یه دختر دبیرستانی بود که مواد میفروخت و یه پسری هم توی اون دبیرستان بود که از دختره خوشش میومد یه روز دختره تو کیفش مواد گذاشته بود و رفت مدرسه یه دفعه مدیر اومد گفت کیفتو ببینم انگار یکی لوش داده بود این دختر فکر کرد که اون پسره لوش داده برای همین با گروهی که کار میکرد رفتن سراغش و توی یه جنگل اونو زدن تا اینکه پسره بیهوش شد بعد انداختنش توی یه راه فاظلاب. روز بعد اون پسره از جنگل میاد بیرون و میره سرکلاس میشینه بعد متوجه میشه که کسی اونو نمیبینه و در واقع یه روحه.
بعد از ناپدید شدنش مادرش دنبالش میگرده توی همون جنگل با یه تعدادی آدم.
اون دختره هم اونجاست ولی به روی خودش نمیاره. پسره بهش میگه باید بگی منو کجا انداختی یه جورایی انگار دختره پسره رو حس میکرده. خلاصه پیداش نمیکنن و دختره عذاب وجدان میگیره و خانواده خوبی هم نداشته مثل اینکه فقط با پدرش و خواهر یا برادر کوچیکترش زندگی میکرده. خلاصه روح پسره میاد خونه خودش اونجا یه پرنده داره که داشته میمرده و روح اون پرنده میاد روی دستش میشینه وقتی پرنده میمیره روحشم غیب میشه و پسره میفهمه که هنوز زنده‌ست. بلآخره دختره میره جایی که بدن اون پسرو انداختن و میبینه که نیست بعد میره پیش رئیسش که مواد میفروخته و ازش میپرسه کجا بردیش و بعد از دعوا دختره تیر میخوره ولی اون مرد بهش میگه انداختتش کنار سَد. خود روح پسره میفهمه و میره اونجا و چون آب سد رو باز کردن شدت آب زیاده و داره با خودش میبرتش دختره به همه میگه پسره کجاست اونا میرن اونجا و پسره رو نجاتش میدن و میبرنش بیمارستان ولی پسره رفته بوده تو کُما. اونجا دختره با اون حالش از مامان پسره اجازه میگیره تا بره پیش پسره و وقتی میره و باهاش حرف میزنه اون بهوش میاد و حالش خوب میشه ولی دختره میمیره.
بعد پسره از خواهر یا برادر کوچیک دختره مراقبت میکنه و میبردش تا بادبادک هوا کنه و فیلم تموم میشه.
من فقط میدونم که دوبلور پسره سعید شیخ زاده بوده.
میشه لطفا اسم فیلم رو بگین و لطفا جواب بدین؟

