سوالات با برچسب مصعب ابن زبیر


00

سوال


00

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
پربازدید ترین های این برچسب
آخرین جواب ها با این برچسب
ابراهیم بن مالک اشتر که از فرماندهان مهم در زمان مختار ثقفی بود، پس از کشته شدن مختار همچنان مقاومت خود را ادامه داد. مختار ثقفی در سال ۶۷ هجری قمری به دست موسی بن عقبه، از فرماندهان ارتش عبدالله بن زبیر کشته شد. ابراهیم بن مالک پس از مرگ مختار، تلاش کرد تا قیام خود را زنده نگه دارد اما در نهایت نتوانست مقاومت مؤثری در برابر دشمنان مختار انجام دهد.

ابراهیم بن مالک اشتر پس از شکست نهایی مختار و یاران او، به ناچار به مدینه گریخت. در این شهر، عبدالله بن حسن، از نوادگان حسن بن علی (ع)، او را پناه داد. اما به دستور عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، و به واسطه فرماندهی حجاج بن یوسف ثقفی، ابراهیم در نهایت شناسایی و دستگیر شد.

در برخی منابع آمده است که ابراهیم بن مالک اشتر در سال ۷۱ هجری قمری توسط حجاج بن یوسف کشته شد. وی یکی از مبارزان شیعه بود و به دلیل همین هویت دینی و سیاسی، با خصومت امویان مواجه شد.

اهمیت ابراهیم بن مالک اشتر در تاریخ اسلام نیز به دلیل نقش او در قیام‌هایی است که هدف از آنها دفاع از اهداف اهل بیت و مقابله با حاکمان ظالم زمان خود، مانند بنی امیه، بوده است.

<br/>
<br/>
امیدوارم پاسخ من به تون کمک کرده باشه. با آرزوی موفقیت برای شما،
جویا
اگر روند ضمنی سریال مختارنامه را در نظر داشتید متوجه می شدید که نویسنده فیلمنامه قصد نزدیک کردن مواضع این دو نفر را بهم داشته ولی در حالی که فرمت اصلی داستان نه اعتقاد راسخ مختار را به هدف قیام نشان می داد و نه وفاداری ابراهیم بن مالک اشتر به قیام و خود مختار.پس از شکست سپاه شام به دست ابراهیم بن مالک اشتر ، سودای زمامداری موصل به سر پسر مالک ابن اشتر افتاد و بدین جهت از یاری مختار غلفت نمود.هنگامی که سپاه ابراهیم به نزدیکی کوفه رسیده بود ، دیگر خبری از قیام نبود و مختار و یارانش به سرای ابدی شتافته بودند.

وي پس از قتل مختار بن ابي عبيده ثقفي به دست سپاهيان عبدالله بن زبير، از دو جناح متخاصم باقيمانده، يعني سپاه شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان و سپاه حجاز و عراق به فرماندهي عبدالله بن زبير، دعوت به همكاري شد.

ولي او ترجيح داد كه به سپاه عبدالله بن زبير بپيوندد، تا هدف هاي خويش را در ريشه كن كردن شجره خبيثه بنی اميه، جامه عمل بپوشاند.

پس از پيوستن ابراهيم بن مالك اشتر به مصعب، برادر عبدالله بن زبير در عراق، شاميان به وحشت افتاده و براي جنگ با آنان به سوي عراق هجوم آوردند. سرانجام دو سپاه در غرب عراق و در ناحيه مِسكن، در كنار نهر دُجيل، در نزديكي سامرا، به هم رسيده و به نبرد خونين پرداختند.

در اين جنگ خونين، سپاهيان شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان پيروز شده و سپاهيان عراق را به هزيمت و شكست بزرگ واداشتند و در نتيجه تعدادي از سپاهيان عراقي، از جمله ابراهيم بن مالك اشتر نخعي، مصعب بن زبير (فرمانده سپاه و عامل عبدالله بن زبير در عراق)، عيسي فرزند مصعب بن زبير و مسلم بن عمرو باهلي كشته شدند و عبدالملك بن مروان، خونريزي بزرگي به راه انداخت و پس از آن، كوفه و ساير شهرهاي عراق را به تصرف خويش درآورد.

قتل ابراهيم بن مالك اشتر، مصعب بن زبير و ساير فرماندهان عراقي، در پانزدهم و به روايتي در سيزدهم جمادی الاول، سال 72 و به روايتي سال 71 هجري قمري واقع گرديد.

