از 6 ماه وضعیتش بهتر شد..اما حالا دومرتبه مثل سابق در خواب فریاد میزند بسیار وحشتناکتر از گذشته ...وقتی بیدار است حالش خوب است اما چند روز پیش با هم بحثمان شد و برادرم بهم گفت که زود عصبی میشم کنترلم رو از دست میدم اونقدری که قلبم میخواد منفجر بشه ...و بیش از چندین دفعه در خیابان بیرون از منزل بدون اینکه متوجه چیزی بشم بیهوش میشم و وقتی بهوش میام تنها چیزی که میدونم اینکه روی زمین توی یک کوچه افتاده ام و حالت بیهوشی من زمان کوتاهی دارد حدوداا 1یا2 دقیقه...و در اخر برادرم گریه کرد و بهم گفت که من پیش یک روانشناس بدون اینکه خانواده با خبر بشه رفته ام و روانشناس بهم گفته که همه اتفاق هایی که برات پیش امده دلیلش تنها میتونه یک شوک به مغزت در زمان استراحت باشه...و بعدش برادرم بهم گفت که من مسول همه این رنج و درد و عذابی که میکشه....از اون لحظه تا حالا من کلا اعصابم بهم ریخته..تازه میخواستم ازدواج کنم که همه چیز را بهم زدم..کلی احساس گناه میکنم ..قلبم خیلی بدرد میاد و میسوزه خیلی گریه میکنم ..من برادرم را خیلی دوست دارم ..تنها دعای من بعد نمازم اینه>>خدایا منو زودتر از این دنیا ببر و حال داداشمو خوب کن..هر شب میرم بیرون بین اونایی که ادعاشون میشه عمدا با شمشیر بهشون حمله میکنم که شایید یکی منو از این دنیا مرخصم کنه اما متاسفانه همچین اتفاقی تا حالا نیوفتاده و چند نفر بیگناه را هم بشدت مجروع کردم..کلا دارم دیونه میشم همین الان هم گریه کردم ..خیلی دارم عذاب میکشم اما نه به اندازه برادرم..لطفا کسی میتونه یک راه برای بهبودی وضعیت برادرم پیشنهاد بده..هرکی کمکم کنه من تا روزی که زنده ام برای خودش و نسلش دعای خیر میکنم>>و در ضمن داداشم توی خواب که جیغ میکشه هر بار یا یکی از اعضای خانوادمون رو میبینه که میخواد بهش اسیب بزنه یا یک پیرمرد که شمشیر بدست بسمتش حمله میکنه و میخواد بکشدش>>همین موضوع باعث شده من از دست روانشناسی که به برادرم مشاوره داده بسیار ناراحت بشم..یک روانشناس برای رضای خدا نظر کاملا علمی را بمن پیشنهاد بده ..من منتظر جوابتان هستم ..و من الله توفیق..

بازدید: 3038 از گروه : ترس

پربازدید ترین های این برچسب

سلام ببخشید یه سوال حدود دوسال پیش همکارم عاشق من بود و علاقه شدیدی هم به من داشت قصدشم فقط ازدواج بود منم اویل بهش یکم رو دادم از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون اما بعدا نخواستم و ازش خواستم ازم دوری کنه اما اون تا الان هم عاشق منه و نظرش عوض نشده ولی من از اون متنفرم حتی تاقت دیدنشم ندارم حالا خودم هم به درد اون افتادم خودم هم عاشق همسایمون شدم اونم نسبت به من علاقه ای نداره شدیم این در به اون در کلا اعصابم خورده نمیدونم چیکار کنم اون هم ناراحت نشه و کارامو چبران کنم تا از این ورم قفل مشکل منم باز بشه حالا یه مشکل جدیدم اینکه پسر خالم هم عاشقمه و چند بارم ازم خواستگاری کرده الان عمل کرده به خواهرم میگفته که چرا من بهش ز نمیزنم راستش نمیخوام بهش رو بدم به نظرتون من چوب این کارامو میخورم یا به دلم میارم بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام من یه پراید مدل 83 دارم...قبلا تا 160تا راحت میرفت الان از 100 به بالا لرزش شدیدی داره که انگار داشبورد می خواد دربیاد غیر قابل تصور لاستیک هامو جابجا کردم و چرخ های جلو روهم بالانس کردم بازم همونجوریه چه دلیلی داره؟! بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

