با سلام خدمت شما
بنده تیرماه عقد کردم و حدود یک هفته بعد متوجه شدم که همسرم داره بهم خیانت میکنه
خلاصه بعد از اینکه از سایت آیت الله مکارم مشورت گرفتم توی تیرماه فرمود که ببخشش و بخشش بهترین راهه من هم بهش گفتم اینو میذارم پای بچگیت و بهش گفتم فراموشش میکنم.بعد از اون بهش فهموندم چقد کارش اشتباه بوده و بخشیدم
اونم خیلی ازم تشکر کرد و قسم خورد دیگه تکرار نمیشه تا اینکه دوباره امروز متوجه شدم دوباره داره بهم خیانت میکنه
حقیقتش دیگه نمیتونم من یک بار بخاطر خدا بخشیدمش ولی خودم چی؟زندگی خودم نابوده.دنیا روی سرم خراب شده
همسرم دختر داییم هم هست و از خونواده سطح پایینه از نظر مالی دلم داره به خونوادش میسوزه اگه پدر و مادرش بفهمن میدونم سکته میکنن
به هر دلیل هم بخوایم از هم جدا بشیم خونواده ها آخرش میدونن واسه چی بوده.چیکار کنم؟دارم دق میکنم.تنها راهش اینه که خدا منو از روی زمین برداره تا عابروی کسی ریخته نشه.از خدا میترسم که از طریق من عابروی کسی ریخته بشه.کاش یکی بود الان باهاش صحبت میکردم مرگمو از خدا میخوام

سلام.۲۵ سال سن دارم و فرزند دوم و دختر اول خانواده هستم.کارشناسی ارشدمو تموم کردم. پسر عموم وقتی ۲۰ سالم بود به خاستگاری من اومد و چون من اصلا ازش خوشم نمیومد بهش جواب رد دادم.اون حتا مدرک سیکل هم نگرفته و ۲۹ سال داره.بخاطر جواب رد من همه خانواده ناراحت شدن و بابام با من قهر کرد.دو سال بعد دوباره اومدن خاستگاری و من از ترس بهش جواب مثبت دادم ب امید اینکه بتونم دوسش داشته باشم ولی دوسش نداشتم اصلا نمیخاستم باهاش حرف بزنم تا کم کم یکم وضع بهتر شد.اون میرخه خارج از کشور کار میکنه زیاد نمیدیدمش و اینجوری راحت تر بودم در ظول ۱ سال نامزدی فقط ۱ بار اومد و دیدمش میخاشت بره هی سفارش میکرد ارایش نکن و …من اگه کلاس یا سرگرمی میخاستم برم اجازه نمیداد. تا اینکه من کنکور دادم و ارشد قبول شدم گفت من دوست ندارم بخونی منم هر کار کردک راضی نشد تا اینکه من ب حرفش گوش ندادم و رفتم دانشگاه(عقد نکرده بئدیم) رابطمون قطع شد من چون ظاهر خوبی دارم خاستکارای زیادی داشتم ولی به همشون جواب رد دادم. بعد از ۱ سال و نیم باز اومدن خاستگاری و من هرچی گفتم نمیخام بابام راضی نشد بابام حتا باهام حرف نمیزد تا اینکه من بدون فکر باز قبول کردم و سریع از ترس عقدم کردن.ما عقد کردیم ولی بازم علاقه ای بین ما نیس یعنی من دوسش ندارم. الان ۱ ساله ک عقد کردیم اون بازم اینجا نیس و چند وقت یبار میاد اینحا.اون منو دوس داشت ولی من نمیخامش. از اخلاقش خوشم نمیاد تیپ و قیافشو دوس ندارم حتا خوشم نمیاد عکسشو نشون دوستام بدم.من هیچ حرفی ندارم که با اون بزنم درکم نمیکنه انگار با ی پیرمرد 60 ساله هستم تا شوهرو نمیتونم هیچکدوم حرفامو بهش بزنم .هر از گاهی با پسرای همکلاسیم حرف میزدم در مورد خیلی چیزا بحث میکنیم ولی با شوهرم این حرفارو نمیزنم.چون اون خیلی غیرتیه خیلی قدیمی فکر میکنه نمتونم باهاش بحث کنم.الانم من میتونم با شرط معدل برم دکتری بخونم استادم همش تشویقم میکنه ک دکترا بخونم یا برم خارج از کشور ولی اون همش مسخرم میکنه مدرکمو مسخره میکنه و میگه من نمیخام من نمیخام درس بخونی نمیخام کار کنی هر چی بهش میگم قبول نمیکنه.میگه میخام زندگی کنیم از نظر اون زندگی کردن یعنی بشینی تو خونه و خونه داری و بچه داری کنی.من نمتونم اینجوری زندگی کنم من نمتونم تو خونه بشینم من جز دانشجوهای خوب بودم نمتونم مث بقیه زنا تو خونه بشینم و از زندگیم راضی باشم من توقعاتم بالاتره.هر وقت عصبانی میشه داد میزنه به من میگه ت هیچی نمیفهمی.ب من گیر میده ارایش نکن بیرون نرو.باشگاه نمیذاره من برم تا این حد.میگه چون شوهرتم باید حرفامو گوش کنی منم گفتم همه چی باید دوطرفه باشه ن اینکه فقط من حرفاتو گوش کنم.البته اخلاقای خوب هم داره ولی من دوسش ندارم و خیلی هم حساسم و زود ناراحت میشم.به نظر شما چکار کنم؟ خودمم خسته شئم .چند ساله دارم زجر میکشم و فقط گریه میکنم دوس دارم بمیرم تا از این وضعیت راحت شم.همیشه هم میگه چن ساله منو علاف خودت کردی ولی من نکردم.همش تقصیر خانواده ها بوده.کمکم کنید

