سوال و جواب ها با برچسب روز جهانی دیابت


«روز جهانی دیابت» روزی است که به منظور افزایش آگاهی‌ها درباره بیماری دیابت و تأثیرات آن بر سلامتی انسانها، هر ساله در سراسر جهان در تاریخ ۱۴ نوامبر جشن گرفته می‌شود. اهداف اصلی این روز افزایش آگاهی عمومی در خصوص علل، علایم، پیشگیری و مدیریت دیابت است. این روز فرصت مناسبی برای بحث و گفتگو درباره این بیماری جدی فراهم می‌آورد و افراد را به سوال‌ها و مطالبات بیشتر در مورد دیابت ترغیب می‌کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره روز جهانی دیابت سوال بپرس!



چند سوال تصادفی

من پسری 29 ساله که حدود 9 ماهه ازدواج کردم و حدود یک سال هم عقد بودیم. من و همسرم نسبت فامیلی داریم و مادر ایشون دخترخاله من میشن.خانواده همسرم مذهبی هستن و در ابتدا که در دوران آشنایی بودیم و بعد 3 یا 4 بار صحبت پدر ایشون اجازه نمیدادن ما زیاد صحبت کنیم و میگفتن صحبت نباید طولانی بشه چون از نظر اسلام صحیح نیست.من با همسرم سر بعضی مسائل مثل میزان مهریه و محل سکونت اختلاف داشتیم اما به اصرار خانوادم قبول کردم.بعد عقد چندین بار با همسرم در مورد بعضی رفتارای همسرم دعوامون میشد و همسرم بعد چند روز لجبازی قبول می کرداشتباه کرده و میگفت میدونستم حق با تو هست اما میخواستم لجبازی کنم تا شاید کوتاه بیای و قول میداد تکرار نکنه اما بعد یه مدت کوتاه دوباره همون رفتارهارو تکرار می کرد. خانواده همسرم در مورد انجام مراسمات یه مقدار به من سخت گرفتن و با اینکه اوضاع مالیشون خوب بود در مورد کارهایی که بر عهده خودشون بود خیلی کوناهی کردن . همسرم اصلا از من حمایت نمی کرد . بعد عروسی هم هر بار که با هم بحثمون می شد همسرم به دعوا و لجبازی میکشوند و اینقدر لجبازی و دعوا رو ادامه می داد که به دعوای فیزیکی کشیده میشد بعد ادامه نمیداد. مثلا در هر بار دعوا این لجبازی و دعوا تا 3 ساعت هم می کشید و من خیلی خسته و رنجور می شدم .چند بار قول داد که این رفتارشو تکرار نکنه اما نتونست به قولش عمل کنه . با مادر ایشون صحبت کردم و ایشون با همسرم صحبت کردن اما چیزی عوض نشد.همسرم یه مقدار خودبرتربین هست یعنی خودش و خانوادشو از همه بالاتر میدونه چون از نظر مالی یکم وضع بهتری دارن در حالی که از نظر من مادیات اهمیت زیادی نداره . من یکم آدم احساستی و در عین حال منطقی هستم یعنی برای من عشق و صداقت مهمتر از مسائل مادی هست. تا الان نتونستم با ایشون چند دقیقه منطقی صحبت کنم و به نتیجه برسیم چون ایشون خیلی آدم منطقی نیست . پیش مشاور رفتیم و اونجا هم قول داد که دعوا و لجبازی شدید نداشته باشه اما باز هم .... در مورد مشکلاتی که من داشتم ایشون هیچ وقت منو درک نکرد و کمکم نکرد . از نظر مادی که توقعاتشون مقداری بالا بود ولی وقتی نوبت خودشون میشد کمترین حد رو اختیار می کردن و از نظر عاطفی و احساسی هم من هیچ وقت نتونستم رو ایشون حساب کنم که مثلا بخوام باهاشون دردو دل کنم یا در مورد بعضی مشکلاتم با من همدردی کنن . متاسفانه با دوران عقد حدود دو ساله دارم ادامه میدم . در حال حاضر از ازدواجم پشیمان هستم و به ایشون علاقه ای ندارم . چند بار جدایی رو مطرح کردم اما ایشون قبول نمیکنه . الان نمیدونم چکار کنم.اصلا از زندگیم لذت نمیبرم و به شدت فکرم مشغوله و کمی افسرده شدم و از زندگیم دارم نا امید میشم. لطفا راهنماییم کنید



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.