سلام ببخشید یه سوال حدود دوسال پیش همکارم عاشق من بود و علاقه شدیدی هم به من داشت قصدشم فقط ازدواج بود منم اویل بهش یکم رو دادم از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون اما بعدا نخواستم و ازش خواستم ازم دوری کنه اما اون تا الان هم عاشق منه و نظرش عوض نشده ولی من از اون متنفرم حتی تاقت دیدنشم ندارم حالا خودم هم به درد اون افتادم خودم هم عاشق همسایمون شدم اونم نسبت به من علاقه ای نداره شدیم این در به اون در کلا اعصابم خورده نمیدونم چیکار کنم اون هم ناراحت نشه و کارامو چبران کنم تا از این ورم قفل مشکل منم باز بشه حالا یه مشکل جدیدم اینکه پسر خالم هم عاشقمه و چند بارم ازم خواستگاری کرده الان عمل کرده به خواهرم میگفته که چرا من بهش ز نمیزنم راستش نمیخوام بهش رو بدم به نظرتون من چوب این کارامو میخورم یا به دلم میارم

بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام من یه پراید مدل 83 دارم...قبلا تا 160تا راحت میرفت الان از 100 به بالا لرزش شدیدی داره که انگار داشبورد می خواد دربیاد غیر قابل تصور لاستیک هامو جابجا کردم و چرخ های جلو روهم بالانس کردم بازم همونجوریه چه دلیلی داره؟!

بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

تبلیغات در سوال و جواب

آخرین جواب ها با این برچسب

اگه راهی برای درمان نیست باید عمل کرد.خب میتونی قید همه چیز رو بزنی همه اموال و دارایی تو جمع کنی بری یه شهر دیگه با اب و هوای خنک حال کنی و همه رو فرا موش کنی بیخیال دنیا چای دم کنی و بخوری اگه برادرت هم با نظرت موافق باشه همین کارو بکن تمام ارتباتط رو قطع کن و برو یه باشگاه رزمی تا ارامش پیدا کنی بهت هنر رزمی جوجیتسو رو پیشنهاد میدم زمان: 25 شهریور ماه 1398 ساعت: 13:51 از گروه : پوچی در زندگی
سلام.دوست عزیزی که بخاطربرادرت احساس گناه میکنی.میخوام بهت بگم اگه بتونی با دکترهلاکویی بصورت تلفنی صحبت کنی،بهترین مشاوره روگرفتی.من هلاکویی رو بهترین روانشناس ایران میدونمامیدوارم حال تووبرادرت خوب بشه زمان: 30 تیر ماه 1398 ساعت: 05:51 از گروه : ترس
1. ریلکس بودن مهم ترین کلیده: فکر کردن بیش از اندازه به یک موضوع اون رو برای آدم بزرگ و به شکل مشکل میکنه و حتی باعث میشه شاید از قبل تصمیم ها یا تصویر هایی بسازیم که هیچ وقت به وقوع نپیوندن. سعی کنید ذهنتون رو روی چیز های دیگه متمرکز کنید. بیشتر به محیط های شلوغ برید کنار آدم های مختلف باشید ولی نه هدفمند بلکه فقط برای سرگرمی و شادی. 2.کار گروهی: از یکی از دوستای صمیمیتون که روابط خوبی با جنس مخالف داره کمک بخواید یا ازش بخواید توی جمع شمارو وارد صحبت کنه. کار گروهی همیشه جواب میده و چون در کنار دوستتون هستید راحت تر با شرایط کنار میاید. 3.خودتون رو مقصر ندونید، فکر نکنید الان سرخ میشید یا یک چیز لوس یا اشتباه میگید..اشتباه اصلی صحبت نکردنه. زمان: 20 بهمن ماه 1394 ساعت: 23:51 از گروه : بهود روابط اجتماعی

اگه راهی برای درمان نیست باید عمل کرد.خب میتونی قید همه چیز رو بزنی همه اموال و دارایی تو جمع کنی بری یه شهر دیگه با اب و هوای خنک حال کنی و همه رو فرا موش کنی بیخیال دنیا چای دم کنی و بخوری اگه برادرت هم با نظرت موافق باشه همین کارو بکن تمام ارتباتط رو قطع کن و برو یه باشگاه رزمی تا ارامش پیدا کنی بهت هنر رزمی جوجیتسو رو پیشنهاد میدم

زمان: 25 شهریور ماه 1398 ساعت: 13:51 از گروه : پوچی در زندگی

سلام.دوست عزیزی که بخاطربرادرت احساس گناه میکنی.میخوام بهت بگم اگه بتونی با دکترهلاکویی بصورت تلفنی صحبت کنی،بهترین مشاوره روگرفتی.من هلاکویی رو بهترین روانشناس ایران میدونمامیدوارم حال تووبرادرت خوب بشه

