سلام
من یه مشکلی دارم که کله زنده گیم رو درگیر کرده
من اریا (اسم مستعار)17از تهرانم
نمیدونم چجوری بگم
من از لحاظ تیپ و ظاهر یکمی از بچه محله هام بهترم و خوشگل ترم
تو شبکه های مجازی یا حتی بیرون از اینجا خیلی از پسرای بزرگتر میان سمتم و بهم خوبی میکنن و بهم نزدیک میشن
من هم متوجه میشم که قصدشون گی هست
اما به قول معروف ادم خاکی ای و خجالتی ای هستم به خاطر محبت هاشون به چت کردن و صحبت کردن باهاشون ادامه میدم بعد یه مدت که پیشنهاد میدن که مثلا بریم یه قلیون باهم بکشیم یا بریم بیرون
منم پسری نیستم که اهل گی و اینا باشم و رد میکنم و اوناهم اصرار و این حرفا خلاصه زندگیم شده سروکله زدن با این پسرا
گاهی وقتا به خودم لعنت میفرستم که اصن چرا از همون اول باهاشون سلام علیک کردم که اینطوری بشه
سرتونو درد نیارم... یه راه راه تروخدا پیش روم بزار که ازین مخمصه دربیام.امروزم مجبورم برم پیش یکی که بهم الان دارم پیش یکی که خیلی هوامو داشته و حدودا بیستو پنج سالشه تروخدا کمکم کن بتونم زندگی ساده خودم ادامه بدم
مرسی
اریا*(اسم مستعار) 17 از اسلامشهر
سال اخر حسابداری(فنی)


جدیدترین سوالات





سوال های تصادفی





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

یه پسره ساده

سلام
من یه مشکلی دارم که کله زنده گیم رو درگیر کرده
من اریا (اسم مستعار)17از تهرانم
نمیدونم چجوری بگم
من از لحاظ تیپ و ظاهر یکمی از بچه محله هام بهترم و خوشگل ترم
تو شبکه های مجازی یا حتی بیرون از اینجا خیلی از پسرای بزرگتر میان سمتم و بهم خوبی میکنن و بهم نزدیک میشن
من هم متوجه میشم که قصدشون گی هست
اما به قول معروف ادم خاکی ای و خجالتی ای هستم به خاطر محبت هاشون به چت کردن و صحبت کردن باهاشون ادامه میدم بعد یه مدت که پیشنهاد میدن که مثلا بریم یه قلیون باهم بکشیم یا بریم بیرون
منم پسری نیستم که اهل گی و اینا باشم و رد میکنم و اوناهم اصرار و این حرفا خلاصه زندگیم شده سروکله زدن با این پسرا
گاهی وقتا به خودم لعنت میفرستم که اصن چرا از همون اول باهاشون سلام علیک کردم که اینطوری بشه
سرتونو درد نیارم... یه راه راه تروخدا پیش روم بزار که ازین مخمصه دربیام.امروزم مجبورم برم پیش یکی که بهم الان دارم پیش یکی که خیلی هوامو داشته و حدودا بیستو پنج سالشه تروخدا کمکم کن بتونم زندگی ساده خودم ادامه بدم
مرسی
اریا*(اسم مستعار) 17 از اسلامشهر
سال اخر حسابداری(فنی)



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
6
30

haybart

با این که من اطلاعات دقیقی ندارم ولی حال من کم و بیش مثل تویه خواستی دوستی کنیم بیا پی وی تلگرام
@hibert85
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام
تنها راهی که به نظرم میرسه همین سفت و محکم نه گفتنه.
هر وقت احساس کردی طرف داره بیش از حد معمول بهت نزدیک میشه باید خیلی مردونه و محکم بگی نه و در جواب سوالات احتمالی بعدی که چرا نه و حالا یه بار بیا و ... فقط و فقط همون نه رو تکرار کن بدون این که لازم باشه توضیحات اضافه ای بدی.
سخته ولی لازمه. این محکم بودنت کم کم خواب و خیال دیگران رو کم و نهایتا صفر می کنه انشاءالله.
توکل به خدا.
فقط اجازه نده از افتادگی و خاکی بودنت احساس شل بودن کنند که فکر کنند با اصرار بیشتر می تونند به هدفشون برسند.
برات دعا می کنم.
موفق باشی
1
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب



یه دختر دبیرستانی بود که مواد میفروخت و یه پسری هم توی اون دبیرستان بود که از دختره خوشش میومد یه روز دختره تو کیفش مواد گذاشته بود و رفت مدرسه یه دفعه مدیر اومد گفت کیفتو ببینم انگار یکی لوش داده بود این دختر فکر کرد که اون پسره لوش داده برای همین با گروهی که کار میکرد رفتن سراغش و توی یه جنگل اونو زدن تا اینکه پسره بیهوش شد بعد انداختنش توی یه راه فاظلاب. روز بعد اون پسره از جنگل میاد بیرون و میره سرکلاس میشینه بعد متوجه میشه که کسی اونو نمیبینه و در واقع یه روحه.
بعد از ناپدید شدنش مادرش دنبالش میگرده توی همون جنگل با یه تعدادی آدم.
اون دختره هم اونجاست ولی به روی خودش نمیاره. پسره بهش میگه باید بگی منو کجا انداختی یه جورایی انگار دختره پسره رو حس میکرده. خلاصه پیداش نمیکنن و دختره عذاب وجدان میگیره و خانواده خوبی هم نداشته مثل اینکه فقط با پدرش و خواهر یا برادر کوچیکترش زندگی میکرده. خلاصه روح پسره میاد خونه خودش اونجا یه پرنده داره که داشته میمرده و روح اون پرنده میاد روی دستش میشینه وقتی پرنده میمیره روحشم غیب میشه و پسره میفهمه که هنوز زنده‌ست. بلآخره دختره میره جایی که بدن اون پسرو انداختن و میبینه که نیست بعد میره پیش رئیسش که مواد میفروخته و ازش میپرسه کجا بردیش و بعد از دعوا دختره تیر میخوره ولی اون مرد بهش میگه انداختتش کنار سَد. خود روح پسره میفهمه و میره اونجا و چون آب سد رو باز کردن شدت آب زیاده و داره با خودش میبرتش دختره به همه میگه پسره کجاست اونا میرن اونجا و پسره رو نجاتش میدن و میبرنش بیمارستان ولی پسره رفته بوده تو کُما. اونجا دختره با اون حالش از مامان پسره اجازه میگیره تا بره پیش پسره و وقتی میره و باهاش حرف میزنه اون بهوش میاد و حالش خوب میشه ولی دختره میمیره.
بعد پسره از خواهر یا برادر کوچیک دختره مراقبت میکنه و میبردش تا بادبادک هوا کنه و فیلم تموم میشه.
من فقط میدونم که دوبلور پسره سعید شیخ زاده بوده.
میشه لطفا اسم فیلم رو بگین و لطفا جواب بدین؟

















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.