جدیدترین سوالات





یک میلیون نقد جایزه برای این سوال سخت
کسانی که هم سن و سال من هستند به یاد دارند که یک فیلم بارها و تا سالها تکرار میشد. و اما داستان فیلم
فیلم به نظرم فرانسوی بود ولی مطمین نیستم.
دفتر مرکزی یک شرکت اقماری یک ساختمان اسمانخراش هست که هزاران نفر در آن شرکت پشت میزها نشسته و کار میکنند. یک روز به طور ناگهانی روی میز همه کارکنان شرکت از پایین ترین رتبه تا بالا ترین رتبه اعلانیه های اتهام آمیز علیه شرکت استثمار کشورهای فقیر توسط این شرکت یافت میشود. همه اعضای بلند پایه شرکت به دنبال فرد خاطی که این اعلانیه ها را توزیع کرده میگردند ولی این اعلانیه ها هر روز روی میز های کارکنان شرکت پیدا میشود. یک روز اوضاع بدتر میشود و صدایی که خیلی شبیه مدیر کل شرکت هست , همان محتویات اعلانیه ها را از بلندگوهای سقف ها که در تمام ساختمان به هم متصل هستند با صدای طنین انداز میخواند. جستجو برای یافتن خرابکار به جایی نمیرسد. یک روز صبح؛ همه کار کنان شرکت بیرون ساختمان ایستاده اند و خبر رسیده که شخصی با دستگاه برش اکسی استیلن چند تا از ستون های پایه ای ساختمان را تخریب کرده و ساختمان ممکن است فرو بریزد. شب همان روز؛ تمام اعضای بلند پایه شرکت در جایی بیرون از شرکت میتینگ میگزارند تا به بحران جدید بحث کنند. یکی از این اشخاص نظر میدهد که شهر پاریس روی شبکه ای از تونل های زیرزمینی ساخته شده و احتمالا خرابکار از طریق یکی از این تونل ها و در نیمه شب وارد ساختمان شده و پایه ها را تخریب کرده. همه با هم از آن کلاه های چراغ دار بر سر به ساختمان شرکت برگشتند و تک تک دریچه های چاه ها که در طبقه همکف بود برداشتند. دریکی از آنها به دستگاه اکسی استیلن برخوردند. همه وارد این تونل های زیرزمینی شدن ولی شبکه سردرگم کننده این تونل ها آنها را گیج کرد و در زیر زمین راه خود را گم کردند. یک زلزله خفیف روی داد و همه افراد زیر آوار دفن شدند غیر از یک نفر. ولی همان شخص هم از یک تونل که انتهایش به یک قبرستان میرسید راه خود را به بیرون پیدا کرد؛ سوار ماشین شد و تصادف کرد و فیلم پایان یافت

سوال های تصادفی





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ارتش امریکا

سلام
من حدودا چند سال پیش فیلمی از شبکه 3 سیما و 5 تهران دیدم که موضوع فیلم تا اونجا که یادمه *فردی کودکان بی سرپرست را از سطح شهر جمع کرد و به آنها ورزش های رزمی یاد داد و ... تا اینکه بهترین آنها توسط ارتش آمریکا پذیرفته و وارد نیروهای ویژه شدند...اینها تحت آموزش های تکاوری قرار گرفتند و بهترین هایشان برای نابودی بزرگ ترین باند تولید و قاچاق مواد مخدر به جنگل های یکی از کشور های سیاهپوست که مقر اصلی قاچاقچیان بود فرستاده شدند و...*
این موضوعی بود که از فیلم در ذهن من مانده بود
خواهشمندم اگه کسی اسم این فیلم را میدونه ،معرفی کنه



0
امتیاز

جوابی برای این سوال در دست نیست!




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




قدم زدن در باغ، روحیه انسان را تغییر می دهد و حس شادی و آرامش را به ارمغان می آورد. حالا تصور کنید که چگونه قدم گذاشتن در یک باغ کوچک هر روز این حس را هر بار کمی بیشتر تقویت می کند. دقیقاً هدف فرش ایرانی همین است.فرش جدید ۱۴۰۲

در بسیاری از نوشته های غربی آمده است که ایرانیان در باغ ها و بهشت ها و امثال آن که روی تار و تار می بافند راه می روند. بهشت ایران دارای هفت دیوار برای جلوگیری از ورود شیاطین به داخل بود که این طرح در پلان باغ ایرانی نیز رعایت شده است.

شکل کلی فرش ایرانی مربع یا مستطیل است که یادآور چهار عنصر کلاسیک، چهار جهت اصلی و نقش باغ است. هنگامی که دایره به طرح فرش ملحق شد، شبیه یک معبد شد و هر چیز مقدس را در آن نگه داشت. در زمان اسلام این دایره در مرکز مستطیل قرار می گیرد تا تمامیت وجود باشد. هنر اسلامي دنبال اين بود كه زمين را به آسمان ببرد و آسمان را به زمين بياورد و چه خوب فرش اين كار را انجام داده است. فرش جدید ۱۴۰۲ فرش جدید ۱۴۰۲
















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.