سوالات با برچسب ناراحتی

سوال

188

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب

سلام من الان دو ماه دیگه میشم 26 سال..من الان مشکلم اینه که دارم حسرت گذشته و زمانی که 18 سالم بود تا الان رو میخورم که خوب استفاده نکردم و خیلی کارها میتونستم استفاده کنم و الان در موقعیت اجتماعی و شغلی و ... خیلی بالایی میتونستم باشم که استفاده نکردم و یه مهندسی به درد نخور خوندم و همین در صورتی که خیلی کارهای بهتری میتونستم بکنم و الان سه سال تو یه فست فودی بودم و به امید اینکه یه فامیلی بهم قول داده بود برام کاری کنه و تا الانم هیچکاری نکرده و همینطور گذشت و الان از رو اعصاب خوردی از اونجا هم درومدم....البته الان شاید بتونم مثلا برم یه کار فنی یاد بگیرم نهایتش اما وقتی پیش خودم فک میکنم تو اون سال ها چه کارها که نمیتونستم بکنم مثلا زمان کنکور یه سال بیشتر کنکور میدادم و رشته به درد بخورتری میرفتم و زمان دانشگاه یه سابقه کار خوب با بیمه میداشتم و بعدش میرفتم اروپا یا کلا موقعیت خیلی بالاتری میداشتم و کیفیت این چیزا کجا و الان بخوام کاری کنم کجا و چه اینکه الان باید از صفر شروع کنم و برای 30 سالگی ب بعد برنامه ریزی کنم و خیلی احساس ناراحتی و بغض و حسرت بهم بدست میده طوری که شبا خیلی بغض میگیرم و بعضی وقتا گریه بازدید: 2231 از گروه : پوچی در زندگی
سلام من 18سالمه حدودا سه ماه پیش با یه پسری اشناشدم از طریق چت که بعد فهمیدم از فامیلای دورمونه اصلا قثد دوستی باهاش نداشتم ولی نمیدونم چیشد .البته تا حالا به دوستی سالم باهم داشتیم .خانوادش از دوستی ما باخبرن ولی خانواده ی من ن.من میدونم رابطه مون چیز اشتباهی خودش میگه یه سال برام صبر کن تا شرایطم برا اذدواج فراهم شه رسما میام خواستگاری ولی میدونم اگه هم ابنجوری بشه همین دوستیمون مشکلاتی به وجود میاره چون خانواده من دوستی رو قبول ندارن از یه طرفی از وقتی وارد زندگیم شده رندگیم بهم ریخته من دختری بودم که برا لحظه لحظه زندگیم برنامه داشتم هدف داشتم ولی حالا..تا حالا هر کاری کردم ک هبدون دلخوری ناراحتی فانعش کنم تموم کنیم نشده قبول نمیکنه کمکم کنید چجوری راضیش کنم بازدید: 4216 از گروه : عشق
سلام سئوال كه چه عرض كنم مي خوام بگم اين آقايون بلا نصبت اون خوباش چه مرگشونه چي مي خوان . تحصيلاتم فوقه حقوق . چهره تقريبا خوب . خوش لباس و بسيار شيك و هميشه به روز . از محالاته تو خونه ناراحتي را بندازم با شوهرم كنار ميام رو حرفش حرف نميارم هميشه پشتيبان مالي و حامي محبتي او هستم بد اخلاقي نمي كنم . هر چي برا يه زن بشماريد كه برا آقاش انجام بده ميدم ولي شوهرم دوس داره با خانومهاي ديگه صحبت كنه و حتي تفريحات خسته شدم از خودم ادامه زندگي برام سخته ديگه نمي تونم اين تحقير رو تحمل كنم با كسي هم دوست نميشم اين همون خوبش بود كه با هم ازدواج كرديم مخصوصا كه برا بدست آوردنم 1 سال تلاش سختي كرد الان 10 ساله با هم هستيم از محبت هاي دروغينش خسته شدم روحيه ام وقتي مرد كه فهميدم طي پيامكي به دوس دخترش نوشته بود خانوممو دوس دارم ولي عاشقش نيستم و اون بايد اينو بدونه . سرتونو درد نيارم شوهرم منو با اين حرفش كشت . مي خوام بگم اي مرد دردت چيه چي مي خوايي من از اوناش نيستم تو نشدي يكي ديگه من از اوناشام كه تو نشدي . فقط خدا . حالا مي خوايي منو افسرده كني من برا خدا دارم نفس مي كشم فقط آرزو ميكنم موقع مردنم بالا سرم باشي بهت بگم نامرد دلمو بد جور شكستي من انقدر خجالت مي كشم كه حتي نمي تونم بهت بگم مي دونم دوس دختر داري . باشه برو خوش باش ولي تا كي ..... اعتراض نكنيد بگ كه چي ... دله ديگه دستشويي كه نيست ببخشيد .... آبي كه ريخت ديگه جمع نميشه .... اگه هم جمع بشه ...ديگه به زلالي آب اولي نيس قبول كنيد .... مي خواستم بگم يه بدبخت ديگه به بدبختهاي موجود اضافه شد البته نه بدبخت كلي ها بدبخت بي شانس در زندگي متاهلي وگرنه همينطوريشم خيلي شاد و سر حالم و چيزي هم كم ندارم خدا رو شكر و به داشته هام افتخار مي كنم بازدید: 4613 از گروه : روانشناسی زناشویی

سلام من الان دو ماه دیگه میشم 26 سال..من الان مشکلم اینه که دارم حسرت گذشته و زمانی که 18 سالم بود تا الان رو میخورم که خوب استفاده نکردم و خیلی کارها میتونستم استفاده کنم و الان در موقعیت اجتماعی و شغلی و ... خیلی بالایی میتونستم باشم که استفاده نکردم و یه مهندسی به درد نخور خوندم و همین در صورتی که خیلی کارهای بهتری میتونستم بکنم و الان سه سال تو یه فست فودی بودم و به امید اینکه یه فامیلی بهم قول داده بود برام کاری کنه و تا الانم هیچکاری نکرده و همینطور گذشت و الان از رو اعصاب خوردی از اونجا هم درومدم....البته الان شاید بتونم مثلا برم یه کار فنی یاد بگیرم نهایتش اما وقتی پیش خودم فک میکنم تو اون سال ها چه کارها که نمیتونستم بکنم مثلا زمان کنکور یه سال بیشتر کنکور میدادم و رشته به درد بخورتری میرفتم و زمان دانشگاه یه سابقه کار خوب با بیمه میداشتم و بعدش میرفتم اروپا یا کلا موقعیت خیلی بالاتری میداشتم و کیفیت این چیزا کجا و الان بخوام کاری کنم کجا و چه اینکه الان باید از صفر شروع کنم و برای 30 سالگی ب بعد برنامه ریزی کنم و خیلی احساس ناراحتی و بغض و حسرت بهم بدست میده طوری که شبا خیلی بغض میگیرم و بعضی وقتا گریه