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

روابط و مشاوره خانواده

سلام متولد ۵۴ هستم تقریبآ عاشق همسرم هستم ولی سر یه موضوع کوچیک همیشه دعوا داریم و تا یک ویا دوهفته قهر هستیم جدیدا حرفهای رکیک هم باب شده یه پسر داریم اگه این بچه نبود تا الان طلاق می گرفتیم بیشتر بحث ها
۱. خونه همیشه ریخت پاشه البته بخاطر پسرم ریخت وپاش اسباب بازی و..
۲. همیشه میگه مادرت چی گفت و جاری هاش چی گفتن و اونا دشمنش هستن
۳. درخانواده اش یعنی پدرش هم همیشه با برادرشان و عروسشون مشکل دارن
۴. موضوعات قدیم همش تو ذهنش هستن
۵. تو درسهای دانشگاهی خودش کم میاره و من باید کارهای عملیش و حتی نمرات تو سایتش را هم من باید انجام دهم
۶. وقتی قهر هستیم نه غذایی و نه صحبتی ونه .... حتی واسه کودک پنج ساله هم نگرانم
۷. من از سر کار میام زمانیکه قهر هم نباشیم اصلا یه خسته نباشید هم نمیگه چه رسد به سلام کردن
و اما خودم
۱. به خانواده ام توهین بشه عصبانی میشم خصوصا مادرم که یه عمر به پای من نشست و مادری کرد
۲. مهندس پتروشیمی هستم و از نظر مالی مشکلی ندارم و همیشه میگه تو ادعای کارت را داری
۳. جلو بچه سعی میکنم دعوا نکنیم ولی ادامه که بده منم میزنم به سیم آخر
۴. قبلا یه بار عقد کردم و طلاق گرفتیم و از این موضوع سوء استفاده میکنه و میگه عابران دیگه می ره اگه منو طلاق بدی
۵. هرچی می خواد واسه خودش می خره طلا و لباس و ...منم زیاد کاری باهاش ندارم
۶. انتظار داره هر موقع می ریم شهرستان ماشین پر کنیم از سوغات و ... بعدم حرفی بزنم میگه گدایی تو


لذا تو دوراهی گیر کردم زندگی با این هم واسم سخت شده نمیدونم راهنمایی کنید الانم تو دوران قهر هستیم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز


سلام، مطرح کردن مشکلات ازدواجی به صورت آنلاین می‌تواند گام اول برای درک بهتر موقعیت باشه اما حل این دست از مشکلات عموماً نیازمند مشاوره حضوری و تخصصیه. بر اساس موضوعاتی که بیان کردی، می‌توانم چند پیشنهاد به شما بدم:

  • مهمه که با همسرت بشینی و در زمانی آرام و بدون دعوا، در مورد مشکلاتی که از نظر شما وجود داره صحبت کنی. هدف این جلسات باید درک متقابل و یافتن راه حل‌های سازنده باشه.

  • از رفتن به سمت موضوعات حساس و تنش‌آفرین، مثل مقایسه کردن با قبلی‌ها یا توهین به خانواده، خودداری کنید. این‌ها تنها باعث شعله‌ور شدن اختلافات می‌شن.

  • اگر صحبت‌های منفی نسبت به خانواده‌تون هست، در جلسه‌ای آرام، احساسات خودتون رو بیان کنید و بخواهید که احترام متقابل حفظ شود.

  • برای مدیریت بهتر زمان و وظایف خانه، شاید استفاده از یک برنامه‌ریزی مشترک کمک‌کننده باشه. مثلاً تنظیم یک برنامه برای تقسیم کارهای خانه و مراقبت از فرزندتون.

  • در مورد مشکلات دانشگاهی همسرتان، شاید نیاز باشه که ایشان بیشتر مسئولیت‌پذیر باشن و شما هم کمتر دخالت کنید تا به این ترتیب، استقلال و مسئولیت‌پذیری‌شان را تقویت کنید.

  • برقراری ارتباط مثبت و حمایتی، حتی در دوران قهر، مهم است. سعی کنید با وجود اختلافات، رفتارتان ترویج‌کننده‌ی محبت و درک متقابل باشد.



از آنجایی که مسائل مطرح شده پیچیده و ظریف هستند، پیشنهاد می‌کنم حتماً به یک مشاور خانواده مراجعه کنید که بتوانید با کمک ایشان، ریشه‌یابی دقیق‌تری از اختلافات داشته باشید و به صورت حرفه‌ای به دنبال راه حل‌های عملی بروید.




امیدوارم که پاسخم تونسته باشه کمی به شما کم
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.


0







20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.