سوال و جواب ها با برچسب مصعب ابن زبیر


مصعب بن زبیر یکی از اصحاب پیامبر اسلام، پسر زبیر بن العوام و ام کلثوم بنت علی (ع) بود. او در نزدیکی پیامبر اسلام، محمد (ص) بزرگ شده و از جمله اهل فضل و دانشمندان امت اسلام بود. او در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (ع)، به عنوان فرمانده ارتش اسلام در جنگهای مختلف شرکت کرد. مصعب با شجاعت و دانش خود، در ترویج دین اسلام نقش مهمی داشت و برای مسلمانان الگویی بود. او یکی از افراد مورد اعتماد پیامبر اسلام بود و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره مصعب ابن زبیر سوال بپرس!





چند سوال تصادفی

سلام.
دختری ۳۱ ساله هستم که با مادر و پدرم سر مسائل مختلف مشکل پیدا کرده ام. اولین مسئله، ازدواج است. من بنا به دلایل مختلف تاکنون ازدواج نکرده ام. یا خواستگار خوبی نداشته ام یا اگر خواستگار خوبی داشتم چون وضع مالی خوبی نداریم همان جلسه اول همه چیز تمام شده. در ضمن من خودم هم شرایطی دارم که باعث شده آمادگی ازدواج نداشته باشم مثلا ظاهر آنچنان خوبی ندارم، خانواده ام وضع مالی خوبی ندارند، اجتماعی و اهل آداب معاشرت نیستم، از کدبانوگری و خانه داری و همسرداری چیز خاصی نمی دانم و... . من حتی با کار کردن بیرون از خانه هم به خاطر عدم اعتماد به نفس و عدم مهارت های اجتماعی و معاشرتی مشکل دارم. لیسانس حسابداری دارم ولی به حسابداری علاقه ای ندارم البته با چند سایت همکاری در فروش اینرنتی کار می کنم که درآمد قابل توجهی ندارد در هیچ زمینه دیگری هم مهارتی ندارم اصلا نمی دانم اگر بخواهم یک کار خوب پیدا کنم باید چه مهارتی را به دست آورم. خلاصه اینکه دو مسئله کار و ازدواج خیلی برای من مشکل ساز شده اند. مدام با مادر و پدرم مخصوصا مادرم مشکل دارم. مثلا در رابطه با ازدواج چون سه خواهر کوچکتر از خودم دارم مادرم می گوید تو مانع ازدواج آنهایی اگر کسی به خواستگاری آنها بیاید چون من ازدواج نکرده ام خواستگار پشیمان می شود و می رود. شاید فکر کنید من آدم تنبلی هستم و نمی توانم مسئولیت پذیر باشم ولی همه مشکل من از ندانستن است. نمی دانم برای پیشرفت کردن باید چه کار کنم؟ مادرم جز اینکه من را لعن و نفرین کند یا با گوشه و کنایه حرفش را بزند کار دیگری انجام نمی دهد اصلا حوصله انجام کاری را ندارد البته شاید مقصر نباشد چون ما اصلا اوضاع مالی خوبی نداریم که بتوانیم جلوی افراد غریبه آبروداری کنیم. از فامیل هم یا کسی به سراغ ما نمی آید یا اگر بیاید از خودمان اوضاع بدتری دارد. به جایی رسیدم که از خودم بدم آمده حس می کنم به درد زندگی کردن نمی خورم حس می کنم هم خودم بدبخت شدم هم باعث بدبختی خانواده ام شدم. کاش می توانستم خودم را از بین ببرم تا حداقل مانع خوشبختی خواهرانم نباشم. در مورد ازدواج که کلا ناامید شده ام پدرم هم می گوید پسر های همسن تو اگر خوب باشند حتما تا حالا ازدواج کرده اند کسانی سراغ تو می آیند که همسرشان فوت کرده باشد یا آدم خوبی نباشند یا سنشان حداقل ۱۵ یا ۲۰ سال بیشتر باشد. مادرم هم خیلی به حرف فامیل اهمیت می دهد اگر بخواهم به ازدواج با هر کسی که مرا پذیرفت رضایت دهم فقط کافی است آن شخص از نظر فامیل ایرادی داشته باشد دوباره دعوا و درگیری در خانواده ام شروع می شود. نمی دانم باید چه کار کنم. مشکل عصبی پیدا کرده ام و با کوچکترین حرفی گریه ام می گیرد.



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.