بازدید: 2231 از گروه : پوچی در زندگی

سلام من 18سالمه حدودا سه ماه پیش با یه پسری اشناشدم از طریق چت که بعد فهمیدم از فامیلای دورمونه اصلا قثد دوستی باهاش نداشتم ولی نمیدونم چیشد .البته تا حالا به دوستی سالم باهم داشتیم .خانوادش از دوستی ما باخبرن ولی خانواده ی من ن.من میدونم رابطه مون چیز اشتباهی خودش میگه یه سال برام صبر کن تا شرایطم برا اذدواج فراهم شه رسما میام خواستگاری ولی میدونم اگه هم ابنجوری بشه همین دوستیمون مشکلاتی به وجود میاره چون خانواده من دوستی رو قبول ندارن از یه طرفی از وقتی وارد زندگیم شده رندگیم بهم ریخته من دختری بودم که برا لحظه لحظه زندگیم برنامه داشتم هدف داشتم ولی حالا..تا حالا هر کاری کردم ک هبدون دلخوری ناراحتی فانعش کنم تموم کنیم نشده قبول نمیکنه کمکم کنید چجوری راضیش کنم

بازدید: 4216 از گروه : عشق

سلام سئوال كه چه عرض كنم مي خوام بگم اين آقايون بلا نصبت اون خوباش چه مرگشونه چي مي خوان . تحصيلاتم فوقه حقوق . چهره تقريبا خوب . خوش لباس و بسيار شيك و هميشه به روز . از محالاته تو خونه ناراحتي را بندازم با شوهرم كنار ميام رو حرفش حرف نميارم هميشه پشتيبان مالي و حامي محبتي او هستم بد اخلاقي نمي كنم . هر چي برا يه زن بشماريد كه برا آقاش انجام بده ميدم ولي شوهرم دوس داره با خانومهاي ديگه صحبت كنه و حتي تفريحات خسته شدم از خودم ادامه زندگي برام سخته ديگه نمي تونم اين تحقير رو تحمل كنم با كسي هم دوست نميشم اين همون خوبش بود كه با هم ازدواج كرديم مخصوصا كه برا بدست آوردنم 1 سال تلاش سختي كرد الان 10 ساله با هم هستيم از محبت هاي دروغينش خسته شدم روحيه ام وقتي مرد كه فهميدم طي پيامكي به دوس دخترش نوشته بود خانوممو دوس دارم ولي عاشقش نيستم و اون بايد اينو بدونه . سرتونو درد نيارم شوهرم منو با اين حرفش كشت . مي خوام بگم اي مرد دردت چيه چي مي خوايي من از اوناش نيستم تو نشدي يكي ديگه من از اوناشام كه تو نشدي . فقط خدا . حالا مي خوايي منو افسرده كني من برا خدا دارم نفس مي كشم فقط آرزو ميكنم موقع مردنم بالا سرم باشي بهت بگم نامرد دلمو بد جور شكستي من انقدر خجالت مي كشم كه حتي نمي تونم بهت بگم مي دونم دوس دختر داري . باشه برو خوش باش ولي تا كي ..... اعتراض نكنيد بگ كه چي ... دله ديگه دستشويي كه نيست ببخشيد .... آبي كه ريخت ديگه جمع نميشه .... اگه هم جمع بشه ...ديگه به زلالي آب اولي نيس قبول كنيد .... مي خواستم بگم يه بدبخت ديگه به بدبختهاي موجود اضافه شد البته نه بدبخت كلي ها بدبخت بي شانس در زندگي متاهلي وگرنه همينطوريشم خيلي شاد و سر حالم و چيزي هم كم ندارم خدا رو شكر و به داشته هام افتخار مي كنم

بازدید: 4613 از گروه : روانشناسی زناشویی

پربازدید ترین های این برچسب

سلام من دختری 35 ساله هستم با ظاهری زیبا و جذاب..از نظر تحصیلات بالاترین مرتبه (دکتری) و موقعیت اجتماعی را دارم. مدت 6 سال با پسر خاله ام که الان 41ساله است دوست هستم. من بدلیل از دست دادن پدر و مادر رفت و آمدی با خانواده خاله ام نداشتم اما 6 سال قبل بطور اتفاقی پسر خاله ام را در منزل مادر بزرگم دیدم اون ورشکسته شده بود و بسیار از نظر روحی داغون بود.. همون شب اون به من ابراز علاقه کرد و این ابراز کردن همچنان بیشتر میشد طوری که همیشه به من میگفت اگه منو ول کنی من میمیرم.. همیشه بهم التماس میکرد که دوستم داشته باش.. و من اول بخاطر ناراحتی های اون کنارش مونم اما کم کم عاشقش شدم.. از نظر مالی وضع خوبی نداشت و من بدور از چشم همه یعنی خانواده خودم و خودش اون رو حمایت میکردم.. حتی شارژ ایرانسلش رو هم براش میخریدم.. گوشی موبایل و... همه همه با من بود.. سعی میکردم آخر هفته هارو کنار اون و خانوادش باشم و بهشون محبت بی دریغ میکردم.. خودش همیشه میگفت تو دنیا هیچکس مثل تو پیدا نمیشه.. تمام این مدت هر موقع بیرون میرفتیم هزینه ها با من بود.. و منو حتی یک پارک برای تفریح نبرد و علتش را میگفت چون من دست خالیم خجالت میکشم بیام بیرون.. البته ناگفته نماند گاهگاهی برایم هدیه هم میخرید و بهم میگفت اگه پولدار بشم دنیا رو برات میگیرم.. 5 سال به این منوال من همه جوره کنار خودش و خانوادش بودم تا اینکه سال گذشته با کمک یکی از دوستانش دفتر دار یک وکیل شد و کمی پول دار شد.. اما بعد از چند ماه از کارش من متوجه اس ام اسهای عاشقانش شدم.. و بعد فهمیدم با یک زن مطلقه که یک دختر 17 ساله داشت دوست شده بود و نسبت به اون زن بسیار متعصب بود در حالیکه نسبت به من هیچ تعصب و تعهدی نشون نمیداد و میگفت چون دوستت دارم نمیخوام محدودت کنم حتی چند بار به من پیشنهاد داد با دوستاش رابطه برقرار کنم.. و بعد گفت میخواستم امتحانت کنم.. بهش گفتم اگه منو دوست داری با اون زن بهم بزن اما اون میگفت من یک مدت باید با این زن به رابطم ادامه بدم تا یک بهانه پیدا کنم و ازش جدا بشم.. بهم گفت که من عاشق تو هستم و نسبت به اون زن احساسی ندارم التماس میکرد کنارم باش و تنهام نذار تا من با اون رابطمو بهم بزنم میگفت من تو این رابطه گیر کردم.. و من باور کردم.. تا عید امسال که من برای عیدیشون رفته بودم و اون زن زنگ زد و بهش گفت من پایین ساختمون منتظرت هستم و پسر خالم کروات و عطر و ادکلن زد و بسیار تیپ زد و رفت به من گفت دنبالم نیا.. اما من باهاش رفتم پایین ساختمون.. دست پسرخالمو گرفتم و اون به شدت دستم انداخت کنار و گفت دست منو نگیر خوشم نمیاد بعد رفت پیش اون زن.. پیش زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو.. و بهم توهین کرد.. بعد با اون زن خندون سوار پراید زنه شدن و رفتند.. چند ساعت بعد زنه به من زن زد و گفت تو باهاش 6 سال دوست بودی و من 2 ماه.. گفت رفتارش با تو بقدری توهین آمیز بود که به من برخورد.. البته زنه میخواست با این حرفاش ناراحتی منو بیشتر کنه.. بعد از اون روز من باهایش قهر کردم و جواب تلفن و اس هاشو نمی دادم.. خیلی معذرت خواهی کرد و اظهار پشیمونی میکرد میگفت من اون روز کروات زدم که برم با اون زن دعوا کنم و بهم بزنم اما تو نذاشتی... به خانوادش گفته من به حرف اون زن گوش دادم و ازش فاصله گرفتم.. اما من هربار اس ام اس های عاشقانه ایندو را با هم میدیدم داغون میشدم.. در ضمن تو این مدتی که با اون زن دوست شده هر هفته با هم شمال و پارک های مختلف تهران میرن.. و عکسهای خیلی زیبا از اون زن میگیره و میگه چه اشکال داره دوربین همرام بوده ازش عکس گرفتم.. به من میگه تو خودتو با کی مقایسه میکنی جای تو، تو قلب من محفوظه و اون جای تورو نمیگیره.. الان رابطمو باهاش بهم زدم اما خانوادش تلاش میکنن این رابطه درست بشه.. حتی من بهش گفتم اگه به اون زن بهم بزنی می بخشمت اما اون همچنان به این رابطه اصرار میکنه.. الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد.. اما من همچنان عاشقش هستم.. لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. میدونم که دوباره برمیگرده اما آیا واقعا میشه همچین رفتار هایی رو بخشید؟ میتونم منتظرش بمونم تا بهم برگرده؟ راستی اینو بگم از وقتی من ولش کردم مریض شده.. و دکتر گفته نارحتیش عصبیه.. من عاشقانه دوستش دارم اما نمیدونم چیکار کنم.. اگه یک مدت بگذره و اون زن دست از سرش برداره آیا میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟ بازدید: 7955 از گروه : ازدواج
اسم فیلم سینمایی رو میخوام که دختره ناراحتی قلبی داشت و با پسری که عاشق هم میشن یه مدت دوست بودن تا پسر تصادف میکنه میره کما و قلب پسره رو به دختر پیوند میزنن بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی
به نظرتون آدمی که زود شاد می شه و به بهونه اتفاقای کوچیک خوشحال می شه بهتره یا آدمی که سخت خوشحال می شه اما به همون اندازه هم سخت می شه ناراحتش کرد؟ بازدید: 3924 از گروه : سلامت روحی و جسمی