زمان: 30 تیر ماه 1398 ساعت: 05:51 از گروه : ترس

1. ریلکس بودن مهم ترین کلیده: فکر کردن بیش از اندازه به یک موضوع اون رو برای آدم بزرگ و به شکل مشکل میکنه و حتی باعث میشه شاید از قبل تصمیم ها یا تصویر هایی بسازیم که هیچ وقت به وقوع نپیوندن. سعی کنید ذهنتون رو روی چیز های دیگه متمرکز کنید. بیشتر به محیط های شلوغ برید کنار آدم های مختلف باشید ولی نه هدفمند بلکه فقط برای سرگرمی و شادی.
2.کار گروهی: از یکی از دوستای صمیمیتون که روابط خوبی با جنس مخالف داره کمک بخواید یا ازش بخواید توی جمع شمارو وارد صحبت کنه. کار گروهی همیشه جواب میده و چون در کنار دوستتون هستید راحت تر با شرایط کنار میاید.
3.خودتون رو مقصر ندونید، فکر نکنید الان سرخ میشید یا یک چیز لوس یا اشتباه میگید..اشتباه اصلی صحبت نکردنه.

زمان: 20 بهمن ماه 1394 ساعت: 23:51 از گروه : بهود روابط اجتماعی

سوال و جواب ها با برچسب شدیدی

بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام ببخشید یه سوال حدود دوسال پیش همکارم عاشق من بود و علاقه شدیدی هم به من داشت قصدشم فقط ازدواج بود منم اویل بهش یکم رو دادم از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون اما بعدا نخواستم و ازش خواستم ازم دوری کنه اما اون تا الان هم عاشق منه و نظرش عوض نشده ولی من از اون متنفرم حتی تاقت دیدنشم ندارم حالا خودم هم به درد اون افتادم خودم هم عاشق همسایمون شدم اونم نسبت به من علاقه ای نداره شدیم این در به اون در کلا اعصابم خورده نمیدونم چیکار کنم اون هم ناراحت نشه و کارامو چبران کنم تا از این ورم قفل مشکل منم باز بشه حالا یه مشکل جدیدم اینکه پسر خالم هم عاشقمه و چند بارم ازم خواستگاری کرده الان عمل کرده به خواهرم میگفته که چرا من بهش ز نمیزنم راستش نمیخوام بهش رو بدم به نظرتون من چوب این کارامو میخورم یا به دلم میارم بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام من یه پراید مدل 83 دارم...قبلا تا 160تا راحت میرفت الان از 100 به بالا لرزش شدیدی داره که انگار داشبورد می خواد دربیاد غیر قابل تصور لاستیک هامو جابجا کردم و چرخ های جلو روهم بالانس کردم بازم همونجوریه چه دلیلی داره؟! بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

سلام ببخشید یه سوال حدود دوسال پیش همکارم عاشق من بود و علاقه شدیدی هم به من داشت قصدشم فقط ازدواج بود منم اویل بهش یکم رو دادم از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون اما بعدا نخواستم و ازش خواستم ازم دوری کنه اما اون تا الان هم عاشق منه و نظرش عوض نشده ولی من از اون متنفرم حتی تاقت دیدنشم ندارم حالا خودم هم به درد اون افتادم خودم هم عاشق همسایمون شدم اونم نسبت به من علاقه ای نداره شدیم این در به اون در کلا اعصابم خورده نمیدونم چیکار کنم اون هم ناراحت نشه و کارامو چبران کنم تا از این ورم قفل مشکل منم باز بشه حالا یه مشکل جدیدم اینکه پسر خالم هم عاشقمه و چند بارم ازم خواستگاری کرده الان عمل کرده به خواهرم میگفته که چرا من بهش ز نمیزنم راستش نمیخوام بهش رو بدم به نظرتون من چوب این کارامو میخورم یا به دلم میارم بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام من یه پراید مدل 83 دارم...قبلا تا 160تا راحت میرفت الان از 100 به بالا لرزش شدیدی داره که انگار داشبورد می خواد دربیاد غیر قابل تصور لاستیک هامو جابجا کردم و چرخ های جلو روهم بالانس کردم بازم همونجوریه چه دلیلی داره؟! بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

بازدید: 3281 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2595 از گروه : تعمیرات اتوموبیل

