پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress

سوالات با برچسب بزار


56

سوال

50

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
سلام و درود بر دوستان عزیزم در وبسایت soja. اگر بخواهم سایتی شبیه سایت آروان صنعت (arvansanat.com) طراحی کنم، چه کار کنم؟ کار این شرکت تولید سنسورهای ترموکوپل، RTD، sdl, انواع سیم و کابل ترموکوپل، سیم و کابل نسوز، سیم و کابل اعلام حریق، ترموول و ابزار دقیق است.
بازدید: 1376 از گروه : تجارت الکترونیکی
بذاریم یا بزاریم کدام از نظر نگارشی درست است؟
بازدید: 753 از گروه : سوالات گوناگون
سلام

سلام
اینجانب دارای دو ویژگی علاقه شدید به مطالعه، و بازیگوشی (دو پادشاهی که در یک اقلیم نگنجند) هستم، به شکلی که به ازاء هر یک صفحه درک مطلب، یک ساعت به خودم جایزه می دهم، با این اوضاع احوال این 23 دقیقه سرانه مطالعه ایرانی ها به واسطه عملکرد اینجانب به 23 دقیقه تنزل خواهد یافت (و نامم به نکویی نبرند) مساله مهم اینه که آخر ترمه و جام جهانی در پیش، چه کنم ره ز که پرسم، برسین به دادم!!!!!!!!!!!!!!!! هر گونه راه حل عملی و فوری مورد نیاز است
بازدید: 3934 از گروه : رعایت حقوق
پربازدید ترین های این برچسب
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
تبلیغات در سوال و جواب
آخرین جواب ها با این برچسب
ابزار قدیمی استاره شناسی مسلمانان، تخته فلکی نام دارد. تخته فلکی یک دایره بزرگ چوبی یا فلزی است که بر روی آن نقش برجسته ای از ساحل های رنگی یا خطوط هسته های بوقلمونی که به ستاره ها مربوط می شود، حکاکی شده است. این ابزار برای بررسی موقعیت ستارگان و پیش بینی وقوع رخدادهای آسمانی مانند خسوف و خسوف خورشید استفاده می شد. تخته فلکی در دوران قدیم برای مسلمانان بسیار اهمیت داشته و نشان از دقت و دانش آن دوران در حوزه استاره شناسی دارد.

زمان: یک ماه پیش - 10 فروردین ماه 1403 ساعت: 02:00 از گروه : ادیان و باورها
معاملات فارکس علاوه بر جفت‌ ارزها شامل دارایی‌ها و محصولات مالی دیگری نیز می‌شود. برخی از این موارد عبارتند از:

<ul>
<li><strong>شاخص‌های بورس:</strong> شاخص‌های بزرگی مثل داوجونز، نزدک و اس‌اندپی ۵۰۰ که نشان‌دهنده وضعیت بازارهای سهام هستند و می‌توان بر روی نوسانات آن‌ها ترید کرد.</li>
<li><strong>کالاها:</strong> شامل فلزات گرانبها مثل طلا و نقره، انرژی‌هایی مثل نفت خام و گاز طبیعی و کالاهای کشاورزی مثل گندم و قهوه.</li>
<li><strong>شاخص‌های ارزهای دیجیتال:</strong> با رشد رمز ارزها، برخی پلتفرم‌های فارکس این امکان را فراهم کرده‌اند تا بر روی نوسانات ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین، اتریوم و غیره نیز معامله کرد.</li>
<li><strong>اوراق قرضه و بدهی:</strong> بازارهای دیگری که می‌توان در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد شامل اوراق قرضه دولتی و شرکتی می‌شود که نشان‌دهنده بدهی‌ها هستند و در مقابل بهره‌ای به معامله‌گران پرداخت می‌کنند.</li>
<li><strong>گزینه‌ها (Options) و آتی (Futures):</strong> قراردادهایی که به معامله‌گران این امکان را می‌دهند تا بر روی قیمت‌های آتی یک دارایی شرط‌بندی کنند و از نوسانات آینده سود ببرند.</li>
<li><strong>سهام‌های شرکت‌ها:</strong> برخی پلتفرم‌های فارکس این امکان را فراهم می‌کنند تا بر روی سهام انفرادی شرکت‌های بزرگ و کوچک ترید کنید.</li>
<li><strong>ETF ها:</strong> صندوق‌های قابل معامله در بورس که می‌توانند نمایانگر مجموعه‌ای از دارایی‌ها باشند، مانند سهام، اوراق قرضه یا حتی کالاها.</li>
</ul>