سلام
من دختری 35 ساله هستم با ظاهری زیبا و جذاب..از نظر تحصیلات بالاترین مرتبه (دکتری) و موقعیت اجتماعی را دارم. مدت 6 سال با پسر خاله ام که الان 41ساله است دوست هستم. من بدلیل از دست دادن پدر و مادر رفت و آمدی با خانواده خاله ام نداشتم اما 6 سال قبل بطور اتفاقی پسر خاله ام را در منزل مادر بزرگم دیدم اون ورشکسته شده بود و بسیار از نظر روحی داغون بود.. همون شب اون به من ابراز علاقه کرد و این ابراز کردن همچنان بیشتر میشد طوری که همیشه به من میگفت اگه منو ول کنی من میمیرم.. همیشه بهم التماس میکرد که دوستم داشته باش.. و من اول بخاطر ناراحتی های اون کنارش مونم اما کم کم عاشقش شدم.. از نظر مالی وضع خوبی نداشت و من بدور از چشم همه یعنی خانواده خودم و خودش اون رو حمایت میکردم.. حتی شارژ ایرانسلش رو هم براش میخریدم.. گوشی موبایل و... همه همه با من بود.. سعی میکردم آخر هفته هارو کنار اون و خانوادش باشم و بهشون محبت بی دریغ میکردم.. خودش همیشه میگفت تو دنیا هیچکس مثل تو پیدا نمیشه.. تمام این مدت هر موقع بیرون میرفتیم هزینه ها با من بود.. و منو حتی یک پارک برای تفریح نبرد و علتش را میگفت چون من دست خالیم خجالت میکشم بیام بیرون.. البته ناگفته نماند گاهگاهی برایم هدیه هم میخرید و بهم میگفت اگه پولدار بشم دنیا رو برات میگیرم..
5 سال به این منوال من همه جوره کنار خودش و خانوادش بودم تا اینکه سال گذشته با کمک یکی از دوستانش دفتر دار یک وکیل شد و کمی پول دار شد.. اما بعد از چند ماه از کارش من متوجه اس ام اسهای عاشقانش شدم.. و بعد فهمیدم با یک زن مطلقه که یک دختر 17 ساله داشت دوست شده بود و نسبت به اون زن بسیار متعصب بود در حالیکه نسبت به من هیچ تعصب و تعهدی نشون نمیداد و میگفت چون دوستت دارم نمیخوام محدودت کنم حتی چند بار به من پیشنهاد داد با دوستاش رابطه برقرار کنم.. و بعد گفت میخواستم امتحانت کنم.. بهش گفتم اگه منو دوست داری با اون زن بهم بزن اما اون میگفت من یک مدت باید با این زن به رابطم ادامه بدم تا یک بهانه پیدا کنم و ازش جدا بشم..
بهم گفت که من عاشق تو هستم و نسبت به اون زن احساسی ندارم التماس میکرد کنارم باش و تنهام نذار تا من با اون رابطمو بهم بزنم میگفت من تو این رابطه گیر کردم.. و من باور کردم..
تا عید امسال که من برای عیدیشون رفته بودم و اون زن زنگ زد و بهش گفت من پایین ساختمون منتظرت هستم و پسر خالم کروات و عطر و ادکلن زد و بسیار تیپ زد و رفت به من گفت دنبالم نیا.. اما من باهاش رفتم پایین ساختمون.. دست پسرخالمو گرفتم و اون به شدت دستم انداخت کنار و گفت دست منو نگیر خوشم نمیاد بعد رفت پیش اون زن.. پیش زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو.. و بهم توهین کرد.. بعد با اون زن خندون سوار پراید زنه شدن و رفتند.. چند ساعت بعد زنه به من زن زد و گفت تو باهاش 6 سال دوست بودی و من 2 ماه.. گفت رفتارش با تو بقدری توهین آمیز بود که به من برخورد.. البته زنه میخواست با این حرفاش ناراحتی منو بیشتر کنه.. بعد از اون روز من باهایش قهر کردم و جواب تلفن و اس هاشو نمی دادم.. خیلی معذرت خواهی کرد و اظهار پشیمونی میکرد میگفت من اون روز کروات زدم که برم با اون زن دعوا کنم و بهم بزنم اما تو نذاشتی... به خانوادش گفته من به حرف اون زن گوش دادم و ازش فاصله گرفتم.. اما من هربار اس ام اس های عاشقانه ایندو را با هم میدیدم داغون میشدم.. در ضمن تو این مدتی که با اون زن دوست شده هر هفته با هم شمال و پارک های مختلف تهران میرن.. و عکسهای خیلی زیبا از اون زن میگیره و میگه چه اشکال داره دوربین همرام بوده ازش عکس گرفتم.. به من میگه تو خودتو با کی مقایسه میکنی جای تو، تو قلب من محفوظه و اون جای تورو نمیگیره.. الان رابطمو باهاش بهم زدم اما خانوادش تلاش میکنن این رابطه درست بشه.. حتی من بهش گفتم اگه به اون زن بهم بزنی می بخشمت اما اون همچنان به این رابطه اصرار میکنه..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد.. اما من همچنان عاشقش هستم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. میدونم که دوباره برمیگرده اما آیا واقعا میشه همچین رفتار هایی رو بخشید؟ میتونم منتظرش بمونم تا بهم برگرده؟ راستی اینو بگم از وقتی من ولش کردم مریض شده.. و دکتر گفته نارحتیش عصبیه..
من عاشقانه دوستش دارم اما نمیدونم چیکار کنم.. اگه یک مدت بگذره و اون زن دست از سرش برداره آیا میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟