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

رحلت پیامبر در چه سالی بود؟ بازدید: 640 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلمی رو میخوام که خیلی طنز باشه بازدید: 50 از گروه : هنر و فرهنگ
من اخیرابه شدت دچاروسواس شدم.؛به طوری که برای هربارنمازخواندن بیش از20باروضومیگیرم.بایدچه کنم؟لطفاکمکم کنید. بازدید: 3375 از گروه : احکام دین
اسم فیلمی رو میخام که در مورد خانواده ای است که به یک خانه ی جدید میروند و پسری دارند که از درون دیوار های خانه صدا هایی میشنود و از طریق یک آسانسور چوبی کوچک به بالا میرود و یک طبقه ی مخفی پیدا میکند و در همان جا با موجود کوچکی که عاشق عسل است دوست میشود که آن موجود در اثر عصبانی شدن قرمز میشد و جثه ی آن بزرگ میشد همان موقع پسر کتابی را پیدا میکند که دَر آن کتاب را که باز میکند راه موجودات بد جنس به دنیای آنها باز میشود و... بازدید: 150 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
آیا یک repeater علاوه بر مزایایی که دارد معایبی هم دارد. چرا؟ بازدید: 3657 از گروه : سخت افزار شبکه
درباره قطع و وصل شدن اتصالات صحبت کردم بازدید: 127 از گروه : کامپیوتر
وظایف و تکالیف شخصی که ورشکسته شده است چیست؟ بازدید: 561 از گروه : ورشکستگی
فیلم اسپانیایی پسر مو بلوند که دختر دشمنش رو به فرزندی میگیره و وقتي دختره بزرگ میشه پسره عاشقش میشه بازدید: 39 از گروه : سوالات گوناگون
توی بازی hunt showdown ایکس باکس میشه نسل 8 با نسل 9 بازی کرد؟ بازدید: 34 از گروه : برنامه نویسی
فیلم سینمایی دختری که دربچگی ربوده شده روی سینش یه نشونه داره وپسرفقیری که میره خونش برا دزدی ونشانه رو میبینه وخانواده واقعی دختررو بهش برمیگردونه بازدید: 97 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلم هندی قدیمی که پسری به خاطر گرسنگی مادرش نان دزدید و بعد از اینکه زسید مادرش مرد و خودش تیر خورد و به راه خلاف رفت و بعد از اینکه یه بچه پیدا کرد و به راه راست رفت و زندگیش تغییر کرد بازدید: 243 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
سلام من دنبال این فیلم هستم ولی اسمش یادم نیست یه مادر یه بچه بدنیا میاره که بچه صورت پیری داره دقیق یادم نیست ولی خانواده سعی میکنن اونو از جامعه دور نگه دارن این بچه همین جور که بزرگ میشه علایم پیری از صورتش کمتر میشه و وقتی به سن مثلا ده سالگی میرسه انگار که یه مرد بالغ مثلا 60 ساله هستش و وقتی به بیست سالگی میرسه درست مثل یه ادم بیست ساله دیده میشه و وقتی به سی سالگی میرسه انگار یه بچه 15 ساله هستش همینجور که پا به سن میذاره به به سن 40 سالگی میرسه به یه بچه 5 ساله تبدیل میشه و در اخر به یه نوزاد که تو دستایه زن خودش که تو بیست سالگی باهاش ازدواج میکنه میمیره اگه بتونی این فیلم رو برام پیدا کنی ازت ممنون میشم بازدید: 40 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اشتی به معنای چیست بازدید: 128 از گروه : ورزشی
تریدینگ ویو چیست؟ بازدید: 760 از گروه : ارز دیجیتال
فیلم امریکایی دختره از ارتش میاد میبینه که دوست پسرش داره بهش خیانت میکنه بازدید: 55 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

رحلت پیامبر در چه سالی بود؟

بازدید: 640 از گروه : سوالات گوناگون

اسم فیلمی رو میخوام که خیلی طنز باشه

بازدید: 50 از گروه : هنر و فرهنگ

من اخیرابه شدت دچاروسواس شدم.؛به طوری که برای هربارنمازخواندن بیش از20باروضومیگیرم.بایدچه کنم؟لطفاکمکم کنید.

بازدید: 3375 از گروه : احکام دین

اسم فیلمی رو میخام که در مورد خانواده ای است که به یک خانه ی جدید میروند و پسری دارند که از درون دیوار های خانه صدا هایی میشنود و از طریق یک آسانسور چوبی کوچک به بالا میرود و یک طبقه ی مخفی پیدا میکند و در همان جا با موجود کوچکی که عاشق عسل است دوست میشود که آن موجود در اثر عصبانی شدن قرمز میشد و جثه ی آن بزرگ میشد همان موقع پسر کتابی را پیدا میکند که دَر آن کتاب را که باز میکند راه موجودات بد جنس به دنیای آنها باز میشود و...

بازدید: 150 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

آیا یک repeater علاوه بر مزایایی که دارد معایبی هم دارد. چرا؟

بازدید: 3657 از گروه : سخت افزار شبکه

درباره قطع و وصل شدن اتصالات صحبت کردم

بازدید: 127 از گروه : کامپیوتر