با توجه به تنوع دارایی‌های موجود در بازار فارکس، معامله‌گران می‌توانند استراتژی‌های متفاوتی را پیاده‌سازی کنند و ریسک‌های خود را تنوع بخشند. همچنین باید توجه داش
زمان: یک ماه پیش - 9 فروردین ماه 1403 ساعت: 10:07 از گروه : فارکس (Forex)
ابزارهای وبلاگ‌نویسی متنوع و گوناگونی وجود دارند که می‌توانند به شما در ایجاد، مدیریت و بهینه‌سازی وبلاگ‌تان کمک کنند. در اینجا برخی از این ابزارها را فهرست می‌کنم:

<ul>
<li><strong>سیستم‌های مدیریت محتوا (CMS):</strong> این‌ها پلتفرم‌هایی هستند که به شما اجازه می‌دهند محتوای وبلاگ‌تان را بدون نیاز به دانش فنی بالا مدیریت کنید. مانند:
<ul>
<li>وردپرس (WordPress)</li>
<li>بلاگر (Blogger)</li>
<li>جوملا (Joomla)</li>
<li>دروپال (Drupal)</li>
</ul>
</li>
<li><strong>ابزارهای سئو:</strong> این ابزارها به شما کمک می‌کنند تا وبلاگ‌تان را برای موتورهای جستجو بهینه کنید تا ترافیک بیشتری جذب کنید. مانند:
<ul>
<li>گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)</li>
<li>یواست سئو (Yoast SEO) برای وردپرس</li>
<li>Ahrefs</li>
<li>SEMRush</li>
</ul>
</li>
<li><strong>ابزارهای طراحی گرافیک:</strong> برای خلق تصاویر جذاب برای مطالب وبلاگ‌تان به این ابزارها نیاز خواهید داشت. مانند:
<ul>
<li>کانوا (Canva)</li>
<li>اَدوبی اسپارک (Adobe Spark)</li>
<li>پیکتوچارت (Piktochart)</li>
</ul>
</li>
<li><strong>ابزارهای زمان‌بندی و انتشار:</strong> این ابزارها به شما کمک می‌کنند که مطالبتان را در زمان‌های مشخص منتشر کنید. مانند:
<ul>
<li>بوفر (Buffer)</li>
<li>هوت‌سویت (Hootsuite)</li>
<li>CoSchedule</li>
</ul>
</li>
<li><strong>ابزارهای ارتباط با مخاطب:</strong> برای ایجاد ارتباط با خوانندگان و گرفتن بازخورد از آن‌ها استفاده می‌شوند. مانند:
<ul>
<li>دیسکاس (Disqus)</li>
<li>میل‌چیمپ (MailChimp) برای ارسال خبرنامه</li>
</ul>
</li>
<li><strong>پلاگین‌ها:</strong> افزونه‌هایی که برای پلتفرم‌های مختلف توسعه داده می‌شوند و قابلیت‌های متنوعی به وبلاگ اضافه می‌کنند.</li>
</ul>

به خاطر داشته باشید
زمان: یک ماه پیش - 7 فروردین ماه 1403 ساعت: 17:26 از گروه : تجارت الکترونیک
ابر برچسب ها

سوال و جواب ها با برچسب بزار

تگ "بزار" به معنای درخواست یا فرمان دادن برای انجام یک عمل خاص استفاده می‌شود. این تگ بر روی این پلتفرم به منظور ایجاد ارتباط میان کاربران و تقاضای به اشتراک گذاری اطلاعات یا موارد خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد. اهمیت این تگ در ایجاد فعالیت و تعامل بیشتر بین کاربران، ایجاد فضایی برای پرسش و پاسخ در مورد موضوعات مختلف و تبادل نظرات میان افراد مختلف است. این تگ می‌تواند در ایجاد بحث‌های مفید و پویا در این بستر آموزشی و اطلاعاتی مفید باشد و به اعضا فرصتی برای به اشتراک گذاری تجربیات و دانش خود بدهد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره بزار سوال بپرس!


سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو
بازدید: 3062 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

نامه ای کودکانه به پدر عزیز و مهربان میخوام . کوتاه باشه
بازدید: 76 از گروه : سوالات گوناگون
من سریال ایرانی فیلمی هستم که درباره چند دانش اموز است که به اردو میروند درر انجا یک نفر درباره خاطرات جنگ برای انها میگوید و در رابطه با این خاطره بازی ای انجام میدهند به دو گروه ایرانی و عراقی تقسیم میشوند و بازی میکنند و تیم ایرانی رمزی داشتند به نام اسمان ابی و از شبکه امید پخش میشده سال 1400
بازدید: 55 از گروه : هنر و فرهنگ
در واتساپ استفاده از یک حساب واتساپ روی چند گوشی، یا با چند شماره تلفن Whatsapp
بازدید: 1167 از گروه : واتساپ (whatsapp)
به فیلم امریکای بچه ها صبح از خواب بیدار میشن ولی میبینند همه اعضای خانواده ناپدید شدند و شهر خالی شده است. انها توسط لوگوی یک بازی هیپنوتیزم شده اند
بازدید: 64 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
دنبال فیلم خارجی عاشقانه میگردم ماله حدود ۱۵ سال پیش پسری تو کتابخانه یا کتاب فروشی عاشق دختری میشه دختر یه امضا داخل کتاب میزنه و پسر سعی میکنه ادرس دختر رو بگیره اما دختر ادرس نمیده و میگه از طریق کتاب میتونی منو پیدا کنی پسر چند سال تمام کتابخانه هارو بدنبال دختر میگرده
بازدید: 91 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
مشکل در بازی کردن با موبایل شیاومی نوت ۹ و فیلترشکن
بازدید: 89 از گروه : موبایل
سلام دنبال سریال های معروفی هستم که بازیگر کره ای لی دونگ ووک داخلش بازی کرده
بازدید: 66 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم کره ای ک دستگاه بود ک موجودات رو پیدا میکرد و اون هارو به جای اون ها میبرد و کسی که موجودات قوی زیاد بکشه برنده هست و امتیاز بیشتری بهش میدن و لباس های ابی دارند و موجودات خیلی قوی هستند و بزرگ
بازدید: 35 از گروه : سوالات گوناگون
فیلم ترسناک خارجی مرد کیلید سازی ک کیلید خانه ی هر دختری رو می‌سازد
بازدید: 45 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
یک فیلم ایرانی با بازی علی اوسیوند که در آن مرتکب قتل یک آخوند می‌شود و فرزندش شاهد آن واقعه است
بازدید: 121 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم قسمت دوم فیلم جهش یافته که اسم فیلم پیشرفته هست محصول کشور امریکا
بازدید: 31 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
پسر پولدار در روز عروسی خود نامزد خود را پرت می‌کند و دختر گدا او را به خود می‌گیرد. چه باید کرد؟
بازدید: 154 از گروه : اجتماعی
هر نرم افزراي كه ميخوام نصب كنم يا در اجراي برخي برنامه ها با اين ارور موجه ميشم
the procedure entry point pathcreateformurlalloc could not be located in the dynamic link
library SHLWAPI.DLL
ويندوزم ايكس پي سرويس پك 3
بازدید: 4059 از گروه : مشکلات نرم افزار
فیلم ترکی که دختره پرستار و رییس مافیا عاشق اش میشه با بازی هاندارچل
بازدید: 250 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
داروی سنگ کلیه
بازدید: 62 از گروه : پزشکی - سلامتی



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.