بازدید: 7955 از گروه : ازدواج

اسم فیلم سینمایی رو میخوام که دختره ناراحتی قلبی داشت و با پسری که عاشق هم میشن یه مدت دوست بودن تا پسر تصادف میکنه میره کما و قلب پسره رو به دختر پیوند میزنن

بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی

به نظرتون آدمی که زود شاد می شه و به بهونه اتفاقای کوچیک خوشحال می شه بهتره یا آدمی که سخت خوشحال می شه اما به همون اندازه هم سخت می شه ناراحتش کرد؟

بازدید: 3924 از گروه : سلامت روحی و جسمی

تبلیغات در سوال و جواب

آخرین جواب ها با این برچسب

پرسشی که مطرح شده بررسی می‌کند که آیا شخصی که دچار بیماری کلیوی است و رژیم آب نوشیدنی خاصی دارد، می‌تواند روزه بگیرد یا خیر. اول از همه، توصیه می‌شود که افراد دارای بیماری‌های مزمن یا حاد پیش از تصمیم‌گیری برای روزه‌داری با پزشک مربوطه مشورت کنند. در مورد بیماری‌های کلیوی، حفظ تعادل آب در بدن بسیار حیاتی است و کم آبی می‌تواند به آسیب بیشتر منجر شود. بسته به شرایط فرد و میزان شدت بیماری، پزشک ممکن است توصیه کند که روزه گرفتن برای فرد مناسب نیست. در صورتی که پزشک اجازه روزه‌داری دهد، فرد باید به میزان تجویز شده آب بنوشد و نباید کمتر یا بیشتر از آن مقدار باشد. همچنین، ممکن است پزشک برنامه‌ریزی خاصی برای تنظیم مصرف داروها و آب در فاصله افطار تا سحر ارائه دهد. در نهایت، فرد بیمار باید به سلامتی خود اولویت دهد و توصیه‌های پزشکی را دقیقاً دنبال کند. اگر روزه‌داری به هر دلیلی برای فرد مضر باشد، ممکن است از روزه گرفتن معاف باشد و می‌تواند به جای آن کفاره یا فدیه پرداخت کند. <b>نکات مهم برای افراد بیمار که می‌خواهند روزه بگیرند:</b> <ul> <li>همیشه قبل از شروع روزه‌داری با پزشک خود مشورت کنید.</li> <li>به توصیه‌های پزشکی و رژیم تجویز شده توسط پزشک پایبند باشید.</li> <li>اگر هنگام روزه‌داری احساس ناراحتی یا درد کردید، سریعاً روزه خود را باز کنید و با پزشک تماس بگیرید.</li> <li>به یاد داشته باشید که سلامتی شما اولویت اصلی است و در صورت نیاز به معافیت از روزه، با ارائه مشاوره دینی این امکان وجود دارد.</li> </ul> <br/><br/> امیدوارم که پاسخم مفید بوده باشه، مواظب خودت باش! - ، ربات باهوش سایت سوال و جواب زمان: 4 فروردین ماه 1403 ساعت: 00:33 از گروه : دین‌های جهان
با تأسف این سخن‌راندن شما افسرده شدید و احساس ناراحتی دارید که اتفاقاً برای بسیاری از افراد در مواقعی مانند این رخ می‌دهد. اولین گام برای پرهیز از افسردگی و ناراحتی، مراجعه به متخصص روانشناسی و صحبت کردن با یک فرد معتبر و اعتماد و تجربه‌یافته است. این کمک کننده است تا افکار منفی را برطرف کنید و به شما کمک می‌کند تا بتوانید با این موقعیت کنار بیایید و از نگاه‌های مثبت برخورد کنید. زمان: 30 بهمن ماه 1402 ساعت: 06:56 از گروه : روانشناسی و روابط
متاسفم که احساس ناراحتی می‌کنید. اگر دوست داشتید در مورد موضوعی خاص صحبت کنیم یا اگر سوالی دارید می‌توانید بپرسید. همیشه اینجاییم تا گوش دهیم و کمک کنیم. امیدوارم مشکل شما زود حل شود. زمان: 28 بهمن ماه 1402 ساعت: 11:38 از گروه : سوالات گوناگون

پرسشی که مطرح شده بررسی می‌کند که آیا شخصی که دچار بیماری کلیوی است و رژیم آب نوشیدنی خاصی دارد، می‌تواند روزه بگیرد یا خیر.

اول از همه، توصیه می‌شود که افراد دارای بیماری‌های مزمن یا حاد پیش از تصمیم‌گیری برای روزه‌داری با پزشک مربوطه مشورت کنند. در مورد بیماری‌های کلیوی، حفظ تعادل آب در بدن بسیار حیاتی است و کم آبی می‌تواند به آسیب بیشتر منجر شود. بسته به شرایط فرد و میزان شدت بیماری، پزشک ممکن است توصیه کند که روزه گرفتن برای فرد مناسب نیست.

در صورتی که پزشک اجازه روزه‌داری دهد، فرد باید به میزان تجویز شده آب بنوشد و نباید کمتر یا بیشتر از آن مقدار باشد. همچنین، ممکن است پزشک برنامه‌ریزی خاصی برای تنظیم مصرف داروها و آب در فاصله افطار تا سحر ارائه دهد.

در نهایت، فرد بیمار باید به سلامتی خود اولویت دهد و توصیه‌های پزشکی را دقیقاً دنبال کند. اگر روزه‌داری به هر دلیلی برای فرد مضر باشد، ممکن است از روزه گرفتن معاف باشد و می‌تواند به جای آن کفاره یا فدیه پرداخت کند.

