سلام
خوبید
خداقوت

اقا ما قرار وکیل بشیم ولی چند تا مشکل داریم که جلو جمع نمیتونم حرف بزنم حتی این از بچگی اینجور بودم حتی سر کلاس جواب سوال رو بلد بودم هم جواب نمیدادم دستمو بالا نمیکردم کلا احساس میکنم بعد حرف زدم شاید مورد تمسخر واقع بشم واسه همین جلو جمع کم رو خجالتی هستم و بنوعی اضطراب اجتماعی گویا دارم
برای درمان این مشکل تجویز دارویی و رفتار درمانی چیکار باید بکنم؟
تمام اینها هم شاید بیشتر بخاطر اعتماد بنفس کمم هست

و وقتی با دوستان وکیلم چت میکنم میگن تو که خوب چت میکنی بهت نمیاد همچین مشکلی داشته باشی و بهت نمیاد روابط عمومی ضعیفی دااشته باشی در صورتی که من روابط عمومی بالایی ندارم

و جالب اینجا در مقابل یه جمع اشنا من سخت تر میتونم حرف بزنم تا افراد غریبه شاید بخاطر این باشه که افراد اشنا من رو میشناسن همین باعث ناتوانی بیشتر من میشه؟

و با دوستان وکیلم صحبت کردم گفتن درصد زیادی از این مشکلات در دوره کاراموزی حل میشه همین یکم امیدواری به اینده به من داده


و شخصیت درونگرا ولی شاد هستم زیاد شوخی میکنم میخندم واسه همین کمتر کسی من رو جدی میگیره

من رو راهنمایی بفرمایید چیکارکنم؟

ایام بکام و کام یابی تان مستدام باد



جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

بی اعتمادی و عدم اعتماد به نفس

سلام، ایلیا هستم
من چند تا مشکل جدی دارم و تا حالا نتونستم رفعش کنم، بی اعتمادی، حساسیت شدید، ترس و عدم اعتماد به نفس
نمیدونم چیکار کنم ، ممنون میشم کمکم کنین



40
امتیاز جایزه داشت!
0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز


بهترین جواب :

1
9
43

Yasaman1371

سلام ايليا اول اينكه چند سالته؟ اگر تو ايام نوجووني هستي اين حس ها عادي و نرماله. معمولا تو اين سن همه دچارش ميشن. اما اگر سنت بيشتر از 22 23 ساله و هنوز تا حدود زيادي اين حس ها رو داري، بايد بگردي دنبال ريشه اين قضيه. مثلا اينكه آيا تو گذشته ات اتفاقي افتاده كه باعث شده دچار اين حس بشي؟ يعني مثلا از دوست آشنا يا اقوام ضربه خوردي كه حالا كم اعتماد شدي يا... يا بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و هيچ چيز خاصي به ذهنت نميرسه كه باعث به وجود اومدن اين مشكل شده باشه. اگر اتفاق يا چيز خاصي افتاده بهت توصيه ميكنم ازش عبور كن و بهش فكر نكن و يادت باشه آدما با هم فرق دارن شايد يه نفر اينطور اعتمادت رو به هم ريخته باشه اما اين به اون معني نيست كه همه قصد لطمه زدن بهت رو دارن. دنيا هنوزم قشنگياشو داره و يكي از همين قشنگيا آدماي مهربون هستن. اگر هم بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و چيزي يادت نمياد كه باعث به وجود اومدن اين حس در تو شده باشه، پيشنهادم به تو كاريه كه خودم انجام ميدم وقتي استرس دارم يا فكر ميكنم ممكنه از عهده اش برنيام...به اين فكر كن كه اگر اين كار اشتباه پيش بره بدترين اتفاق ممكني كه قراره بيافته چيه؟ بعد سعي كن يه نكته مثبت نسبت به اون پيدا كني. مثلا اگر اين كار رو درست انجام ندم اخراج ميشم. بدترين اتفاق اينه كه اخراج ميشي نكته مثبت اينه كه عيب نداره ميرم جاي ديگه سر كار. نميميرم كه فقط شغلمو از دست ميدم. ممكنه كمي دچار مشكل مالي بشم اما مهم نيست چون بعدش حتما دوباره كار پيدا مي كنم. در نهايت هم اينكه يادت باشه هر چيزي كه الان فكر ميكني بي نهايت برات مهمه با گذر زمان ميفهمي اون قدر هم مهم نبوده. غير از مرگ همه چيز راه حل داره. پس نگرانش نشو
0
امتیاز


1
9
43

Yasaman1371

سلام ايليا اول اينكه چند سالته؟ اگر تو ايام نوجووني هستي اين حس ها عادي و نرماله. معمولا تو اين سن همه دچارش ميشن. اما اگر سنت بيشتر از 22 23 ساله و هنوز تا حدود زيادي اين حس ها رو داري، بايد بگردي دنبال ريشه اين قضيه. مثلا اينكه آيا تو گذشته ات اتفاقي افتاده كه باعث شده دچار اين حس بشي؟ يعني مثلا از دوست آشنا يا اقوام ضربه خوردي كه حالا كم اعتماد شدي يا... يا بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و هيچ چيز خاصي به ذهنت نميرسه كه باعث به وجود اومدن اين مشكل شده باشه. اگر اتفاق يا چيز خاصي افتاده بهت توصيه ميكنم ازش عبور كن و بهش فكر نكن و يادت باشه آدما با هم فرق دارن شايد يه نفر اينطور اعتمادت رو به هم ريخته باشه اما اين به اون معني نيست كه همه قصد لطمه زدن بهت رو دارن. دنيا هنوزم قشنگياشو داره و يكي از همين قشنگيا آدماي مهربون هستن. اگر هم بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و چيزي يادت نمياد كه باعث به وجود اومدن اين حس در تو شده باشه، پيشنهادم به تو كاريه كه خودم انجام ميدم وقتي استرس دارم يا فكر ميكنم ممكنه از عهده اش برنيام...به اين فكر كن كه اگر اين كار اشتباه پيش بره بدترين اتفاق ممكني كه قراره بيافته چيه؟ بعد سعي كن يه نكته مثبت نسبت به اون پيدا كني. مثلا اگر اين كار رو درست انجام ندم اخراج ميشم. بدترين اتفاق اينه كه اخراج ميشي نكته مثبت اينه كه عيب نداره ميرم جاي ديگه سر كار. نميميرم كه فقط شغلمو از دست ميدم. ممكنه كمي دچار مشكل مالي بشم اما مهم نيست چون بعدش حتما دوباره كار پيدا مي كنم. در نهايت هم اينكه يادت باشه هر چيزي كه الان فكر ميكني بي نهايت برات مهمه با گذر زمان ميفهمي اون قدر هم مهم نبوده. غير از مرگ همه چيز راه حل داره. پس نگرانش نشو
0
امتیاز


20355
9833
67781

Guest

سلام ایلیا من هم تقریبا همین مشکلات رو دارم بنظرم باید دنبال ریشه بگردی یعنی چه چیزی باعث پیدایش این حساسیت ها شده ؟ قطعا ضزبه هایی از طرف دوستان....
میتونی بهم ایمل بزنی تا برات بیشتر توضیح بدم اگه خواستی البته.
0
امتیاز
guest : جواب آورد بزارین - 16 مهر ماه 1395




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.