<b>نکات مهم برای افراد بیمار که می‌خواهند روزه بگیرند:</b>
<ul>
<li>همیشه قبل از شروع روزه‌داری با پزشک خود مشورت کنید.</li>
<li>به توصیه‌های پزشکی و رژیم تجویز شده توسط پزشک پایبند باشید.</li>
<li>اگر هنگام روزه‌داری احساس ناراحتی یا درد کردید، سریعاً روزه خود را باز کنید و با پزشک تماس بگیرید.</li>
<li>به یاد داشته باشید که سلامتی شما اولویت اصلی است و در صورت نیاز به معافیت از روزه، با ارائه مشاوره دینی این امکان وجود دارد.</li>
</ul>

<br/><br/>
امیدوارم که پاسخم مفید بوده باشه، مواظب خودت باش!
-

، ربات باهوش سایت سوال و جواب

زمان: 4 فروردین ماه 1403 ساعت: 00:33 از گروه : دین‌های جهان

با تأسف این سخن‌راندن شما افسرده شدید و احساس ناراحتی دارید که اتفاقاً برای بسیاری از افراد در مواقعی مانند این رخ می‌دهد. اولین گام برای پرهیز از افسردگی و ناراحتی، مراجعه به متخصص روانشناسی و صحبت کردن با یک فرد معتبر و اعتماد و تجربه‌یافته است. این کمک کننده است تا افکار منفی را برطرف کنید و به شما کمک می‌کند تا بتوانید با این موقعیت کنار بیایید و از نگاه‌های مثبت برخورد کنید.

زمان: 30 بهمن ماه 1402 ساعت: 06:56 از گروه : روانشناسی و روابط

متاسفم که احساس ناراحتی می‌کنید. اگر دوست داشتید در مورد موضوعی خاص صحبت کنیم یا اگر سوالی دارید می‌توانید بپرسید. همیشه اینجاییم تا گوش دهیم و کمک کنیم. امیدوارم مشکل شما زود حل شود.

زمان: 28 بهمن ماه 1402 ساعت: 11:38 از گروه : سوالات گوناگون

سوال و جواب ها با برچسب ناراحتی

اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم

بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون

خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم

بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

ازمون ریاضی دادم و اصلا ازش راضی نیستم و خیلی ناراحتم در حدی که می خوام گریه کنم چی کار کنم

بازدید: 135 از گروه : تحصیلات

پسره دختره رو گول میزنه و دختره عاشقش میشه پسره دخترو میدوزده و به یک خاله تحویل میده

بازدید: 108 از گروه : اجتماعی

بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی

اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلم سینمایی رو میخوام که دختره ناراحتی قلبی داشت و با پسری که عاشق هم میشن یه مدت دوست بودن تا پسر تصادف میکنه میره کما و قلب پسره رو به دختر پیوند میزنن بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی
ازمون ریاضی دادم و اصلا ازش راضی نیستم و خیلی ناراحتم در حدی که می خوام گریه کنم چی کار کنم بازدید: 135 از گروه : تحصیلات
پسره دختره رو گول میزنه و دختره عاشقش میشه پسره دخترو میدوزده و به یک خاله تحویل میده بازدید: 108 از گروه : اجتماعی
خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم

بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی

ازمون ریاضی دادم و اصلا ازش راضی نیستم و خیلی ناراحتم در حدی که می خوام گریه کنم چی کار کنم

بازدید: 135 از گروه : تحصیلات

پسره دختره رو گول میزنه و دختره عاشقش میشه پسره دخترو میدوزده و به یک خاله تحویل میده

بازدید: 108 از گروه : اجتماعی

خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم

بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی

سلام
چند روزی هست که جنسیت فرزندم رو مطلع شدم
من قبلا خیلی دوست داشتم پسر دار شم دلایلی هم داشتم
چون برادر نداشتم و همیشه میدیم که مادرم بابت این ناراحت هست و خانواده پدری همیشه این موضوع را بیان میکردن
حتی پدر بزرگم هم با اینکه ما نوه پسر بودیم به پسر عمه هایم بیشتر توجه داشت
از طرفی جاری خودم پسر داره و از این بابت همیشه من احساس کمبود دارم
درست است فرزند اولم هست اما حس خوبی ندارم
از دیروز که فهمیدم خیلی پریشانم که دختر دار شدم
از دخترم خجالت میکشم که چنین حسی نسبت بهش دارم
اما واقعا دست خودم نیست
دارم دیونه میشم
احساساتم و نمی تونم کنترل کنم
همش به خودم میگم دختر برکته کلی حدیث پیدا کردم و خوندم اما دلم آروم نمیشه همش میگم خداکنه اشتباه شده باشه
تورو خدا کمکم کنید افسردگیه دوران بارداری نیاد سراغم

بازدید: 3355 از گروه : مشاوره خانواده

خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم

بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

سلام کارشناس محترم توروخدا منو راهنمایی کنید من سردرگم موندم ،من 7 ماهه با یه آقا آشنا شدم که قبلا یک بار ازدواج کرده واز همسرش جدا شده و ادعا میکنه خیلی منو دوست داره اوایل همدیگه رو بیشتر میدیدیم وتماس تلفنیمون بیشتر بود اما متاسفانه یه ایرادی که داره اینه که در مواقعی که از بعضی از رفتاراش انتقاد میکنم با وجود اینکه حق با منه میره تولاک خودش و ارتباطش رو با من کمتر میکنه و وقتی ازش علت رو میپرسم میگه از اینکه عذابت میدم داغون میشم ، جدیدا هم رابطش باهام کمتر شده مندوسش دارم چون خیلی پسر با محبتی اما احساس میکنم افسردگی داره ،من چه کار کنم که رابطمون بهتر از پیش بشه

بازدید: 3856 از گروه : اداب معاشرت

اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم

بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون

سلام
من یه مدتی هست که دچار بی هدفی و بی انگیزگی شدم و هیچی خوشحالم نمیکنه نه مسافرت نه عروسی برادرم و هیچ چیز دیگه یه سری هدف درسی و غیره دارم که چون طولانی مدته اونا هم خوشحالم نمیکنه خیلی خیلی اذیتم می کنه خواهشا یه راه حل بهم بگید
ممنون

بازدید: 3609 از گروه : سلامت روحی و جسمی

بازدید: 3924 از گروه : سلامت روحی و جسمی

سلام من دختری 35 ساله هستم با ظاهری زیبا و جذاب..از نظر تحصیلات بالاترین مرتبه (دکتری) و موقعیت اجتماعی را دارم. مدت 6 سال با پسر خاله ام که الان 41ساله است دوست هستم. من بدلیل از دست دادن پدر و مادر رفت و آمدی با خانواده خاله ام نداشتم اما 6 سال قبل بطور اتفاقی پسر خاله ام را در منزل مادر بزرگم دیدم اون ورشکسته شده بود و بسیار از نظر روحی داغون بود.. همون شب اون به من ابراز علاقه کرد و این ابراز کردن همچنان بیشتر میشد طوری که همیشه به من میگفت اگه منو ول کنی من میمیرم.. همیشه بهم التماس میکرد که دوستم داشته باش.. و من اول بخاطر ناراحتی های اون کنارش مونم اما کم کم عاشقش شدم.. از نظر مالی وضع خوبی نداشت و من بدور از چشم همه یعنی خانواده خودم و خودش اون رو حمایت میکردم.. حتی شارژ ایرانسلش رو هم براش میخریدم.. گوشی موبایل و... همه همه با من بود.. سعی میکردم آخر هفته هارو کنار اون و خانوادش باشم و بهشون محبت بی دریغ میکردم.. خودش همیشه میگفت تو دنیا هیچکس مثل تو پیدا نمیشه.. تمام این مدت هر موقع بیرون میرفتیم هزینه ها با من بود.. و منو حتی یک پارک برای تفریح نبرد و علتش را میگفت چون من دست خالیم خجالت میکشم بیام بیرون.. البته ناگفته نماند گاهگاهی برایم هدیه هم میخرید و بهم میگفت اگه پولدار بشم دنیا رو برات میگیرم.. 5 سال به این منوال من همه جوره کنار خودش و خانوادش بودم تا اینکه سال گذشته با کمک یکی از دوستانش دفتر دار یک وکیل شد و کمی پول دار شد.. اما بعد از چند ماه از کارش من متوجه اس ام اسهای عاشقانش شدم.. و بعد فهمیدم با یک زن مطلقه که یک دختر 17 ساله داشت دوست شده بود و نسبت به اون زن بسیار متعصب بود در حالیکه نسبت به من هیچ تعصب و تعهدی نشون نمیداد و میگفت چون دوستت دارم نمیخوام محدودت کنم حتی چند بار به من پیشنهاد داد با دوستاش رابطه برقرار کنم.. و بعد گفت میخواستم امتحانت کنم.. بهش گفتم اگه منو دوست داری با اون زن بهم بزن اما اون میگفت من یک مدت باید با این زن به رابطم ادامه بدم تا یک بهانه پیدا کنم و ازش جدا بشم.. بهم گفت که من عاشق تو هستم و نسبت به اون زن احساسی ندارم التماس میکرد کنارم باش و تنهام نذار تا من با اون رابطمو بهم بزنم میگفت من تو این رابطه گیر کردم.. و من باور کردم.. تا عید امسال که من برای عیدیشون رفته بودم و اون زن زنگ زد و بهش گفت من پایین ساختمون منتظرت هستم و پسر خالم کروات و عطر و ادکلن زد و بسیار تیپ زد و رفت به من گفت دنبالم نیا.. اما من باهاش رفتم پایین ساختمون.. دست پسرخالمو گرفتم و اون به شدت دستم انداخت کنار و گفت دست منو نگیر خوشم نمیاد بعد رفت پیش اون زن.. پیش زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو.. و بهم توهین کرد.. بعد با اون زن خندون سوار پراید زنه شدن و رفتند.. چند ساعت بعد زنه به من زن زد و گفت تو باهاش 6 سال دوست بودی و من 2 ماه.. گفت رفتارش با تو بقدری توهین آمیز بود که به من برخورد.. البته زنه میخواست با این حرفاش ناراحتی منو بیشتر کنه.. بعد از اون روز من باهایش قهر کردم و جواب تلفن و اس هاشو نمی دادم.. خیلی معذرت خواهی کرد و اظهار پشیمونی میکرد میگفت من اون روز کروات زدم که برم با اون زن دعوا کنم و بهم بزنم اما تو نذاشتی... به خانوادش گفته من به حرف اون زن گوش دادم و ازش فاصله گرفتم.. اما من هربار اس ام اس های عاشقانه ایندو را با هم میدیدم داغون میشدم.. در ضمن تو این مدتی که با اون زن دوست شده هر هفته با هم شمال و پارک های مختلف تهران میرن.. و عکسهای خیلی زیبا از اون زن میگیره و میگه چه اشکال داره دوربین همرام بوده ازش عکس گرفتم.. به من میگه تو خودتو با کی مقایسه میکنی جای تو، تو قلب من محفوظه و اون جای تورو نمیگیره.. الان رابطمو باهاش بهم زدم اما خانوادش تلاش میکنن این رابطه درست بشه.. حتی من بهش گفتم اگه به اون زن بهم بزنی می بخشمت اما اون همچنان به این رابطه اصرار میکنه.. الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد.. اما من همچنان عاشقش هستم.. لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. میدونم که دوباره برمیگرده اما آیا واقعا میشه همچین رفتار هایی رو بخشید؟ میتونم منتظرش بمونم تا بهم برگرده؟ راستی اینو بگم از وقتی من ولش کردم مریض شده.. و دکتر گفته نارحتیش عصبیه.. من عاشقانه دوستش دارم اما نمیدونم چیکار کنم.. اگه یک مدت بگذره و اون زن دست از سرش برداره آیا میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟ بازدید: 7955 از گروه : ازدواج
اسم فیلم سینمایی رو میخوام که دختره ناراحتی قلبی داشت و با پسری که عاشق هم میشن یه مدت دوست بودن تا پسر تصادف میکنه میره کما و قلب پسره رو به دختر پیوند میزنن بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی
به نظرتون آدمی که زود شاد می شه و به بهونه اتفاقای کوچیک خوشحال می شه بهتره یا آدمی که سخت خوشحال می شه اما به همون اندازه هم سخت می شه ناراحتش کرد؟ بازدید: 3924 از گروه : سلامت روحی و جسمی
سلام کارشناس محترم توروخدا منو راهنمایی کنید من سردرگم موندم ،من 7 ماهه با یه آقا آشنا شدم که قبلا یک بار ازدواج کرده واز همسرش جدا شده و ادعا میکنه خیلی منو دوست داره اوایل همدیگه رو بیشتر میدیدیم وتماس تلفنیمون بیشتر بود اما متاسفانه یه ایرادی که داره اینه که در مواقعی که از بعضی از رفتاراش انتقاد میکنم با وجود اینکه حق با منه میره تولاک خودش و ارتباطش رو با من کمتر میکنه و وقتی ازش علت رو میپرسم میگه از اینکه عذابت میدم داغون میشم ، جدیدا هم رابطش باهام کمتر شده مندوسش دارم چون خیلی پسر با محبتی اما احساس میکنم افسردگی داره ،من چه کار کنم که رابطمون بهتر از پیش بشه بازدید: 3856 از گروه : اداب معاشرت
من معتاد به سيگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مى‏کنم که تندخو نباشم نمى‏توانم و همين باعث ناراحتى زياد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعيت دشوارم رنج مى‏برم، تکليف من چيست؟ بازدید: 3712 از گروه : نماز و روزه
سلام من یه مدتی هست که دچار بی هدفی و بی انگیزگی شدم و هیچی خوشحالم نمیکنه نه مسافرت نه عروسی برادرم و هیچ چیز دیگه یه سری هدف درسی و غیره دارم که چون طولانی مدته اونا هم خوشحالم نمیکنه خیلی خیلی اذیتم می کنه خواهشا یه راه حل بهم بگید ممنون بازدید: 3609 از گروه : سلامت روحی و جسمی
سلام چند روزی هست که جنسیت فرزندم رو مطلع شدم من قبلا خیلی دوست داشتم پسر دار شم دلایلی هم داشتم چون برادر نداشتم و همیشه میدیم که مادرم بابت این ناراحت هست و خانواده پدری همیشه این موضوع را بیان میکردن حتی پدر بزرگم هم با اینکه ما نوه پسر بودیم به پسر عمه هایم بیشتر توجه داشت از طرفی جاری خودم پسر داره و از این بابت همیشه من احساس کمبود دارم درست است فرزند اولم هست اما حس خوبی ندارم از دیروز که فهمیدم خیلی پریشانم که دختر دار شدم از دخترم خجالت میکشم که چنین حسی نسبت بهش دارم اما واقعا دست خودم نیست دارم دیونه میشم احساساتم و نمی تونم کنترل کنم همش به خودم میگم دختر برکته کلی حدیث پیدا کردم و خوندم اما دلم آروم نمیشه همش میگم خداکنه اشتباه شده باشه تورو خدا کمکم کنید افسردگیه دوران بارداری نیاد سراغم بازدید: 3355 از گروه : مشاوره خانواده
سلام من ی دختر 29 سالم. مشکلات زیادی مثل مشکلات خونوادگی,برشکستگی، فوت پدرم و به هم خوردن ارتباطات فامیلیو شکستای عشقیو اینا رو پشت سر گذاشتم.تقریبا تا همین یک سال پیش روحیه بهتری تو تحمل این مشکلات داشتم اما ازاونجایی که هنوزم با یکسری از این مشکلا درگیرم یک ساله که خیلی روحیمو باختم خیلی بی انگیزه و بی حوصلم.سعی کردم برای خودم هدفایی مث شرکت کردن تو آزمون نظام مهندسی تعریف کنم تا بتونم موفق شمو روحیه بگیرم اما هربار با قبول نشدن بیشتر ضربه خوردم و اونم الان برام به ی شکل دیگه نا امیدی درومده.جنبه منفیه مسائلو بیشتر میبینم و بعضی وقتا بخاطر ی حرف یا مسئله کوچیک تا چندروز ذهنم درگیره و خودخوری میکنم. احساس میکنم به جای پیشرفت توی زندگیم پسرفت کردم و الانم به جلو حرکت کردن خیلی برام سخته.تمرکز ندارمو دائم ذهنم تو گذشته ها میچرخه و همیشه ام مسائلی که ناراحتم میکنه میاد جلو نظرم و بعد دائم بهش فک میکنم بعضی از این مسائلو تا همین یک سال پیش که بهش فک میکردم انقد برام بزرگو ناراحت کننده نبود اما همونا الان خیلی ناراحتم میکنن.قبلنا میل جنسیه زیادی داشتم اما الان اصلا علاقه ای ندارم حتی در حین رابطه ام این فکرا میاد توذهنم و نمیتونم لذت ببرم.گاهی وقتا نصفه شب از خواب بیدار میشم و انقد فکرای منفی میاد تو ذهنم که کلا اون شبو بی خواب میشم. ترس و نگرانی و استرس در مورد آینده دارم.لطفا راهنماییم کنین و بگین چیکار باید بکنم.مرسی بازدید: 2580 از گروه : بی حوصلگی
پسری ۲۲ ساله هستم که چند وقتی هست با کمترین بی توجهی اطرافیانم ناراحت میشم از دستشون و قبلا کمتر بود ولی جدیدا خیلی شدت گرفته...چیکار بکنم من؟ حس میکنم خیلی خیلی ضعیف شدم و از خودم عصبانی میشم به دلیل همین احساسم و اینکه وقتی بهم توجه نمیکنن چرا من بهشون توجه میکنم.مثلا دیشب از اینکه داداشم از خواهر دعوت کرد که برن بیرون شب رو ولی به من نگفت کلی از دستشون ناراحت شدم.خواهشا راهنماییم کنید.😞😞 بازدید: 2432 از گروه : عصبانیت
سلام وقت بخیر. الان که اینو مینویسم واقعا به ستوه اومدم . من 21 سالمه و برادرم یکسال ازم بزرگتره . رابطه و وابستگی زیادی نداریم و درکل خانواده معمولی ای هستیمو خیلی عاشقانه نیست روابطمون. این برادر بنده مدتهاست که هر لحظه تو خونه منو اوسکول و اینجور القاب( معذرت میخوام) صدا میزنه و بیخود و بیجهت . باعث شده اعتماد ب نفسم خیلی کم شه . میخوام ببینم چجوری میشه به چنین حرفای ادما توجه نکرد و باید چیکار کنم تا برام هم نباشه و ناراحت نشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بازدید: 2220 از گروه : اعتماد به نفس
ازمون ریاضی دادم و اصلا ازش راضی نیستم و خیلی ناراحتم در حدی که می خوام گریه کنم چی کار کنم بازدید: 135 از گروه : تحصیلات
پسره دختره رو گول میزنه و دختره عاشقش میشه پسره دخترو میدوزده و به یک خاله تحویل میده بازدید: 108 از گروه : اجتماعی
اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون
خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

بازدید: 7955 از گروه : ازدواج

بازدید: 6542 از گروه : فیلم های سینمایی

بازدید: 3924 از گروه : سلامت روحی و جسمی

بازدید: 3856 از گروه : اداب معاشرت

من معتاد به سيگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مى‏کنم که تندخو نباشم نمى‏توانم و همين باعث ناراحتى زياد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعيت دشوارم رنج مى‏برم، تکليف من چيست؟

بازدید: 3712 از گروه : نماز و روزه

بازدید: 3609 از گروه : سلامت روحی و جسمی

بازدید: 3355 از گروه : مشاوره خانواده

سلام من ی دختر 29 سالم. مشکلات زیادی مثل مشکلات خونوادگی,برشکستگی، فوت پدرم و به هم خوردن ارتباطات فامیلیو شکستای عشقیو اینا رو پشت سر گذاشتم.تقریبا تا همین یک سال پیش روحیه بهتری تو تحمل این مشکلات داشتم اما ازاونجایی که هنوزم با یکسری از این مشکلا درگیرم یک ساله که خیلی روحیمو باختم خیلی بی انگیزه و بی حوصلم.سعی کردم برای خودم هدفایی مث شرکت کردن تو آزمون نظام مهندسی تعریف کنم تا بتونم موفق شمو روحیه بگیرم اما هربار با قبول نشدن بیشتر ضربه خوردم و اونم الان برام به ی شکل دیگه نا امیدی درومده.جنبه منفیه مسائلو بیشتر میبینم و بعضی وقتا بخاطر ی حرف یا مسئله کوچیک تا چندروز ذهنم درگیره و خودخوری میکنم. احساس میکنم به جای پیشرفت توی زندگیم پسرفت کردم و الانم به جلو حرکت کردن خیلی برام سخته.تمرکز ندارمو دائم ذهنم تو گذشته ها میچرخه و همیشه ام مسائلی که ناراحتم میکنه میاد جلو نظرم و بعد دائم بهش فک میکنم بعضی از این مسائلو تا همین یک سال پیش که بهش فک میکردم انقد برام بزرگو ناراحت کننده نبود اما همونا الان خیلی ناراحتم میکنن.قبلنا میل جنسیه زیادی داشتم اما الان اصلا علاقه ای ندارم حتی در حین رابطه ام این فکرا میاد توذهنم و نمیتونم لذت ببرم.گاهی وقتا نصفه شب از خواب بیدار میشم و انقد فکرای منفی میاد تو ذهنم که کلا اون شبو بی خواب میشم. ترس و نگرانی و استرس در مورد آینده دارم.لطفا راهنماییم کنین و بگین چیکار باید بکنم.مرسی

بازدید: 2580 از گروه : بی حوصلگی

پسری ۲۲ ساله هستم که چند وقتی هست با کمترین بی توجهی اطرافیانم ناراحت میشم از دستشون و قبلا کمتر بود ولی جدیدا خیلی شدت گرفته...چیکار بکنم من؟ حس میکنم خیلی خیلی ضعیف شدم و از خودم عصبانی میشم به دلیل همین احساسم و اینکه وقتی بهم توجه نمیکنن چرا من بهشون توجه میکنم.مثلا دیشب از اینکه داداشم از خواهر دعوت کرد که برن بیرون شب رو ولی به من نگفت کلی از دستشون ناراحت شدم.خواهشا راهنماییم کنید.😞😞

بازدید: 2432 از گروه : عصبانیت

سلام وقت بخیر. الان که اینو مینویسم واقعا به ستوه اومدم . من 21 سالمه و برادرم یکسال ازم بزرگتره . رابطه و وابستگی زیادی نداریم و درکل خانواده معمولی ای هستیمو خیلی عاشقانه نیست روابطمون. این برادر بنده مدتهاست که هر لحظه تو خونه منو اوسکول و اینجور القاب( معذرت میخوام) صدا میزنه و بیخود و بیجهت . باعث شده اعتماد ب نفسم خیلی کم شه . میخوام ببینم چجوری میشه به چنین حرفای ادما توجه نکرد و باید چیکار کنم تا برام هم نباشه و ناراحت نشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بازدید: 2220 از گروه : اعتماد به نفس

ازمون ریاضی دادم و اصلا ازش راضی نیستم و خیلی ناراحتم در حدی که می خوام گریه کنم چی کار کنم

بازدید: 135 از گروه : تحصیلات

پسره دختره رو گول میزنه و دختره عاشقش میشه پسره دخترو میدوزده و به یک خاله تحویل میده

بازدید: 108 از گروه : اجتماعی

اگه کسی بهم پیشنهاد خیلی بدی داد چیکار کنم

بازدید: 102 از گروه : سوالات گوناگون

خانواده داره منو مجبور میکنه که میگن تو باید با این پسر عروسی کنی ولی من اون پسرو دوست ندارم

بازدید: 83 از گروه : سوالات گوناگون

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

سلام میخواستم به طور خلاصه جریان های سیاسی فعال و معروف ایران و احزاب اون هارو بشناسم. لطفا پاسخ بدید بازدید: 3864 از گروه : گرایشات سیاسی
بهترین راه برای بیهوشی چه است؟ بازدید: 89 از گروه : پزشکی - سلامتی
این تنها اکانت منه و من براش ۵ سال زحمت کشیدم تورو خدا از تعلیق درش بیارین خواهش میکنم بازدید: 76 از گروه : سوالات گوناگون
فیسبوک من به مشکل خورده چکار کنم بازدید: 2458 از گروه : سوالات متداول در مورد فیس بوک
اسم فیلمی که شوهرش استادشه وبهش نمره کم میدهد بازدید: 48 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم عاشقانه دختری که عاشق خواننده معروف میشه که توی فیلم با دوچرخه خودش تصادف میکنه با اتوبوس اون پسر خواننده بعدش هی عشوه میاد براش تا اونم عاشق دختره میشه .آخر فیلمم با پسره آهنگ میخونن بازدید: 157 از گروه : هنر و فرهنگ
فیلمی که به دنبال آن هستید 'ایم' نام دارد و داستان یک مرد به نام عامل است که سه بار ازدواج کرده و زن سوم او یک خانم چینی به نام لیلا است، مهمترین بازیگر این فیلم محسن تنابنده است. بازدید: 57 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
معرفی دستیار هوشمند جویا بازدید: 266 از گروه : مربوط به سایت سوال و جواب
فیلم قدیمی قبل از انقلاب که چهار تا رفیقن بعد بزرگ میشن یکیشون خلافکار میشه خلافکاره ایرج قادریه بازدید: 43 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
امکان داره خود ارضایی باعث پاره شدن پرده بشه بازدید: 17 از گروه : پزشکی - سلامتی
فیلم در مورد معلم شیمی است که مواد درست می کنه بازدید: 99 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلم کره ای رو میخوام که داستانش اینه:مَرده برمیگرده به جوونیش میره به مدرسه پسرش و میفهمه قلدرا پسرش رو اذیت میکنن بازدید: 43 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلمی که در هواپیما یک ماده ژله ای سبز وجود دارد که مورچه و یک خانم را میکشد بازدید: 101 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
چی کار کنم که زنگ خور گوشیم زیاد بشه ؟ بازدید: 2316 از گروه : جوانان و ارتباطات
فیلم هندی که مادره میمیره و به کوچیکش رو میزارن بیرون سگ بچه رو می‌بره خونه وبدنش پماد میزنه و آخر فیلم روح مادر میاد و با دشمنان مبارزه میکنه بازدید: 65 از گروه : هنر و فرهنگ

سلام
میخواستم به طور خلاصه جریان های سیاسی فعال و معروف ایران و احزاب اون هارو بشناسم.
لطفا پاسخ بدید

بازدید: 3864 از گروه : گرایشات سیاسی

بهترین راه برای بیهوشی چه است؟

بازدید: 89 از گروه : پزشکی - سلامتی

این تنها اکانت منه و من براش ۵ سال زحمت کشیدم تورو خدا از تعلیق درش بیارین خواهش میکنم

بازدید: 76 از گروه : سوالات گوناگون

فیسبوک من به مشکل خورده چکار کنم

بازدید: 2458 از گروه : سوالات متداول در مورد فیس بوک

اسم فیلمی که شوهرش استادشه وبهش نمره کم میدهد

بازدید: 48 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

فیلم عاشقانه دختری که عاشق خواننده معروف میشه که توی فیلم با دوچرخه خودش تصادف میکنه با اتوبوس اون پسر خواننده بعدش هی عشوه میاد براش تا اونم عاشق دختره میشه .آخر فیلمم با پسره آهنگ میخونن

بازدید: 157 از گروه : هنر و فرهنگ